* همهء عملکردهای سیاسی جمهوری اسلامی در طی این 33 سال چه در عرصه داخلی و چه در برون مرز بیانگر یک واقعیت پیش نیست که همیشه و در همه حال منافع سیاسی و اقتصادی دسته ای اسلامگرا در حکومت ارجحیت بر منافع ملی مردم ایران و موجودیت ایران بمثابه یک کشور مستقل داشته است. سیاست سرکوب و کشتار اقوام ایرانی و اقلیتهای مذهبی در ایران و سیاست ترور و آشوب آفرینی در منطقه خلیج فارس و دیگر نقاط جهان، اصلی ترین عامل بمخاطره انداختن موجودیت ایران بوده است. هیچ جای شکی باقی نیست آن عده از مدعیان تازه از گردِ راه رسیدهِ و «مدافع» منافع ملی ایران، هر هنگام بصورت تجریدی بدون ذکر نام جمهوری اسلامی، این عامل ویرانگری ایران، از منافع ملی دفاع کنند، یقین بدانند این دفاعیه جعلی بوده است وصرفا ً جهت گمراه ساختن افکار عمومی بسود ماندگار شدن این حکومت ضد ایرانی میباشد.
کوروش اعتمادی
31 ماه مه 2012
[email protected]
بی گمان نتایج گفتگوهای اخیر جمهوری اسلامی با کشورهای موسوم به گروه 1+5 در نشست بغداد، موجب بُهت بسیاری از تحلیلگران سیاسی شد که چگونه ممکن است جامعهء بین المللی علیرغم همهء تردیدهایش در غیر نظامی بودنِ برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی، به یکباره تغییر نظر داده، منکر همهء ادعاهای گذشته شود و برای حل معضل هسته ای خود با تهران صرفا ً بر روشهای دیپلماسی اصرار ورزد؟ آیا این تغییر ناگهانی نظر و روش برخورد غرب در خصوص برنامه های هسته ای جمهوری یک تاکتیک موقتی است؛ که جمهوری اسلامی تا پایان دورِ آتی انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا به گروگان گرفته شود تا عبور تهران از خطوط قرمز در عرصه تولید سلاحهای کشتار جمعی قابل کنترل گردد؟ و پرسش این است چرا علیرغم تأکید غرب بر روش گفتگو برای حل معضل هسته ای خود با جمهوری اسلامی، باز عده ای با بزرگنما جلوه دادن گزینه نظامی و یا به بهانه شعارِ دفاع از منافع ملی، قصد دارند افکار عمومی را همچنان در پشتیبانی از امیال سیاسی جمهوری اسلامی بسیج کنند؟ چرا هنوز عده ای بطور هیستریک، علیرغم همهء مراوده ها و تبادلات تجاری جمهوری اسلامی با جامعه جهانی در ماههای اخیر، همچنان اصرار میورزند که «تحریمها»ی غرب بر علیه جمهوری اسلامی جدی بوده است وادامه آن موجب تضعیف جنبش دمکراسیخواهانه در ایران خواهد شد؟
در مقالاتی چند در گذشته بدین واقعیت اشاره شد که موضوع «تحریمها»ی اقتصادی جامعه بین المللی بر علیه جمهوری اسلامی، بویژه پس از آغاز سال میلادی جدید، نه تنها بطور واقعی و جدی اعمال نشد بلکه درعرصه هایی گوناگون، بویژه در حوزه نفت، جمهوری اسلامی موفق گردید محموله های نفتی خود را در بازار جهانی بطور گسترده تری نسبت به گذشته بفروش برساند. اجازه بدهید در همین رابطه شما را به نقل قولی از احمد قلعه خانی، معاون وزیر نفت جمهوری اسلامی ارجاع دهم که اعلام میدارد:« پس از اعلام تحریم نفتی اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی تعداد مشتریان نفت ایران افزایش چشمگیری یافت، بگونه ایکه ذخیره های نفتی رژیم اسلامی نسبت به سال گذشته کاهش شدید یافت. این عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت، میزان صادرات فعلی نفت خام جمهوری اسلامی را بالای 2 میلیون بشکه در روز عنوان کرد و افزود: «در شرایط فعلی نفت خامی نیست که تولید شود و بدون مشتری بماند».
