شنبه، 18 اسفند ماه 1403 = 08-03 2025

مادری دل شکسته که نماد دادخواهی شد؛ تنها پسرم رفت: من صدای ستارم

سعیده هاشمی/بی‌بی‌سی

گوهر عشقی آن روز را خوب به خاطر دارد، روزی که آن مامور امنیتی با لباس صورتی در را هل داد، وارد خانه‌اش شد و پسرش، ستار بهشتی را به زور با خود برد. چهار روز بعد، خبر کشته شدن ستار را به او دادند، اما حتی جنازه پسرش را تحویل ندادند.

این اتفاق به نقطه عطفی در زندگی گوهرعشقی تبدیل شد. زنی که پیش از آن ساکت و ناشناس بود، به نماد دادخواهی تبدیل شد. می‌گوید: «وقتی ستار را کشتند، گفتم نمی‌گذارم مادر دیگری داغدار شود.»

از همان روزهای اول لباس سیاهش را به تن کرد، عکس پسرش را به سینه فشرد، به خیابان رفت و فریاد زد:« من صدای ستارم.»

قبل از آنکه نامش شنیده شود

گوهر عشقی در سال ۱۳۲۵ در نیشابور به دنیا آمد و در خانواده‌ای ساده و کارگری بزرگ شد.

پدرش که می‌گوید «با محبت و آزادی‌خواهی‌» الگوی او بود، باوجود شرایط سخت زندگی، به دخترش اجازه می‌داد آزادانه‌تر زندگی کند. او در توصیف پدرش می‌گوید: «پوشیدن کفش پاشنه‌بلند در خانواده ما ممنوع بود، اما پدرم اجازه می‌داد هرچه می‌خواهم بپوشم.»

خانم عشقی فرصت تحصیل پیدا نکرد و از همان سنین کودکی به یادگیری هنرهای دستی و قالی‌بافی پرداخت. او بعدها ازدواج کرد و مادر چهار فرزند شد. زندگی او پس از جدایی از همسر سابقش به‌عنوان مادری که دو فرزندش، ستار و سحر، را به‌ تنهایی بزرگ کرد، پر از تلاش و سختی بود.

او و فرزندانش دوبار مهاجرت کردند، از زادگاهش به خوزستان رفتند و مدتی بعد، جنگ ایران و عراق آنها را به تهران کشاند. ستار پس از ترک تحصیل برای کمک به خانواده وارد بازار کار شد.

گوهر عشقی با چشمانی پر از اشک از فرزندش یاد می‌کند: «ستار هر روز صبح دنبال کار به میدان می‌رفت و اگر دست پر به خانه برمی‌گشت، از پشت در صدایم می‌زد: مامان، مامان...خسته نباشی. در را باز می‌کرد و درآمدش را می‌گذاشت روی طاقچه و می‌گفت: مامان، پول شما را اینجا گذاشتم. به او می‌گفتم، مادر جان، این پول توست، تو زحمت کشیدی. اما ستار همیشه فکر همه بود. گاهی به آنهایی که در میدان کار پیدا نمی‌کردند، پول می‌داد.»

گوهر عشقی هنوز هم در خانه‌ای زندگی می‌کند که ستار با دسترنج کارگری خود برای او خرید. او با افتخار می‌گوید: «پسرم دزد نبود، جنایتکار نبود، اختلاسگر نبود. او یک انسان بامعرفت و زحمت‌کش بود، یک الگو و نمونه بود.»

بازداشت و مرگ فرزند

۹ آبان ۱۳۹۱، مأموران پلیس فتا «بدون حکم قضایی» به زور وارد خانه ستار بهشتی شدند. او را در برابر چشمان مادرش دستگیر کردند و با خود بردند. خانم عشقی می‌گوید: «ستار فقط در وبلاگش از درد و رنج کارگران می‌نوشت. کار بدی نکرده بود که مستحق چنین سرنوشتی باشد.»

او به دلیل نوشته‌هایش در شبکه‌های اجتماعی، به «اقدام علیه امنیت ملی» متهم شد.

ستار بهشتی چهار روز بعد، در ۱۳ آبان، در بازداشتگاه نیروی انتظامی زیر شکنجه جان باخت. نیروهای امنیتی حتی اجازه ندادند خانواده‌اش جسد او را ببینند. مراسم غسل و تدفین او در گورستان رباط کریم، محل زندگی‌اش، بدون حضور خانواده و زیر نظر مأموران امنیتی انجام شد.

کمی پس از جان باختن ستار بهشتی، گروهی از زندانیان سیاسی ایران که او مدتی را در کنار آنان در زندان سپری کرده بود، با انتشار نامه‌ای گواهی دادند که ستار بهشتی مورد شکنجه قرار گرفته بود.

خانواده ستار بهشتی، پیشتر گفته بودند هنگام دفن جسد او آثار کبودی را در بخش هایی از بدنش مشاهده کرده‌اند. غلامحسین محسنی اژه‌ای که آن موقع دادستان کل کشور بود، آثار ضربه و کبودی بر بدن او را تایید کرد.

