بعد از حسین شریعتمداری، مهدی طائب دومین اصولگرایی است که مدعی عمدی بودن گرانیها از سوی عوامل داخلی برای رسیدن به مقاصد خاص سیاسی میشود.
به گزارش اعتدال، حجت الاسلام طائب که روزگاری از مدافعان سرسخت دولت محمود احمدی نژاد بود، روز گذشته در یکی از پایگاههای بسیج به نقد ریشههای گرانی و تورم حاکم در فضای اقتصادی کشور پرداخت. وی معتقد است تحریمها بر افزایش قیمت کالاها، موثر بوده، اما خیانت داخلی بر تورم فعلی موثرتر است.
وقتی موضوع اهمیت بیشتری پیدا میکند که حسین شریعتمداری از دیگر حامیان سابق دولت، مدعی شده بود عدهای در داخل به عمد باعث افزایش قیمتها شده اند تا از این طریق نظام را برای مذاکره با آمریکا و غرب تحت فشار قرار دهند.
چهره هایی همچون حسین الله کرم نیز ، در مواضعی همسو با حسین شریعتمداری و قبل از طائب مدعی شده بود حلقه اول نزدیکان رئیس جمهور که جریان انحرافی خوانده می شود، میخواهد در قضیه مذاکره با آمریکا جام زهر را به رهبری بنوشاند.
اینکه سخنان این افراد تا چه حد به واقعیت نزدیک است و آیا اینکه این مطالب ساخته و پرداخته ذهن آنها است یا برخی اخبار ناگواری که در پس پرده در حال رخ دادن است، موضوعی است که در آینده بهتر می توان درباره آنها قضاوت کرد،
اما واقعیت این است که در ماههای گذشته برخی گرانیها کاملا مصنوعی و بدون توجیه عقلانی است. مثلا اینکه مرغ همچنان بر روی خط 7000 تومان میچرخد. در حالیکه مرغداران به خاطر نبود نهادههای اولیه تولید مرغ از جوجهریزی جدید خودداری میکنند و در همین حال هزاران تن کنجاله سویای وارداتی ناپدید میشود و برخی دیگر از اقلام در انبارهای گمرکات کشور دپو میشود، یا افزایش قیمت نان که تنها بهانه دولت برای افزایش بی قاعده آن افزایش قیمت گندم توسط مجلس بود، در حالی دولت و شورای عالی اقتصاد که ریاست آن بر عهده رئیس جمهور است، به خوبی میدانست که قیمت خرید تضمینی گندم باید بر طبق معیارهای سنوات گذشته و قیمت ارز، بالای 750 تومان خریداری میشد.
از دیگر مواردی که افزایش قیمتها را در پی داشته است، عدم پایبندی واردکنندگان به قوانین وضع شده و فروختن واردات خود بر پایه قیمت ارز در بازار آزاد است. این تخلف آشکار که هم بر نمایندگان مجلس هم بر مقامات دولتی و به خصوص بانک مرکزی، وزارتخانه های اقتصاد و امور دارایی؛ معدن و صنعت و تجارت مبرهن است، متاسفانه ماههاست که باعث ایجاد رانتهای چند صد میلیاردی برای وارد کنندگان حقیقی و صوری شده است، به طوری که پیشتر محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی ایران رانت نهفته در چند نرخی بودن ارز را بیشتر از اختلاس 3000 میلیاردی عنوان کرد.
عدم ورود موثر مقامات مسئول از جمله دولت به سامان بخشی بازار، همواره از سوی شهروندان مورد سوال بوده است، اما این برای اولین بار است که به طور علنی برخی از افراد خاص، این عدم دخالت دولت را خیانت و دسیسهچینی تلقی میکنند.
تاخیر یا ناتوانی دولت در کنترل گرانیها، ناشی از هر چه باشد یک نتیجه منطقی برای شهروندان و به خصوص اقشار مستضعف دارد و آن خرد شدن کمرشان زیر بار گرانیها است و موجب کوچکتر شدن سفرههایی می شود که پیشتر هم چندان بزرگ پهن نمیشد.
اما اینکه برخی عدم برخورد با عوامل گرانی را هدفمند و نوعی خیانت تلقی میکنند، این سوال را در ذهن ایجاد میکند که عدم برخورد با خائنین و دسیسهچینانی که عملکرد آنها باعث افزایش فشارهای اقتصادی بر محرومان میشود، را چه باید نامید؟ عدم برخورد ناظرین با مجریان متخلف که ثمره آن چیزی جز بدبین کردن مردم به نظام و انقلاب نیست را چگونه باید تفسیر کرد؟