حدود سه سال است که تعبیر'جریان انحرافی' وارد واژگان سیاسی کشور ما شده است.
این تعبیر، جریانی را معرفی می کند که مختصات زیر را دارد:
1- تاکید بر ناسیونالیسم ایرانی/ علاقمندی به مظاهر تمدن ایرانی از جمله کوروش و فردوسی نماد چنین گرایشی است
2- گرایش به برخی اعتقادات خرافی در باره حضرت حجت(عج)/ در سالهای اخیر، داستان معروف اقتدا به امام جماعتی که بر سجاده حضور ندارد و یا قصه بشقاب اضافی که مشهور است برای امام زمان بر سرسفره گذاشته می شود مکررا بیان شده است.
3- گرایش به علوم غریبه از جمله احضار و تماس با ارواح / حکایت ارتباط با مرتاضان هندی و رفتارهای غیرمتعارف منتسب به آقای اسفندیار رحیم مشایی ، ناظر به چنین رویکردهایی است
4 – فسادهای مالی کلان / اتهامات مربوط به دست داشتن این جریان در پرونده تخلف سه هزار میلیاردی موید این ویژگی است.
در اینجا سخن بر سر این نیست که اتهامات وارده به جریان مشایی ( که در ادبیات سیاسی ما به جریان انحرافی مشهور شده) درست است یا نه. بلکه سخن بر سر این است که آیا همه مخالفان این جریان ، دیدگاه و پایگاه مشترک دارند؟
به نظر می رسد که سه جریان اصلی در میان مخالفان، بارزتر است:
الف – نهاد مرجعیت و روحانیت: که در مخالفت خود، قصد سیاسی ندارد و هدفش مبارزه با انحراف دینی است.متدینین نیز به تبعیت از مراجع و روحانیون بلندمرتبه، چنین دغدغه ای را دنبال می کنند.
ب – مخالفان سیاسی دیرینه احمدی نژاد : این افراد و گروهها تفاوتی بین مشایی و احمدی نژاد نمی بینند و معتقدند چه احمدی نژاد، تابع نظرات مشایی قرار گرفته باشد و چه مشایی تحت امر احمدی نژاد انجام وظیفه کند و به واقع،ضربه گیر او باشد، باید هر دو را زد و آنها را در عرصه سیاست ، از نقش آفرینی ساقط کرد.
ج – حامیان جدی دیروز احمدی نژاد : این افراد و گروهها تلاش می کنند احمدی نژاد را از مشایی جدا کنند و آنها را متعلق به دو بسته عقیدتی جداگانه معرفی کنند و ساحت احمدی نژاد را از حرفهای مشایی مبرا کنند. این افراد در برابر این پرسش که : با فرض درست بودن حرف تان چرا احمدی نژاد تا بینهایت از مشایی پشتیبانی کرده است؟ دچار تناقض اند و معمولا در رفتاری توجیه گرانه،ویژگی های مثبت احمدی نژاد را برجسته می کنند و ضعفهایش را به حساب مشایی می گذارند. اینکه این توجیه چقدر در میان افکار عمومی خریدار دارد ، موضوع نوشته حاضر نیست.
***
از میان سه گروه بالا موضع گروه 1 و 2 بدلیل برخورداری از شفافیت نسبی، نیاز به توضیح ندارد اما در باره گروه سوم،بحث بیشتری لازم است. این بحث از آن جهت ضروری می نماید که در مورد گروه سوم ظن صداقت کمتری می رود و می توان گفت دربرخورد با جریان مشایی ، بیش از هر چیز به دنبال بازی سیاسی است.
جریان مزبور تا مدتها پس از آنکه روحانیون برجسته به مواضع مشایی و احمدی نژاد انتقاد می کردند ، از یکسو سکوت حمایت آمیز را برگزیدند و از سوی دیگر با بزرگنمایی وجوه مثبت عملکرد دولت احمدی نژاد، جریان مشایی را به پناهگاه امن منتقل کردند.
