نامه 30 تن به ترامپ؛ پاسخ طبرزدی به هتاکان
خط امام در حال ترک برداشتن است و دوران طلایی ، دوران مس و مفرغ بوده است و طلایش بدلی بوده است.درود بر منتظری که این بدلی بودن را حتا برای پیروان خط امام اشکار ساخت.کمی از تاریخ بیاموزند.
****
نامه 30 تن به ترامپ و هجوم به آنها
مدتی است که سیاسی ننوشته ام و تلاش می کنم به سکوت اجباری،ادامه دهم تا به نقطه ی روشن از تصمیم های مهم ملی و بدون امکان برگشت پذیری برسیم تا امکان شکستن ان فراهم شود.
اما هجوم های پی در پی جناح چپ به ویژه چپ اسلامی که اینک ،اصلاح طلب و تدبیر و امیدی ،خوانده می شود به 30 تن از هم میهنان که وجه مشترک انها ازادیخواه بودن و اگاه بودن و مخالف بودن انها است، بر انم داشت تا چند جمله ای را قلمی کنم.
یادم هست 4 سال پیش که حسن روحانی را به عنوان رییس جمهوری اورده و لقب دادند، چند تن از زندانیان سیاسی اصلاح طلب که در راس انها اقای میردامادی قرار داشت، در نامه ای مشابه، از پرزیدنت امریکا درخواست کردند که حال که روحانی امده، لطفا همه ی تحریم ها را بردارید و اشتی، اشتی.معنای ان نامه این بود که اگر تا دیروز تحریم نیاز بود به این دلیل بود که احمدی نژاد بر سر کار بود،اما امروز که ما اصلاح طلب ها بر سرقدرت برگشته ایم،دیگر نیازی نیست!
من ان زمان ان نامه را نقد کرده و ان را بسیار ساده اندیشانه تلقی کردم اما بر خلاف مخالفین نامه ی 30 تن، به هیچ وجه،به نگارندگان ان ،توهین و فحاشی نکرده و انها را خائن،وطن فروش، پناه بردن به بیگانه،دریوزگی برای استکبار و امپریالیزم، قدرت طلب و فرصت طلب،ننامیدم. به قول خود اصلاحی طلبان یا به بیان درست تر، استمرار طلبان،این ادبیات را کیهانی دانسته و برای ان، زیبنده دانستم.اما پیام ان نامه این بود که تحریم زمانی خوب بود که ما بر سر قدرت نبودیم. زیرا تا پیش از روی کار امدن روحانی،همین جناح با لابی های قدرتمند در پی تحریم بیشتر و بلکه از اوباما انتظار حمایت از انها در برابر جناح حاکم را داشت.
حال اما با امدن ترامپ،گروه دیگری از هم میهنان سیاست های ترامپ را بهتر از اوباما در برخورد با قدرت حاکم در ایران می دانند،به او نامه نوشته و خواهان اعمال تحریم های هوشمندانه تر از دوره ی اوباما،علیه قدرت حاکم در ایران هستند.انها خواسته اند که تحریم ها نه مردم ایران که سپاه و دستگاه رهبری حاکم در ایران را نشانه رفته و امکان بازدارندگی در برابر سرکوب مردم و دخالت در منطقه را داشته باشد که حرف درستی است.
شخصا به یاد ندارم جز در مورد مسئله ی حقوق بشر و عدم هماهنگی امریکا با رژیم حاکم بر ایران،بر سر نقض سیستماتیک حقوق بشر،نامه ای به پرزیدنت امریکا نوشته و از او در مورد کم و زیاد کردن تحریم،حرفی زده باشم.به همین دلیل، و به عنوان طرفدار حقوق بشر و دموکراسی،همواره خواهان عدم همکاری و به رسمیت شناختن رژیم حاکم بر ایران،توسط دولت امریکا از طریق هر گونه حمایت مالی یا سیاسی بوده ام و طبیعی است که با ان بخش هایی از نامه ی 30 تن که با این دیدگاه من سازگاری دارد،قطعا موافق هستم.این حق ازادیخواهان و مخالفان یک رژیم است که از سایر قدرت ها بخواهند که به قدرت سرکوبگر حاکم، کمک نکرده و به ان مشروعیت ندهد. شخص ایت اله خمینی حد اقل دوبار به پرزیدنت های وقت امریکا نامه نوشت یا پیام ارسال کرد و حتا در سال 57 با کمک امریکا،ارتش شاهنشاهی را در دست گرفت.
