محوطه باستاني سرمشهد در شهرستان کازرون با مساحتي حدود 600 هكتار به عنوان بزرگ ترين محوطه ساساني – اسلامي استان فارس شناخته مي شود. در اين محوطه ويرانه هاي شهر باستاني ، تل نقاره خانه، قيز قلعه ، كاروانسرا يا كوشك بهرام و رشته قناتهاي تاريخي کشف شده است، با اين حال اداره ميراث فرهنگي اين شهرستان در خواست صدور مجوز براي حفر چاه هاي عميق برداشت آب در محدوده اين محوطه باستاني موافقت کرد.
خبرگزاري ميراث فرهنگي – گروه ميراث: منطقه باستاني سرمشهد در فاصله 75 كيلومتري جنوب شرقي شهرستان كازرون و 6 كيلومتري دهستان سرمشهد واقع است . ويژگيهاي زيادي ، محوطه باستاني سر مشهد را نه فقط در منطقه جنوب بلكه درسطح كشور ، بي نظير ساخته است . وسعت زياد محوطه كه نشانگر رونق و شكوه آن در زمان حياتش بوده ، وجود قلعه هاي گوناگون در اطراف آن كه اهميت حفاظت و امنيت در دوران شكوه شهر مي رساند . تپه هاي گو نا گوني كه در سطح شهر پراكنده است و نظام معماري و شهر سازي منظم و سيستماتيك از جمله اين مولفه ها است.
به باور کارشناسان اين منطقه بكر مي تواند به عنوان يكي از مراكز مطالعاتي مهم در دوره ساساني و اسلامي تبديل شده و در صورت انجام مطالعات باستان شناسي و رفع ابهامهاي موجود در مورد جزئيات و ويژگيهاي تاريخي آن ، محوطه باستاني سر مشهد با توجه به خصوصيات منحصر به فرد خود حتي شايستگي ثبت در فهرست آثار جهاني را در آينده دارا است.
با اين وجود اما اداره آب شهرستان کازرون با صدور مجوز حفر چاه هاي عميق و نيمه عميق در اين محوطه باستاني شرايط را براي تخريب بيش از پيش آن فراهم کرده است، عجيب آنکه اداره کل ميراث استان فارس و شهرستان کازرون نيز موافقت خود با اين اقدام را اعلام کرده است.
يکي از کارشناسان اداره کل ميراث فرهنگي استان فارس که به دليل ممنوعيت هاي اداري حاضر به اعلام نام خود نيست در اين باره به خبرگزاري ميراث مي گويد: متاسفانه مديريت ميراث فرهنگي در فارس داراي چالشهاي متعددي است که فرصتهاي آينده و زحمات گذشتگان را دچار آسيب مي کند. حضور مديران ناکارآمد در ميراث فارس موجب شده تا کارشناسان با قرارگيري در موقعيت کسب فرصتهاي طلايي مصالح سازمان را با چالش روبرو کند. حضوري که با بي حضوري سازمان تنها موجب تخريب آثار متعدد تاريخي و فرهنگي است. عدم توجه به زير ساختنهاي علمي و کارشناسي در ميراث فارس موجب ارزشي شدن يک حرکت ضد ارزشي شده و سبقت هر يک از کارشناسان در اين امر موجب پيشرفت شغلي و در کانون توجه قرار گرفتن فرد است.
وي مي افزايد: " به طور مثال طي چند روز پيش نصيري معاون ميراث فرهنگي فارس در جمع کارشناسان باستان شناس استان در جلسه اي که بحث اصلي آن اختلاف ميان کارشناسان در مورد صدور مجوز جهت حفر چاه هاي عميق و در نتيجه تصرف عرصه شهر تاريخي سر مشهد بود گفت رويکرد سازمان به شکلي است که هر چه مسائل محل اختلاف ميراث و ديگر سازمان ها و مردم مورد حل و فصل قرار گيرد بهتر است و بهتر آن است که کارشناسان اين نکته را مورد توجه قرار داده و در اين راستا حرکت کند.
اين کارشناس اداره کل ميراث استان فارس تاکيد کرد: " حال اين سئوال مطرح است که وظيفه سازمان ميراث فرهنگي حل و فصل چگونه مسائلي است؟ آيا تخريب محوطه هاي باستاني به نفع کشاورزان و ساکنان محلي محوطه ها است؟ به اعتقاد من جواب اين پرسش تنها در ناکارآمدي مديران سازماني است که موجب نزول صنعت گردشگري و تخريب ميراث فرهنگي کشور شده اند. از سوي ديگر نبايد فراموش کرد که تخريب محوطه هاي باستاني چيزي جز از ميان بردن زير ساختهاي توسعه پايدار را به همراه ندارد. مگر عمر يک چاه عميق با توجه به رويکرد محيط زيستي ما چند سال خواهد بود که بايد به خاطر آن دستور تخريب و تصرف محوطه هاي باستاني و چند هزار ساله را صادر کرد."