و در رابطه با تلاشهای مجدد جمهوری اسلامی جهت پیشبرد برنامه های هسته ای اش، آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش میدهد: «در روزهای اخیر دیپلماتهای آژانس اعلام داشتند در تأسیسات غنیسازی «فردو»، رد اورانیوم غنیشده تا میزان ۲۷ درصد را یافتهاند». اگرچه میدانیم این گزارش هنوز عمومی و رسما ً انتشار نیافته است، امّا جمهوری اسلامی هم پیش دستی کرده و در پاسخ میگوید: « مسائل فنی خارج از کنترل باعث بالاتر رفتن میزان غنیسازی شده است».
با توجه به درز خبرِ غنی سازی 27 در صدی در «فردو»، بار دیگر متخصصین امور برای توجیه این رخداد، با ده ها دلیل غیر منطقی، غنی سازی 27 درصدی اورانیوم در مرکز اتمی «فردو» را ناشی از عدم تنظیم دقیق دستگاههای سانتریفیوژ در این مرکز زیرزمینی مطرح میکنند. در همین رابطه دیوید آلبرایت، رئیس مرکز علوم و امنیت بینالملل، با تأیید نظر دیپلماتهای آژانس، چنین اتفاقی را مربوط به مسائل فنی در آغاز کار دانسته است. در همین رابطه پیش از انتشار این گزارش، شماری از دیپلماتها به خبرگزاریها میگویند:« که پیدا شدن اورانیوم ۲۷ درصدی در «فردو» ضرورتاً به این معنا نیست که جمهوری اسلامی مخفیانه میزان غنیسازی را بالا برده است». این دیپلمات ها برای رهایی جمهوری اسلامی از همهء موارد اتهام میگویند: « ممکن است سانتریفوژهای «فردو» در آغاز کار درست تنظیم نشده باشند و همین امر موجب شده است که اورانیوم در این مرکز بیشتر غنی شده باشد». امّا در لابلای همهء این اظهارات بی اساس و متناقض واقعیت دیگری نهفته است، اینکه ظاهرا ً تا بامروزغنی سازی اورانیوم تا مرز 20 درصد در «فردو» زیر نظر مأمورین خود آژانس انجام گرفته است!!! در همین رابطه دیپلماتهای آژانس اعلام میدارند: « ایران در تأسیسات زیرزمینی «فردو» زیر نظرآژانس، غنیسازی ۲۰ درصدی انجام میدهد و میزان ۲۷ درصدی که آژانس و دیپلماتها از آن سخن گفتهاند هنوز با اورانیوم ۹۰ درصدی برای ساخت بمب اتم فاصله زیادی دارد». این اظهارات نیز بدین مفهوم است که دست یابی جمهوری اسلامی به امکانِ تولید بمب اتم حتی با توجه به غلظت 27 درصدی اورانیوم غنی شده در مرکز «فردو»، همچنان نا ممکن و غیرعملی است.
