حشمتالله فلاحتپیشه/خبرآنلاین
موضع احمدینژاد در برقراری رابطه با آمریکا فاقد ارزش استراتژیک است
مواضع اخیر رئیسجمهور در بحث مذاکره با آمریکا فاقد ارزش استراتیک و راهبردی است. معمولا روسای جمهور در سالهای ابتدایی ریاستجمهوری خود مواضع حساسی از این نوع را اتخاذ کرده و در سالهای بعد، در راستای آن سیاستهایشان را شکل میدهند.
از این رو سخنان این روزهای رئیسجمهور در نیویورک با توجه به اینکه در سال پایانی دوره ریاست جمهوری خود به سر میبرد، نمیتواند سیاست خارجی کشوری را نمایندگی کند که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری جدید است. فلذا میتوان چنین استباط کرد که طرح رابطه با آمریکا از سوی احمدینژاد یک تاکتیک انتخاباتی است!
اودر ابتدای دوره ریاستجمهوری خود مواضع غیر الزامیای را بویژه در عرصه سیاست خارجی اتخاذ میکرد که یک فضای منفیای را علیه ایران شکل داد و سبب شد تا برخی در این مدت از این مساله سوء استفاده کنند و علیه ایران وارد عمل شوند.
این که بعد از 8 سال آقای احمدینژاد مواضع از نوع دیگری را اتخاد کنند، فرصتهای از دست رفته در عرصه سیاست خارجی را احیا نمیکند. یادآور میشوم که سیاست اعلام شده ایران در مورد فلسطین اشغالی، برگزاری رفراندوم است اما آقای احمدینژاد خیلی دیر از این ادبیات مترقی در عرصه دیپلماتیک استفاده کردند. او میتوانست در سالهای گذشته در مورد کشورهای غربی و آمریکا به گونهای عمل کند که بهانهای به دست دشمنان ندهد.
او پس از 8 سال باید این واقعیت را درک میکرد که آمریکا اختلافهای راهبردی با ایران دارد که با توجه به آنها نمیتوان به سادگی پای میز مذاکره نشست. از این رو در فرصت باقیمانده از عمر این دولت باید به گونهای عمل کند که بهانهای به دست آمریکا و رادیکالیسم اروپایی ندهد که علیه ایران تجمیع کنند. متاسفانه آقای احمدینژاد راهبرد منسجمی در سیاست خارجی خود نداشت. از این رو لازم است که با درک این نقطه ضعف دولتهای نهم و دهم؛ کاندیدهای ریاست جمهوری انتخابات آتی ایران، سیاست راهبردی مشخصی برای تعامل و حتی تقابل با غرب و آمریکا تدوین کنند.
فراموش نکنیم که در حادثه 11 سپتامبر که نقطه عطفی در تاریخ لشگرکشی آمریکا به خاورمیانه بود، بخشی از کشورهای عربی نقش لژستیک داشتند و آنها که مقصر اصلی آن حادثه تروریستی بودند آتشبیار معرکه علیه ایران شدند. برکسی پوشیده نیست که شاهزادهای که هم اکنون دبیر شورای امنیت ملی عربستان است در آن سالها سفیر این کشور در واشنگتن بود و طی جلسهای با تروریستهای 11 سپتامبر، اسپانسر مالی آن حادثه شد. اما هماکنون عربستان که از خالقین حادثه 11 سپتامبر بود، پا به پای آمریکا در برخی تحولات منطقه وارد عمل میشود. علیالقاعده آمریکا که به خونخواهی آن حادثه به منطقه آمده بود، باید به آنها حمله میکرد و با آنها می جنگید نه با ایران که «انتحار» با تفکر شیعی حاکم بر کشور ما همخوان نیست. به عبارت دیگر ایران که نگاه صادقانهای به تحولات منطقه دارد نباید گرفتار 5 قطعنامه میشد. اما متاسفانه اتخاذ مواضعی نا بجا بهانه نفوذ، مداخله، تهدید و تحریم بیشتر شد. حال آنکه اگر یک نگاه ملی در عرصه دیپلماتیک از سوی دولت داشتیم، چنین نمیشد.
مواضع اخیر رئیسجمهور در مورد رابطه با آمریکا نشان دهنده آشفتگی در مواضع دیپلماتیک دولت است که یک روز مواضع به شدت التهاب آفرین اتخاذ کرده و جامعه جهانی را علیه ایران تحریک میکند و هم اکنون هم دم از مذاکره با آمریکا میزند. این موضوع نمیتواند موضع اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران باشد.
ممکن است این موضع ارزش انتخاباتی و برای حفظ دولت در دستان شخص دیگری داشته باشد اما به معنی مفری برای سیاست خارجی کشور نیست.