خبر قتل ستار بهشتی موجی از اعتراض‌های داخلی و بین‌المللی به راه انداخت. قوه قضاییه ایران تحت فشار افکار عمومی، ناچار به پذیرش مسئولیت شد، اما درنهایت یکی از مأموران پلیس به اتهام «قتل شبه‌عمد» تنها به سه سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و دو سال تبعید محکوم شد.

گوهر عشقی از این حکم به‌شدت انتقاد کرده است. او می‌گوید: «بازپرس پرونده همیشه به ما می‌گفت که قتل ستار عمدی بوده و ما باید قاتل را ببخشیم. اما چطور شد که درنهایت قتل را شبه ‌عمد اعلام کردند؟»

او همچنین به یاد می‌آورد: «وقتی قاتل ستار را دیدم و از او پرسیدم چرا پسرم را کشتی، گفت: ستار به من می‌خندید و من از خشم او را زدم. آن‌قدر زدم که دیگر نفس نکشید.»

گوهر عشقی صدای ستار شد

قتل ستار بهشتی به نقطه عطفی در زندگی گوهر عشقی تبدیل شد و او را که تا پیش از این زنی آرام و کم‌حرف بود، برای بسیاری به نماد ایستادگی و دادخواهی تبدیل کرد.

گوهر عشقی می‌گوید: «وقتی خبر کشته شدن ستار را شنیدم، به رسم خوزستانی‌ها کل زدم. فکر نکنید که خوشحال شدم… نه! ستار عاشق ایران بود و در راه ایران هم رفت و برای ما افتخار آورد.»

او ادامه می‌دهد: «وقتی ستار را کشتند، من ساکت نشدم. من حرف زدم. با خودم گفتم، نباید بگذارم مادر دیگری به داغ فرزندش بنشیند. دخترم سحر را تهدید می‌کردند. به او گفتم، سحر نترسی! سحر می‌گفت: «نه مادر… من از برادرم عزیزتر نیستم.»

او از همان روزهای اول چادر سیاهش را به سر کرد، عکس پسرش را به سینه فشرد و به خیابان رفت.

از آن زمان، گوهر عشقی با گفتن اینکه «من صدای ستارم» در تجمعات مادران دادخواه حاضر شد، و با رسانه‌های داخلی و خارجی مصاحبه کرد.

او در سال ۱۳۹۲ به همراه نرگس محمدی با کاترین اشتون، مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا، دیدار کرد، و حتی در سال ۱۳۹۸ نامه‌ای به دونالد ترامپ نوشت تا ماجرای پسرش را به گوش او برساند.

گوهر عشقی می‌گوید: «در نامه به ترامپ از او خواستم که اول شهریور، روز تولد ستار به عنوان روز دوستی ملت ایران و آمریکا نامگذاری شود.»

برایان هوک، رییس وقت گروه اقدام ایران در وزارت خارجه امریکا به آن نامه واکنش نشان داد و گفت «ما صدای شما را می‌شنویم.»

خانم عشقی در زمان جنبش «زن، زندگی، آزادی» در حمایت از زنان آزادیخواه حجاب خود را برداشت و گفت: «اگر قرار است به نام دین مردم را بکشند، بعد از هشتاد سال من این حجاب را برمی‌دارم.»

گوهر عشقی حالا دو سال بعد از آن اقدام ماموران امنیتی را «سگ‌های علی خامنه‌ای» خواند که «بخاطر یک تار مو» زنان ایرانی را در خیابان آزار می دهند و سرکوب می کنند. او می‌گوید: «از این کارم حس خوبی دارم. وقتی می‌دیدم دخترانم در کف خیابان هستند و خاطر یک تار مو این همه عذاب می‌کشند، سگ‌های علی خامنه‌ای آنها را کتک می‌زنند،‌ داخل ون می‌اندازند، بلایی برسرشان می‌آورند، پس این روسری به چه دردی می‌خورد؟! بخاطر دخترهایم روسری را برداشتم.»

«چیزی برای از دست دادن ندارم»

گوهر عشقی حالا کنار عکس‌های ستار، تصویری از محمد حسینی، قرار داده است. معترضی که در اعتراض‌های سال ۱۴۰۱ اعدام شد. محمد حسینی که خانواده‌ای نداشت، حتی برای مراسم کفن و دفنش هم تنها بود.

گوهر عشقی برای تحویل گرفتن جسد محمد حسینی به سردخانه مراجعه کرد، اما نیروهای امنیتی جنازه را به او تحویل ندادند. او پس از این اتفاق نوشت: «سوگند یاد می‌کنم تا رسیدن به دادخواهی خون فرزندان ایران از پای ننشینم.»

زندگی گوهر عشقی روایت مادری است که پس از مرگ فرزندش، مسیری متفاوت را در پیش گرفت و به یکی از چهره‌های شاخص دادخواهی در ایران تبدیل شد.

