روزنامه حکومتی: لایههای پنهان وقایع اخیر غزه
روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز ( ششم آذر) تحلیلی متفاوت در باره جنگ 8 روزه اسرائیل و حماس منتشر کرده است. در بخشی از این تحلیل آمده است:
باید مردم غزه و جنبش حماس را به خاطر مقاومتی که در برابر رژیم صهیونیستی کردند تحسین کرد و با همین نگاه که آنها توانستند مقاومت جانانهای از خود نشان دهند و تسلیم خواستههای دشمن نشوند باید آنها را پیروز دانست. با اینحال، از آنجا که ماجرای جنگ 8 روزه را نمیتوان با نگاهی سطحی تحلیل نمود و باید لایههای پنهان آن را نیز یافت و با توجه به آنها درباره آنچه رخ داده قضاوت کرد، اعلام پیروزی مطلق برای یک طرف این ماجرا تا حدودی ساده انگاری به نظر میرسد. عواملی از قبیل اهداف تبلیغاتی در آستانه برگزاری انتخابات مجلس رژیم صهیونیستی که ممکن است نتانیاهو برای قدرتمند نشان دادن خود و جلب نظر رأی دهندگان حمله به غزه را طراحی کرده باشد، در عین حال که نباید نادیده گرفته شوند آنقدر هم نباید اصالت یابند که سایر احتمالات را به فراموشی بسپارند. بنابر این، به ماجرای جنگ 8 روزه باید کمی دقیقتر نگاه شود و از زوایای مختلف تحلیل گردد و قضاوت جامعتری درباره آن صورت بگیرد.
نزدیک دو سال قبل از جنگ 8 روزه رژیم صهیونیستی به غزه، انقلابهای مردمی در جهان عرب و شمال آفریقا آغاز شد. این حرکت عظیم که اکنون با نامهای بیداری اسلامی و بهار عربی در جهان شناخته میشود، در عین حال که رژیمهای دیکتاتوری حاکم بر کشورهای عربی را هدف قرار داده، منافع نامشروع قدرتهای غربی در منطقه را نیز به خطر انداخته و رژیم صهیونیستی را نیز متزلزل ساخته است. قدرتهای غربی به نوبه خود با این حرکت مقابله کردند و با سوار شدن بر موجهای پدید آمده به مصادره انقلابها پرداختند و مهرههای پنهان خود را در کشورهای انقلاب کرده به حاکمیت رساندند. طبیعی است صهیونیستها نیز برای آنکه شرایط جدید منطقه را بررسی کنند و میزان حساسیت حکومتهای جدید و سایرین را نسبت به خود و اقدامات ضد فلسطینی خود بفهمند اقدام حساسیت برانگیزی انجام دهند. جنگ 8 روزه غزه برای یافتن پاسخ این سؤال میتواند به صهیونیستها کمک بزرگی بکند. متأسفانه هیچیک از دولتهای کشورهای انقلاب کرده جهان عرب و شمال آفریقا اقدام مهمی که نشانه تفاوت آنها با دولتهای قبل باشد انجام ندادند. تحرکات و تظاهرات مردمی در این کشورها و سایر کشورهای عربی و اسلامی نیز اقداماتی مشابه همان تحرکاتی بودند که در گذشته از جمله جنگ 22 روزه صورت میگرفتند. نکته قابل توجه اینست که حتی همین تحرکات مردمی هم نتوانست دولتهای جدید حاکم بر کشورهای عربی را به اقدام فوقالعادهای علیه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه وادار نماید. اینها اطلاعات مهمی است که صهیونیستها نه در نظر بلکه در عمل به دست آوردهاند و به این نتیجه رسیدهاند که حکام جهان عرب از نظر حاکمیت، تفاوتی با دوران قبل از "بهار عربی" یا "بیداری اسلامی" نکرده و چه بسا میتوان گفت نسبت به مشکلات مردم فلسطین بیتفاوتتر شدهاند.
مجامع کشورهای عربی و اسلامی نیز در جنگ 8 روزه غزه بیخاصیتی خود را نشان دادند. اتحادیه عرب در اجلاس خود که در قاهره تشکیل شد نتوانست به نتیجهای برسد و سازمان همکاریهای اسلامی نیز حساسیتی نشان نداد.
شاید هدف دیگر رژیم صهیونیستی، کسب اطلاعات جدید درباره سلاحهای مقاومت در برابر گنبد آهنین خود بود که آن را هم توانست به دست بیاورد. صهیونیستها بخشی از این اطلاعات را در میدان عمل به دست آوردند و بخش دیگری را نیز به برکت مسابقهای که رهبران مقاومت و دوستان آنها برای بیان سهم خود در مقابله با دشمن به راه انداختند توانستند کسب کنند. اینها برای دشمن صهیونیستی دستاورد کمی نیست.
هدف سوم رژیم صهیونیستی شاید آزمایش میزان حساسیت اعراب و مسلمانان نسبت به مسأله سوریه بوده است. به این معنی که بداند آیا با حمله به غزه، تفاوتی در نگاه حاکمان کشورهای عربی و حتی آن دسته از کشورهای اسلامی که با آمریکا و اسرائیل برای یکسره کردن کار مقاومت همکاری میکنند در مسأله سوریه پدید میآید یا خیر؟
متأسفانه صهیونیستها توانستند پاسخ این سؤال خود را نیز بیابند. آنها متوجه این واقعیت تلخ، که البته برای صهیونیستها بسیار شیرین است، شدند که شیوخ قطر و عربستان و رئیسجمهور مصر و نخستوزیر ترکیه و سلفیها و تکفیریها و القاعده و.. همچنان بر طبل جنگ علیه دولت سوریه میکوبند و حاضر نیستند از رقصیدن با ساز آمریکا و اسرائیل صرفنظر کنند حتی اگر مردم غزه زیر آتش پرحجم صهیونیستها پرپر شوند.
هنگامی به این سؤال که برنده جنگ 8 روزه غزه کیست؟ میتوان پاسخ داد که تحلیل جامعی از این موضوعات دردست باشد. با تکیه بر اهداف تبلیغاتی نمیتوان درباره این مسأله مهم قضاوت کرد و به این سؤال مهم پاسخ داد.