وي مي افزايد: "عدم اطلاع کافي و فقدان ديدگاه عمومي در حفظ زير ساختهاي ملي در ميان ساکنان محوطه هاي تاريخي فرهنگي و عدم کارآمدي مديران ميراث فرهنگي فارس موجب تسريع تخريب روزافزون منابعي شود که صاحب آن نه مديران و نه مردمي که در نزديکي اين محوطه ها زندگي مي کنند بلکه همه ساکنان کشور ايران است.
مجوز حفر چاه در منطقه باستاني سر مشهد با موافقت مسئولان اداره ميراث فرهنگي استان فارس در حالي صادر مي شود که در سال 1385 بررسي روشمند سفال هاي سطحي شهر باستاني سرمشهد زير نظر مسعود آذرنوش و امان الله يغمايي انجام گرفت که هدف آن شناخت دوره هاي استقراري محوطه باستاني سرمشهد همچنين شناسايي سفالينه هاي سطحي محوطه و روند تحول آنها و آزمايش کاربري بررسي هاي روشمند در محوطه هاي تاريخي- اسلامي بود. در اين بررسي مشخص شد سفال هاي سطحي محوطه كه اغلب تكه هاي شكسته ظروف هستند ، شامل سفال هاي سا ساني از انواع ظريف و خشن بوده و داراي تزئينات نقوش كنده هندسي است . سفال هاي دوره اسلامي كه مربوط به سده هاي اوليه اسلامي تا سده هشت هجري است ، به دو دسته لعاب دار و بي لعاب تقسيم مي شوند كه سفال هاي بي لعاب ، داراي تزئينات نقش كنده ، نقش افزوده و استامپي است و سفال هاي لعاب دار محوطه از نوع لعاب ساده يك رنگ ، لعاب پاشيده و نقش كنده زير لعاب پاشيده است . در حال حاضر بعضي از موارد جزئي حفاري غير مجاز در محوطه باستاني به چشم مي خورد كه قابل پيشگيري و مقابله است.
علاوه بر اين وجود آثار تاريخي در اين محوطه نيز بر اهميت آن افزوده است از آن جمله تل نقاره خانه ، تپه اي به ارتفاع 25 متر است كه پي هاي بنايي بر بلندترين نقطه آن ديده مي شود و در بخش جنوبي محوطه سر مشهد واقع شده است. قيز قلعه يا قلعه دختر نيز در گوشه شمال غربي اين محوطه قرار گرفته است و پلان آن به صورت چهار گوش و از سنگ و گچ ساخته شده است. بناي قيز قلعه بوسيله خندق محصور شده و در چهار گوشه آن بقاي چهار برج ديده مي شود و چنين به نظر مي رسد كه برروي يك صفحه طبيعي ساخته شده است .در گوشه جنوب شرقي محوطه ، يك بناي چهار گوش قرار دارد كه از سنگ و گچ ساخته شده است و اين بنا شامل يك حياط مركزي و محوطه فضاهاي معماري در اطراف است و بخشي از اين بنا دو طبقه بوده كه در چند سال اخير ويران شده است.
از ديگر ويژگي هاي اين محوطه باستاني ، مي توان به نبود حصار در اطراف شهر اشاره كرد و با توجه به شواهد موجود و از نظر بعضي باستان شناسان ، اين محل به وسيله قلعه هاي گو ناگون كه هنوز آثار آن در كوه هاي اطراف محوطه به جا مانده ، حفاظت مي شود.
نقش برجسته بهرام دوم و كتيبه بزرگ كرتير نيز در نزديكي اين محوطه باستاني واقع است. نقش برجسته بهرام دوم در جنوب غربي روستاي سرمشهد، يکي از مهمترين آثار تاريخي عهد ساساني است که در اندازهاي به ابعاد 2 در 4 متر و نيم حجاري شده است. در اين نقش صحنه پيکار بهرام دوم، پنجمين شهريار ساساني، با دو شير به شکلي زيبا و ماهرانه نشان داده شده است.
بالاتر از اين سنگ نگاره نيز کتيبه بزرگ سرمشهد قرار دارد. اين کتيبه که بزرگترين کتيبه عهد ساساني است، در قابي به ابعاد 5 متر و 20 سانتي متر در 2 متر و 17 سانتي متر و در ارتفاع 25 متري از سطح زمين حکاکي شده است. مضمون کتيبه، با نوشته پهلوي کتيبه زرتشت يکسان است و نوشتههاي پهلوي نقش رجب و نقش رستم را نيز در بردارد. اين کتيبه يکي از چهار کتيبه پهلوي کرتير، موبد موبدان دوره ساساني است.
در همين حال و بنا به گفته منابع محلي در سال هاي گذشته نيز بخش زيادي از اين شهر باستاني شخم خورده و به زير کشت رفته است. به طوري که هم اکنون به جز چند تپه و محوطه محدود داراي ارزش هاي تاريخي بخش زيادي از آن عملاً تبديل به دشت شده و سالها است بر روي آن کشاورزي ميشود.