سایت هصمدا: پای درددل مشاوران مدارس ردپای آسیب در دبیرستانهای دخترانه دختر التماس میکرد که اگر مدیر بفهمد او را اخراج میکند، زمانی که گریهزاری و التماس افاقه نکرد، حرف آخرش را زد: «مدیر بفهمد دیگه من را در مدرسه نمیبینید.» مدیر فهمید و او رفت، رفت تا دیگر نیاید...
مشکلات و آسیبهای متوجه دختران دبیرستانی و یافتن راهکار برای چگونگی برخورد با آن از جمله مواردی است که دستاندرکاران امر و متولیان آن بارها طی نشستها و همایشها به بررسی آن پرداخته و سیاستهایی را اتخاذ کردهاند، اما اینکه این موارد چقدر مثبت، کاربردی و تاثیرگذار بوده است، نیاز به بررسی همهجانبه و ارائه نظر از سوی کارشناسان مرتبط دارد. در این میان نظرات و دردلهای مشاورهایی که از نزدیک با این آسیبها و البته خواستههای دختران نوجوان مواجه هستند میتواند حاوی واقعیتهای ناگفته زیادی باشد. واقعیتهایی که برخی از آنها نیاز به راهحلهایی فراتر از برخوردهای دستوری و بخشنامهای دارد.
چند تن از مشاوران دبیرستانهای دخترانه در تهران و شهرستانهای استان درباره برخی از این مشکلات با خبرنگار قانون به گفتوگو نشستهاند که بنا به خواستشان نامی ازآنها در این گزارش نیامده است.
یکی از مشاوران دبیرستانهای دخترانه شهرستانهای استان تهران از تفاوت جنس مشکلات دختران دبیرستانی امروز با زمانی که خود محصل بود سخن گفته و میگوید: «زمانی که دبیرستانی بودم پوشیدن جوراب سفید،کتانی یا کفش رنگی، شلوار جین و یا حتی شلوار پارچهای تنگ ممنوع بود و جزء موارد انضباطی محسوب میشد، اما امروزه رنگ کردن مو، برداشتن ابرو، داشتن انگشتر، استفاده از کلیپس، به همراه داشتن گوشی موبایل، آرایش کردن و داشتن لوازم آرایش و انواع cd های غیرمجاز جزء موارد انضباطی است.» به گفته این مشاور مجازاتهای چنین تخلفاتی هم «از مصادره اشیا تا اخراج موقت چندروزه است.»
دوستیهای آسیبزا
مشاور دیگری به سیر صعودی موارد انظباطی اشاره و معتقد است که نه راهکارها گذشته و نه راهحلها و برخوردهای امروزی هیچکدام موثر واقع نشده است، چراکه او معتقد است دختران دبیرستانی دیروز، مادران دختران محصل امروز هستند. او ادامه میگوید: «زمانی که محصل بودم یکی از هم مدرسهایهای ما به خاطر دوست شدن با یک پسر از مدرسه اخراج و به خاطر جوی که علیه او ایجاد شده بود دیگر نتوانست در مدارس منطقه ثبتنام کند و به گمانم مجبور به ترک تحصیل شد. در حال حاضر به عنوان مشاور و فردی که توانستهام با دانشآموزان ارتباط خوبی برقرار کنم و همچنین با توجه به تایید این موضوع توسط سایر همکارانم در مدارس دیگر، اکثر دختران محصل یا دوستپسر دارند و یا در دل کسی را دوست دارند. درصد کمی از بچهها به خاطر کنکور و یا مسائل دیگر درگیر این موضوع نیستند.»
