کمپین حقوق بشر ایران میگوید مقامهای جمهوری اسلامی با محروم کردن زندانیان از مراقبتهای پزشکی حیاتی مرگ آنها را رقم میزنند. این کمپین با همسلولی یک زندانی سیاسی گفتوگو کرده که به دلیل بیتوجهی پزشکی جان سپرده است.
کمپین حقوق بشر ایران نوشت تنها در دو ماه اول سال جاری میلادی، حداقل چهار زندانی در زندانهای ایران به دلیل محرومیت عمدی از مراقبتهای پزشکی حیاتی جان خود را از دست دادهاند. بنا بر گزارش این عمل در جمهوری اسلامی به یک رویه عادی تبدیل شده است.
این چهار زندانی انور چالشی، حسن دمانی، بهرام درویشی، و فرزانه بیجانیپور بودهاند. کمپین میگوید این اسامی "تنها نوک کوه یخ" از آن چیزی است که در زندانهای ایران میگذرد و تعداد واقعی مرگها قطعاً بسیار بیشتر است، زیرا بسیاری از موارد مرگ زندانیان که بر اثر از محرومیت از درمان رخ داده است، گزارش نمیشود.
هادی قائمی، مدیر کمپین حقوق بشر ایران میگوید: «مرگها در زندانهای ایران حوادث اتفاقی نیستند، آنها نتیجه یک سیاست عامدانه دولتی هستند که هدف آن مجازات زندانیان سیاسی از طریق بیتوجهی پزشکی است و این عمل معادل قتل است.»
انور چالشی، یک زندانی سیاسی کرد ۵۰ ساله و پدر چهار فرزند از ارومیه در تاریخ حدود یک ماه پیش بر اثر عوارض ناشی از سرطان روده بزرگ که تحت درمان قرار نگرفته بود، جان خود را از دست داد. وی سالها از بیتوجهی پزشکی در زندان رنج برده بود.
من شاهد مرگ زجرآور انور چالشی بودم
به گزارش دویچه وله، یک همسلولی پیشین چالشی چگونگی مرگ او را برای کمپین توضیح داده است. به گفته او وضعیت این زندانی سیاسی در سالهای آخر زندگیاش بهدلیل پیشرفت سرطان روده به شدت وخیم شد و زندانیان سیاسی بارها از بیتوجهی به مراقبتهای پزشکی او از طریق اعتصاب غذا اعتراض کردند. برخی از آنها حتی بهخاطر اعتراضاتشان به انفرادی فرستاده شدند.
او میافزاید: «در دو سال گذشته، بیماری او باعث کاهش شدید وزن و بیهوشیهای مکرر شد. وقتی وضعیت او بحرانی و غیرقابل انکار شد، مقامات زندان او را به درمانگاه زندان میبردند، فقط مسکنهای ساده میدادند و سپس او را به سلولش برمیگرداندند.»
به شهادت این همسلولی "هرگاه تحت فشار زندانیان، او به بیمارستان منتقل میشد، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران درمان او را مسدود میکرد و با ادعای کمبود بودجه، او را بدون انجام هیچگونه پروسه درمانی به زندان بازمیگرداندند."
او درباره وضع مالی این زندانی سیاسی گفت: «انور وضعیت مالی فاجعهباری داشت. او چهار فرزند داشت. بزرگترین آنها دختر ۲۵ ساله و کوچکترین آنها پسر ۵ ساله بود. خانوادهاش در یک روستا در فقر شدید زندگی میکردند. در حالی که او در زندان بود، آنها برای پوشش هزینههای زندگی ابتدایی مشکل داشتند، چه برسد به هزینههای پزشکی او.»
به گفته این شاهد یک بار چالشی بهدلیل وضعیت رو به وخامت سلامتیاش به بیمارستان خمینی ارومیه منتقل میشود. اما بهدلیل امتناع سازمان اطلاعات سپاه از اعطای مرخصی درمانی به او و ناتوانی خانوادهاش در پرداخت هزینههای درمان، او ساعتها در بیمارستان با دستبند و پابند بستری و سپس بدون دریافت درمان مناسب به زندان بازگردانده میشود.
اگرچه مقامات پزشکی قانونی نظر میدهند که او قادر به ادامه تحمل حبس نیست، اما نهادهای امنیتی با آزادی مشروط و مرخصی درمانی او مخالفت میکنند.
با پیشرفت شدید سرطان او مقامات زندان تصمیم به آزادی او گرفتند، اما دیگر برای درمان مؤثر یا جراحی دیر شده بود. به گفته همسلولی او وضعیت سلامت أنور چالشی آنقدر بد شده بود که آنها احتمالاً فکر میکردند بهتر است او را آزاد کنند پیش از اینکه در زندان بمیرد و برایشان مشکل ایجاد کند.
او به کمپین میگوید: «من شاهد مرگ دردناک و تدریجی یک زندانی بیگناه بودم که رنجهای فراوانی را تحمل کرده بود، شاید دردناکترین نوع مرگ. عذاب بیماری در زندان، همراه با واقعیت سختیهای خانوادهاش بیرون از زندان، بدون اینکه قادر به کمک به آنها باشد، تحملناپذیر بود.»