چهارشنبه، 19 تیر ماه 1392 = 10-07 2013فروغ فرخزاد پرمخاطبترین شاعر ایرانی در جهان عربخبرآنلاین: موسی بیدج تنها مترجمی است که علاوه بر آشنا کردن مخاطب ایرانی با شعر عرب، ادبیات معاصر ما را نیز به سرزمینهای عربی صادر کرده است. او صاحب حدود پنجاه اثر در حوزه شعر، داستان، ترجمه و پژوهش ادبی است. از بین شاعران معاصر ایران کدام شاعر در جهان عرب از اقبال بیشتری برخوردار بوده؟ بیدج: شعر فروغ را بسیار میپسندند و بارها ترجمه شده. من هم مجموعه ایمان بیاوریم و بخش اعظم تولدی دیگر او را به عربی ترجمه کردهام که همین یکی دو روز پیش در کویت از طرف انتشارات سعاد الصباح منتشر شد. موسوی: فکر میکنید علت استقبال از فروغ در جهان عرب چه بوده؟ اینکه عمیقتر از بقیه است؟ بیدج: فروغ یک جورهایی خودمانیتر از بقیه حرف میزند. موضوعات مبتلابه جامعه ما که اشتراکات زیادی با جوامع عربی دارد در شعر فروغ به خوبی طرح شده. بعد از ترجمه شدن شعر غاده السمّان به فارسی در سالهای اخیر مقالات و پایاننامههایی در قیاس او با فروغ تالیف شد و این زمزمه برخاست که غاده السّمان، فروغ فرخزاد عربهاست. در حالی که این قیاس از نظر من قیاس معالفارق است. شما به عنوان کسی که آثار غاده را به زبان عربی خواندهاید و موقعیت و جایگاه او را در جهان عرب میشناسید دراین باره چه نظری دارید؟ بیدج: شما اول دلایلت را برای اینکه این قیاس معالفارق است بگو بعد من نظرم را میگویم. میخواهم ببینم چقدر نظرمان به هم نزدیک است. تنها وجه اشتراک بین فروغ و السمان بیپروایی این دو در بیان احساسات و عواطف زنانهشان است و شاید همین صفت بعضیها را به این گمان انداخته که میتوان این دو شاعر را در یک جایگاه دید اما از نظر زبانی بین این دو شباهتی نیست. غاده شاعر و نویسندهای است که از وطنش هجرت کرده و جغرافیای شعرش با جغرافیای شعر فروغ بسیار متفاوت است. عاطفه ناب و انسانی شعر فروغ در شعر غاده وجود ندارد. فروغ تا یک جایی در شعرش زن است و از آنجا به بعد از جنسیت خود فراتر میرود و بیش از زن بودن یک انسان است. فروغ جایی هم که از درد و رنجهای خود به عنوان یک زن حرف میزند، وقایعنگاری نمیکند. غاده به این دلیل که داستاننویس هم هست در شعرش دچار نوعی اطناب و حشو است. او در شعرش مدام در حال توضیح دادن است. مدام درگیر جزئیات است. در حالی که فروغ اگر هم جزئیات روزمره را وارد شعرش کرده صرفا روایتگر یک واقعیت بیرونی نبوده بلکه همان جزء را، همان واقعیت بیرونی را با نگاهی ژرف و عمیق، از معمولی به متعالی رسانده. برای همین است که چرخ خیاطی در شعر او ترنم دلگیر دارد و ظرفهای مسین در سیاهکاری مطبخ، سرود میخوانند. خلاصه کنم؛ عمقی که در شعر فروغ هست در شعر غاده نیست. برخی غاده السمان را با فروغ فرخزاد مقایسه میکنند. بیدج: نظرتان کاملا درست است و من هم کاملا با آن موافقم. فروغ یک شاعر درونگراست و راوی درون خود است اما غاده روایتگر بیرون و پیرامون خود است و خودش را سخنگوی طیف دردمند زنان عرب میداند و ناکامیهای این طیف را روایت میکند. ضمن اینکه حتی آن جسارتی که به آن اشاره کردید هم از طرف فروغ ارزشمندتر است چون چند دهه قبل از اینکه غاده السمان کارش را شروع کند و پا به عرصه ادبیات بگذارد فروغ این راه را تمام کرده بود آن هم در زمان و مکانی که قطعا این میزان از جسارت را برنمیتابید. خانم غاده السمان سالهاست به پاریس هجرت کرده و خب از همانجا هم حرفهایش را میزند. او از عشق به مرد حرف میزند. از ظلم مرد عرب به زن حرف میزند. اشتراکشان در این است که هر دو خارج از نرم حرف زدهاند اما افتراقشان در این است که فروغ شاعر دردمندی است. شما به درستی به این نکته هم اشاره کردید که غاده درازهگوست. اساسا در جهان عرب او را بیشتر به عنوان نویسنده میشناسند. |