یکی از مشاوران مداس متوسطه منطقه 11 تهران نیز مشکلات دختران در مدارس را چند دسته میکند. او ضمن تایید اظهارات همکاران خود به یکی از مشکلات اصلی دختران اشاره کرده و میگوید: «برخی از دانشآموزان دختر در مقطع متوسطه با مشکل رشته تحصیلی مواجه هستند. به طور مثال علاقه به رشتههای تئاتر و سینما در میان دختران زیاد شده، اما در این زمینه مدارس دولتی وجود ندارد و اکثر خانوادهها نیز با ادامه تحصیل فرزندان خود در این رشتهها مخالفت میکنند. این مسئله موجب میشود که گروه قابلتوجهی از دختران به خاطر نبود رشته دلخواه و موردعلاقه خود در نزدیکی محل سکونت و یا مخالفت خانواده با آن رشته، در رشتههایی تحصیل کنند که هیچ علاقهای به آن ندارند و از هر فرصتی برای ابراز ناراحتی خود از این مسئله استفاده کنند.»
اخراج موقت به خاطر ابرو برداشتن
یکی دیگر از مشاوران مدارس دخترانه مقطع متوسطه غرب تهران از استفاده دانشآموزان از وسایل و زیورآلات غیرآموزشی در مدارس را به عنوان یکی دیگر از آسیبها و مشکلات دختران یاد میکند و میگوید: «در سالهای اخیر ابرو برداشتن، رنگ کردن مو و استفاده از زیورآلات نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده است. در قوانین آموزش و پرورش برای اینگونه موارد به ارائه تذکر اشاره شده و برای موارد خاص از جمله حمل یا استفاده مواد مخدر و مشروبات الکلی از مدرسه آن هم بعد از موافقت مدیران مدارس جابهجا میشود، اما مدیران مدارس معتقدند در صورتی که همین موارد کوچک انضباطی توسط دانشآموزان رعایت نشود، دیگر نمی توان مدرسه را کنترل کرد.»
او درباره اینکه آیا این مسائل ابتدا به دانشآموز تذکر داده میشود، میگوید: «زمان ثبتنام ،دختران قوانین انضباطی مدارس را مطالعه و با امضا زدن، متعهد به رعایت آن میشوند. ابرو برداشتن از تخلفات انضباطی است که بیشتر در مهرماه، اواخر اسفند و اوایل فروردین رخ میدهد و دانشآموزان به خاطر این بیتوجهی چند روز از مدرسه اخراج و یا مقابل دفتر مدیر یا ناظم میایستند. دانشآموزان کاملا آگاهانه و با علم به نتیجه این کار را انجام میدهند و کمتر رخ داده که کسی ابرو برداشته و دیگر آن را تکرار نکند. برخی از آنها از هدبند استفاده کرده و آن را تا نزدیک ابرو پایین میآورند تا کسی متوجه نشود، اما به خطر غیر معمول بودن اینگونه استفاده از هدبند، جلب توجه کرده و در نهایت منجر به برخورد میشود.»
شمارههای اعتباری بلای جان مسئولان مدرسه
یکی از این مشاوران از نقش تلفن همراه در افزایش آسیبهای دختران محصل سخن گفته و معتقد است که بخش عمدهای از دانشآموزان بدون اطلاع والدین از موبایل استفاده میکنند. او به مشکلاتی اشاره میکند که امروز گریبانگیر دختران محصل شده است، از باج گیری پسران از دختران به خاطر تهیه تصاویر تا پیامکهایی که دختر و پسر از به زبان آوردن آن شرم داشته، اما از طریق پیام کوتاه خصوصیترین حرفها را به یکدیگر میزنند.»
این مشاور با بیان اتفاقی که برای یکی از دانشآموزانش رخ داده می پردازد و می گوید: «بار پنجم بود که با موبایل به مدرسه آمد. میدانست که اگر کسی گوشی را در دست او ببینند و مدیر مطلع شود، دیگر در مدرسه جایی ندارد و اخراج میشود. سر کلاس و هنگامی که معلم در حال قدم زدن در کلاس بود گوشی را در دست او دید و آن را از او گرفت. معلم میخواست طبق قانون، موبایل را به مدیر دبیرستان بدهد، اما دختر التماس میکرد که اگر مدیر بفهمد او را اخراج میکند، زمانی که گریهزاری و التماس افاقه نکرد، حرف آخرش را زد: «مدیر بفهمه دیگه من را در مدرسه نمیبینید.» مدیر فهمید و او رفت، رفت تا دیگر نیاید. دو روزی در لواسان بود، به دور از چشم خانواده؛ لحظههایی که تلخ بود و آیندهای تلختر را برای او ترسیم کرد...»
