شکست عمق استراتژیک نظام از هضم رابع حکومت ملایان عبور کرده است. جمیع رسانههای حکومتی اندر زوایای آن ایراد سخن میکنند. همه دارند طعم شکست را با ذائقهٔ خود مزهمزه و بوی آن را با انواع گزارهها تشریح میکنند. علت اعتراف ناگزیر با گزارههای متفاوت، در حس کردن این قانونمندی است که وقتی استراتژی شکست میخورد، تبدیل به شمشیری زهرآلود میشود که سر تا پای صاحب استراتژی را میشکافد و میدرد. تلاطم ساختار نظام، ناشی از اثرکرد زهر این شمشیر است.
وحشت از تراشههای اجتماعیِ شکست استراتژیک در سوریه، خامنهای را وادار میکند حتی لایحهٔ عفاف و حجاب را که با آن دور برداشته بود تا سرکوب و چپاول را پیش ببرد، درش را گل بگیرد و از حیز انتفاع خارج کند. وقتی استراتژی شکست میخورد، آثار اجتماعیِ چنین لایحهای هم از جنس آثار همان شکست میشود:
مجری یک برنامه اینترنتی در داخل کشور از مهمان برنامه که یک تحلیلگر سیاسی است، می پرسد: اگر قانون حجاب و عفاف داده بشه به دولت و بخواهند که اجرایش بکنند، چه سرنوشتی در انتظار جامعه است؟
محمدعلی جنتخواه در پاسخ می گوید: بشار اسد! این سرنوشت، همون سرنوشت میشه. من فکر میکنم شورای عالی امنیت ملی هم دید که در سوریه اوضاع چه شکلی است، خودش مداخله کرد و این ابلاغ رو عقب انداخت. من فکر میکنم ابلاغ این قانون برای اجرا، خیلی زود سرنوشت بشار اسد رو اینجا تکرار میکنه...
پس یک رخداد سیاسیِ سرنوشتساز، مثل پارههای آتشی میشود که باد همهجا میبرد، همهچیز در صحن جامعه از آن اثر میپذیرد و بهطور اجتنابناپذیر کنش و واکنش میان مردم و حاکمیت را برمیانگیزد. این رخداد سرنوشتساز، در یک جامعهٔ بهستوه آمده از یک دیکتاتوریِ تمامیتخواه مذهبی و انحصارطلب سیاسی، جز آرزوی تعیینتکلیف نهاییِ حاکمیت مستقر و رقم خوردن آیندهای فارغ از هر گونه دیکتاتوری نیست. اینروزها همین کنش و واکنش در شهرهای ایران فعال و جاریست و حکومتیان بیش از همیشه از آن در هراساند و رصد میکنند.
تحلیلگر سیاسی برنامه در این باره می گوید: مردم تو مترو و اتوبوس یا دیالوگها و نوع توئیت زدن، انگار منتظرند که یک اتفاقی بیفته، یک حرکتی بکنند. همه منتظر یک اتفاق بزرگ هستند که احتمالاً تویش هم مشارکت کنند...