نزدیک شدن به انتخابات مجلس نهم، فرصت مناسبی را برای گروه سوم فراهم آورد. اصولا این گروه بدلیل نداشتن پیشینه ارزشمند سعی می کند موجودیت خود را با مطرح کردن دشمنان فرضی اثبات کند. به همین دلیل شروع کرد به بزرگنمایی خطر جریان مشایی.
جستجو کنید و ببینید منشا انتشار این خبر که جریان مشایی می خواهد دوسوم کرسی های مجلس نهم را فتح کند کجاست؟ حتما به نتیجه ای جز این نخواهید رسید که کار همین گروه سوم است. البته انتشار خبر یاد شده خیلی زود فضای سیاسی را ملتهب کرد و بسیاری از رسانه ها را به خود مشغول کرد. حتی چهره های سنتی مخالف دولت احمدی نژاد( که در بالا به عنوان گروه دوم به آن اشاره شد) از انتشار این خبر شادمانی کردند و از آن دستاویزی برای حمله به مشایی و دولت ساختند.
در اینکه جریان مشایی و شخص احمدی نژاد برای تصاحب مجلس ، برنامه ریزی کرده باشند نمی توان تردید کرد، اما آنها با کدام قابلیت می توانستند وارد میدان شوند؟ جریان مشایی آنقدر کم هوش نبود که رقیبان پرقدرتش را نبیند و فکر کند به سادگی ، همه را قال می گذارد.
جریان مشایی آنقدر ساده اندیش نیست که گمان کند در بمباران شدید سیاسی که از 3سال قبل باریدن گرفته بتواند بیش از نصف مجلس را قبضه کند.ضربه پرونده فساد سه هزار میلیاردی هم آنقدر سهمگین و مهلک بود که گیجی ناشی از آن ، رویای دستیابی به مجلس نهم را مشوش کند. و بالاتر از همه ، وزارت کشور هم با وجود انتسابش به دولت، جایگاه و پایگاه مطمئن و تضمین شده ای برای این جریان به حساب نمی آمد . و سرانجام اینکه جریان مشایی و به گمانم شخص آقای احمدی نژاد ، خود را ورشکسته تر از آن می دیدند که یک بار دیگر در عرصه مهمی چون مجلس، بخت آزمایی کنند.
به دلایل بالا می توان ادعا کرد که بزرگنمایی جریان مشایی و احمدی نژاد در انتخابات مجلس نهم، فقط یک کار سیاسی برای گرم کردن فضای انتخابات به سود یک گرایش خاص(گروه سوم) بود. این گروه خبرهای دیگری هم تولید کرد از جمله اینکه جریان مشایی با جریان فتنه88 برای ورود به مجلس همدست شده است. یعنی سعی کردند کوری را عصاکش کوری دگر کنند! و یا اینکه جریان اصلاح طلب، می خواهد با جریان مشایی ائتلاف کند. این در حالی بود که اصلاح طلبان – همه شاخه های تندرو و متعادل شان- از ابندای دولت احمدی نژاد با مشایی و رئیس دولت، زاویه داشتند.
اکنون که انتخابات مجلس به پایان رسیده و مجلس نهم تشکیل شده است، دوباره جریان انحرافی از سوی این گروه به فراموشی سپرده شده.لابد تا وقتی دیگر که برای هدفی تازه ، نیاز باشد به آن حمله شود.
***
جریان مشایی، با همه ویژگی هایش، برآمده از قدرت آقای احمدی نژاد است که از زمان تصدی او بر شهرداری تهران شروع شد و همچنان نفس می کشد. این جریان اگر چه می توانست پرقدرت و برای عده ای هراس انگیز باشد، امروز بی یال و کوپال است و شاید دارد روزها را را برعکس می شمرد تا این 13 – 14 ماه هم بگذرد و بتواند جان سالم در ببرد، البته اگر ممکن باشد. اگر هنوز نفسی دارد، از صدقه سر حمایتهای بی دریغ آقای احمدی نژاد است که عیارانه پای مدیرانی که کاملا برایش خودی اند ، ایستاده است.
با این همه، جریان مشایی طعمه خوبی است برای رقیبان که هر وقت کم آوردند از نمد حمله به آن، برای خود کلاهی درست کنند.