این مشاوران استعمال دخانیات توسط دختران دانشآموز در مدارس را تایید اما آن را مشهود و علنی و حتی فراگیر نمیدانند ولی این هشدار را میدهند که دانشآموزانی که والدین معتاد دارند و از نزدیک نحوه مصرف مواد توسط پدر یا مادر خود را شاهد هستند، احتمال اینکه به سمت آن بروند، وجود دارد.
تکرار راهکارهای کلیشهای کارساز نیست
آنها در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان آسیبهای متوجه دختران دبیرستانی را کم کرد متفقالقول میگویند باید برای دانشآموزان شنونده خوبی بود و احساس اعتماد در آنها بوجود آورد تا بتوانند حرفهای خود را به راحتی بیان کنند. در آن صورت میتوان به خوبی به آنها کمک و آنها را از پیامد کارهایشان آگاه کرد. این امر موجب میشود که کمتر ریسک کنند.
این مشاوران همچنین بر فرهنگسازی میان دانشآموزان و خانوادهای آنان تاکید میکنند و معتقدند باید کاری کرد که انگیزه در بین خود دانشآموز بوجود بیاید تا دیگر این کار را انجام ندهد. پیشنهاد میدهند به جای اینکه تنها سخنران مذهبی به مدارس آورده شود و آنها تنها به این موضوع اکتفا کنند که بدحجابی حرام بوده و گناه دارد و با بدحجابی چه عذابی در انتظار دختران است، جلسات مستمری توسط سخنران مجرب که نفوذ کلام داشته باشد برگزار تا دانشآموزان به این باور درونی برسند که چرا باید از برخی آسیبها دوری کنند.
هشدار به خاطر کمرنگ شدن نقش پدر
مشاوران نسبت به کمرنگ شدن نقش پدر در خانوادهها و تربیت فرزندان هشدار میدهند و معتقدند اگر پدر بتواند نقش حمایتی و قوی برای دختران داشته و این احساس را در دختران بوجود بیاورند که همواره از آنان پشتیبانی کرده و مراقب آنها هستند، بسیاری از مشکلات دختران حل خواهد شد، اما متاسفانه مادران به خاطر محکوم نشدن از سوی همسران خود در مورد تربیت فرزندان، مسائل را به آنها بازگو نمیکنند، به عبارتی پدران از مسائل مرتبط با فرزندان خود بیاطلاع هستند و تنها زمانی خبردار میشوند که اتفاقات ناگواری برای فرزندانشان رخ داده باشد.
تا زمانی که والدین و مسئولان مدارس همراه یا حتی قدمی جلوتر از دانشآموزان نباشند و برخورد با دانشآموزان از مسئولان و اولیای تنبیهی و انظباطی باشد؛ آسیبهای مدارس قصهای تکراری خواهد شد. بیم این میرود که در آینده آسیبهایی که به خاطر قبح آن امروزه کمتر بدان اشاره و آسیبشناسی شده است، دامان فرزندان فردا را بگیرد.
نتیجه بکار گرفتن سلایق شخصی و برخوردهای بدون پشتوانه پژوهشی و علمی نتیجهای جز وخامت اوضاع نداشته است از این رو مسئولان، دست اندرکاران و اساتید حوزههای روانشناسی و جامعهشناسی هریک به نوبه خود مسئولاند و باید با عزم ملی و کار علمی، گامی در جهت سلامت بیشتر فضای مدارس برداشته و با ارائه اطلاعات و آگاهی لازم به دانشآموزان، در جهت رشد جامعه سالم حرکت کنند.