او همچنان بر خواسته خود برای عدالت و پاسخگو کردن حکومت ایران در قبال سرنوشت ستار بهشتی و دیگر قربانیان تأکید دارد.

گوهر عشقی بارها تأکید کرده است «علی خامنه‌ای را مسئول کشته شدن پسرم می‌دانم» و خطاب به او می‌گوید:‌ «علی خامنه‌ای در تاریخ مایه ننگ و آبروریزی هستی. تا سرنگونی‌ تو را نبینم ساکت نخواهم شد.»

خانم عشقی با امید به آینده می‌گوید: «آرزو دارم روزی مملکت آزادی داشته باشیم. خامنه‌ای وجود نداشته باشد. جوان‌هایی که رفتند را فراموش نکنیم. جوان‌هایی که هستند، زندگی خوبی برایشان فراهم شود. سحر که این سال‌ها سنگ صبور من بوده، باز هم روزهای شاد جوانی‌اش را در زندگی تجربه کند.»

تلاش‌های بی‌وقفه گوهر عشقی او را هدف تهدیدهای مکرر قرار داده است. از حمله موتور‌سواران و ضرب و جرح او در خیابان گرفته تا قطع تلفن و اینترنت. به گفته او، نیروهای امنیتی بارها سعی کرده‌اند صدایش را خاموش کنند. اما او می‌گوید: «من از هیچ‌چیز نمی‌ترسم. من کفن خونین پسرم را دیده‌ام. من از خون نمی‌ترسم. من از مرگ نمی ترسم. چیزی برای از دست دادن ندارم.»


ایران فردا | March 8, 2025 04:10 PM

سال ها بعد از نابودی هیتلر نازی ٫ اس اس و اس آ های این آدم کش اینجا و آنجا مخفیانه به زندگی نکبت بار خود ادامه میدادنند تا به دام عدالت افتادند
هموطنان ما در فردای ایران نباید این فرصت را به این جانیان ارازل و اوباش و چاقو کش های ملاهای جنایتکار بدهد که مخفی به زندگی نکبت بار خود ادامه دهند
جنایتکارانی که یک کارگر شجاع و بی گناه را در زیر شکنجه میکشند ٫ باز جو های جانی و قاضی های آدم کش باید به وسیله هموطنان شناسایی شوند
این جانیان وطن فروشی که با تیر بار کودکان را میکشند ٫ این ارازل های که خود را قاضی مینامند و انسان ها را به چوبه دار آخوند جنایتکار میسپارند ٫ نبایند در فردای ایران بگویند ، معمور و معزور ٫ همانطور که اس اس ها و اس آ های فاشیست نتوانستند بگویند


گزارش یا اعتراض به این نظر
موسی | March 8, 2025 10:59 PM

میبینید؟ تیتر یک نوشته باید درست اتخاب شود
کسی که یا ماجرا را نداند و یا فراموش کرده باشد از این تیتر مقاله چه برداشتی میکند؟ ثابت شده که اکثریت افراد تیتر ها را میخوانند و گاهی هم مطلبی را کامل میخواند
تنها پسرم رفت- اگر سابقه را ندانید چه برداشت میکنید؟
تنها پسر زنی رفته! کجا رفته؟ چرا رفته؟ آیا قهر کرده و رفته؟
میبینید ویراستار این نشریه چه کرد؟
چرا تیتر نزد تنها پسرم را کشتند- جریان چیه؟ از چه کسی حقوق میگیره؟


گزارش یا اعتراض به این نظر
حقیقتگو | March 9, 2025 05:42 PM

مادران دل شکسته وبیماروحتی سکته کرده که چه همسرانشان وچه فرزندان شان نمادهای دادخواهی شدند بسیارند ایکاش وایکاش آه واندوهشان طوفانی دربه جنبش دراوردن مردم میشد برای بی تفاوت های میلیونی درایران برایشان فرقی نمی کند چه مادران دلشکسته همسران وفرزنداشان درکره مریخ به قتل رسیده باشند وچه درایران فعلا" حجاب وگران شدن دلاروتحریم هاوتماشاکردن تاتربازی های خامنه ای وسپاه وجنگ زرگری های قشون خامنه ای وپزشکیان وترامپ مشغول شان می کند اگرفرزندی را با خون دل ومصیبت های معیشتی وهزاران مشکل دیگری درایران بزرگ کرده باشید وچشم وچراغ ولطف زندگی تان است تازی وتازی زاده ای ویا دشمن پرست ایرانی وی را بقتل میرساند مبهوت ومات درغم واندوه بی پایان میشوید


گزارش یا اعتراض به این نظر
Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
  به اشتراک بگذارید:









تبلیغات







به ایران پرس نیوز بپیوندید

آدرس پست الکترونيک [email protected]

ایران‌پرس‌نیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمی‌کند.



بازگشت به برگ نخست