اما برای من بسیار اموزنده بود که جناحی که خودش را اصلاح طلب و تدبیری می نامد،از طریق دو تریبون قدرتمند جماران و کلمه که البته هر دو به مثابه ی رسانه های متصل به قدرت جناحی از رژیم،همواره از بودجه های همین کشور منتفع بوده اند،این حق را به خود می دهد تا هر گونه فحش و هتاکی از جنس به قول خودشان کیهانی اش را نثار این 30 تن کند که چرا به ترامپ نامه نوشته و نظرات خود را بیان کرده اند!؟انها را خائن،وطن فروش!ضد ملی،بازیچه ی استکبار و...نامیدند.انها را متهم کردند که خواهان دخالت نظامی امریکا در ایران ،پاره کردن برجام و تحریم ملت ایران شده اند!
به راستی که این جناحی که امروز از قدرت افتاده و مظلوم نمایی کرده و ظاهرا با طرفداران ازادی، همنوایی می کند و مثلا با رفتار و ادبیات دهه ی 60 و 70 فاصله گرفته ،در برابر نظر 30 تن از ایرانیان دگر اندیش و مخالف رژیم،چنین بی تحملی و سرکوبگرانه برخورد می کند،چنانچه فردا دوباره قدرت به سمت او شیفت شده و به جای رقیب در جایگاه رهبر و خبرگان و...قرار بگیرد،چه خواهد کرد!؟
هستند بسیاری از روشنفکران و حتا تودهها که بر این باورند که در دوره ی گذار از وضعیت کنونی به یک جمهوری ازاد،دموکراتیک ،سکولار و غیر تمرکز گرا،این اصلاح طلبان هستند که صلاحیت نیروی جایگزین را خواهند داشت،اما من همواره و به دلیل اشنایی نزدیک با ماهیت این جناح،با این امر مخالفت داشته ام. نیرویی که اینک که در موضع اپوزسیون جناح رقیب حاکم است،در روز روشن به مخالفین حکومت اتهام دروغ زده و در عوامفریبی اشکار،حرف انها در نامه به ترامپ را تحریف می کند و انها را جنگ طلب،ضد ملی،و طرفدار تحریم ملت ایران قلمداد می کند،در فردای قدرت، ممکن است از جناح تمامیت خواه حاکم فعلی هزار بار بدتر عمل کند.اینها را ازموده ایم.
به فرض که 30 تن با برجام مخالفت کنند که البته نکردند،ایا حق چنین ابراز نظری را ندارند؟جناح استمرارطلب تدبیری،به خوبی اگاه است که حنای انها نیز رنگی نداشته و 8 سال و 4 سال فحش به احمدی نژاد،برای مردم نان و ازادی و مسکن نیاورد.اینک مردم فقیر و گرسنه و سرکوب شده به حرکت در امده و بعید است، به روضه خوانی های روحانی و رفستجانی نیز دلخوش کنند.حال این جناح شکست خورده تلاش می کند با متهم ساختن مخالفین کلیت رژیم،مثلا راه مفری برای خودش پیدا کند و با مظلوم نمایی،به بخشی از عوام، القا کند که مخالفین رژیم، مشتی جنگ طلب،وطن فروش و خائن هستند، پس به انها اعتماد نکنید و همچنان به ما گوش بدهید و جز ما، نیرویی وجود ندارد تا شما را از این منجلاب 40 ساله نجات بدهد. منجلابی که خود عامل ان بوده اند. این تبلیغات دروغین نزدیک به 40 سال است که از تریبون های رسمی و غیر رسمی رژیم،مطرح شده و به مرور رنگ می بازد.البته هنوز در جنگ قدرت جناح های حاکم، خواهان تقویت این جناح از قدرت افتاده در برابر جناح تمامیت خواه حاکم هستیم اما، این نه از حب علی که از بغض معاویه است. در انتظار فرصت تاریخی هستیم تا بساط ستم،درغگویی و ریاکاری و تبعیض از این کشور زخم خورده بر چیده شود.ان روز دیر نیست اما اصلاحی-تدبیری ها،اینک که در استانه ی شکست دیگری قرار گرفته اند،از تاریخ درس اموخته و به اخلاق سیاسی،اجتماعی اقتدارگرایانه پایان دهند. خط امام در حال ترک برداشتن است و دوران طلایی ، دوران مس و مفرغ بوده است و طلایش بدلی بوده است.درود بر منتظری که این بدلی بودن را حتا برای پیروان خط امام اشکار ساخت.کمی از تاریخ بیاموزند.