بهررو زمانیکه قرار است جمهوری اسلامی از هرگونه اتهام هسته ای برای تولید بمب اتم مبرا شود، میبایست چنین دورویانه به این اظهارات غیر منطقی تن داد، از جمله آنکه جمهوری اسلامی فاصله بسیاری تا ساختن نخستین بمب اتم خود دارد، چرا که شرط نخست ساختن بمب اتم اورانیوم غنی شده 90 درصدی است که جمهوری اسلامی فاقد آن است. پس اگر معتقد هستید غنی سازی اورانیوم حتی تا میزان 27 درصد بمعنای تلاش جمهوری اسلامی برای تولید بمب اتم قلمداد نمیشود، پس اینهمه داد و فریاد در همهء این سالها بر سر چه بود که مدعی بودید، برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی ابعاد نظامی دارند و این برنامه ها تهدیدی است برعلیه صلح و امنیت جهانی؟
همهء قرائن در این دور اخیر از مذاکرات جمهوری اسلامی با کشورهای عضو گروه 1+5، پرده ای از نمایشِ دروغین از «جدالِ» غرب با تهران بر سر برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی بوده که چند سالی است همهء اذهان عمومی را بخود مشغول کرده است. آنچه که تا بامروز در عرصه های گوناگون در مورد اختلافات جامعه جهانی با جمهوری اسلامی مطرح بوده است، چندان واقعی بنظر نمیرسند. تنها پیامدهای این ادعاهای دروغین بر سر موضوعات گوناگون، امکان سوءاستفاده و بهره جویی به دستجاتی سیاسی داده است تا حول شعارها و مطالبات سیاسی فریبکارانه، افکارعمومی را بسود سیاستهای توسعه طلبانه حکومت بسیج کنند. نمونه دیگر این فریب عمومی، موضوع اختلاف اتحاد کشورهای عربی منطقه با جمهوری اسلامی بر سر حق مالکیت دولت امارت متحده عربی بر جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس است، که نوعی دیگر از نمایش مضحکی است که از سوی دو طرف به صحنه آورده شده است. مطالبه امارت متحده عربی بر سر حاکمیت این کشور بر جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس هرگز ادعای جدیدی نبوده است که حال عده ای «اهل سیاست»، تلاش میورزند درراستای تقویت مواضع جعلی باند احمدی نژاد در دفاع از منافع ملی مردم ایران، پیشتر افکارعمومی را به سمت معضلات خود ساخته رژیم سوق دهند، تا بدین شکل فروپاشی پایگاههای اجتماعی حکومت در بین مردم را تا حدودی ترمیم کنند. چه کسی نمیداند که رژیم اسلامی آنچه را که هرگز برایش مهم نبوده است، منافع ملی مردم و سرفرازی ایران بوده است.
همانگونه که تأکید داشتم در بُوق و کرنا کردن شعارِ «حق حاکمیت ملی ایران» بر جزایر سه گانه در خلیج فارس در قالب شعار دفاع از منافع ملی ایران از سوی شخصیت ها و گروه بندیهای سیاسی معین، بدون در نظر گرفتن این واقعیت که تنها جمهوری اسلامی است که استقلال و تمامیت ارضی کشور را سخت بمخاطره انداخته است، خوش خدمتی به این حکومتی مذهبی است. حکومتی که از آغاز جهت نابودی ایران و همهء افتخارات این سرزمین کهن متوّلد شد. همهء عملکردهای سیاسی جمهوری اسلامی در طی این 33 سال چه در عرصه داخلی و چه در برون مرز بیانگر یک واقعیت پیش نیست که همیشه و در همه حال منافع سیاسی و اقتصادی دسته ای اسلامگرا در حکومت ارجحیت بر منافع ملی مردم ایران و موجودیت ایران بمثابه یک کشور مستقل داشته است. سیاست سرکوب و کشتار اقوام ایرانی و اقلیتهای مذهبی در ایران و سیاست ترور و آشوب آفرینی در منطقه خلیج فارس و دیگر نقاط جهان، اصلی ترین عامل بمخاطره انداختن موجودیت ایران بوده است. هیچ جای شکی باقی نیست آن عده از مدعیان تازه از گردِ راه رسیدهِ و «مدافع» منافع ملی ایران، هر هنگام بصورت تجریدی بدون ذکر نام جمهوری اسلامی، این عامل ویرانگری ایران، از منافع ملی دفاع کنند، یقین بدانند این دفاعیه جعلی بوده است وصرفا ً جهت گمراه ساختن افکار عمومی بسود ماندگار شدن این حکومت ضد ایرانی میباشد.