سایت پارسینه: سفیر سابق جمهوری اسلامی در سوریه در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی، به وضعیت داخلی، منطقه ای و بین المللی سوریه می پردازد و معتقد است بشار اسد شانسی برای ماندگاری ندارد.
محمدعلی سبحانی می گوید، بیش از ده ماه از رسیدن موج اعتراضات مردمی به سوریه می گذرد و به نظر می رسد سوریه این روزها اوج این بحران را سپری می کند. اتفاقات چند روز گذشته در صحنه داخلی سوریه و همینطورعرصه منطقه و صحنه بین المللی نشانگر این است که بحران سوریه به اوج خود رسیده و همه نگاه ها را به خود جلب کرده است.
صحنه داخلی سوریه
وضعیتی که هم اکنون در سوریه وجود دارد نشان دهنده وضعیت بسیار پیچیده ای بشار اسد و دولت او است. این کشور در حال حاضر از یک سو با اعتراضات گسترده مردمی مواجه است و از سوی دیگر دو پاره شدن ارتش، این کشور را در آستانه جنگ داخلی قرار داده است. انشقاقی که در ارتش ایجاد شده و شکل گیری ارتش آزاد سوریه اتفاق مهمی است که باید به آن توجه شود. ادعا می شود ۴۰ هزار نفر از ارتش جدا شده اند و مسلح هستند. آنها در جای جای سوریه حضور دارند و می توانند عملیات های خود را افزایش دهند. کما این که در حال انجام این کار هستند. همچنین بخش قابل توجهی از مناطق سوریه در کنترل امنیتی نیروهای دولتی نیست. مناطقی هم که در کنترل دولت هست تحت کنترل شدید امنیتی است و تامین امنیت با چنگ و دندان نشان دادن به مردم صورت می گیرد. از طرف دیگر خبرها مبنی بر این است که حتی در پایتخت هم احساس امنیت وجود ندارد و حرکت هایی که از سوی نیروهای جداشده از ارتش صورت می گیرد، فضای پایتخت را هم تحت تاثیر قرار دهد. تعداد کشته های درگیری های چند روز گذشته نشان می دهد که از نظر میدانی وضعیت داخلی سوریه بسیار بغرنج شده است.
از سوی دیگر اعتراضات مردمی کماکان رو به افزایش است و این گونه نیست که دولت توانسته باشد این اعتراضات را از بین برده و یا حتی کاهش داده باشد. این اعتراضات به مرور به نوعی طائفه گرایی منجر شده است. در سوریه طوائف مختلفی حضوردارند. اما حضور و تسلط طائفه علوی بر قدرت، سیاست و اقتصاد این کشور در چند دهه گذشته بیش از طوائف دیگر بوده است. به همین دلیل سنی ها احساس محرومیت دارند. وقتی این احساس محرومیت طولانی شود، فضا به سمت طائفه گرایی پیش رفته و فضای مخالفت طوائف با همدیگر به وجود می آید. اگر این فضا ادامه یابد، نوعی از جنگ داخلی در این کشور به راه خواهد افتاد. با وجود ده ماه نا آرامی در این کشور هنوز نمی توان گفت که در این کشور جنگ داخلی به وقوع پیوسته است. چرا که هنوز امیدهایی برای به نتیجه رسیدن فعالیتهای سیاسی وجود دارد. ولی مجموعه واقعیت هایی که وجود دارد، با توجه به اصراری که دولت سوریه دارد که مخالفین خود را گروههای مسلح خارجی بداند، نشان می دهد که وضعیت در سوریه بسیار پیچیده است و این وضعیت در هر صورت امنیت شهروندان را به خطر می اندازد. حتی اگر حرفهای دولت سوریه به هر شکلی صحت داشته باشد به نظر نمی رسد که این حرف ها بتواند تاثیری در نتیجه داشته باشد. اگر بشار اسد نتواند این بحران را کنترل کند به هر حال نگرانی های جامعه جهانی افزایش می یابد و فشارها را بر سوریه افزایش می دهد و آنگاه هیچ قدرتی هم نمی تواند این مسائل را حل کند.
علاوه بر این باید توجه داشت که بحرانی شدن شرایط در داخل سوریه، مشروعیت داخلی و بین المللی حکومت بشار اسد را کاهش می دهد و در کنار آن مشاهده می شود که مخالفین توانسته اند نیمه مشروعیتی در سطح منطقه ای و بین المللی به دست بیاورند . مجموعه این شرایط باعث شده است که وضعیت به ضرر دولت سوریه پیش رود.
یکی از اشتباهات دولت هایی که با جنبش های مردمی مواجه بوده اند و از جمله سوریه این بوده و هست که آنها همه چیز را به توطئه خارجی نسبت می دهند. این دولت ها مسائل داخلی خود را که در نتیجه بی لیاقتی و سوء مدیریت و عدم پاسخگویی به مطالبات مردم به وجود آمده به خارجی ها نسبت می دهند و یا آن را فتنه گری فلان گروه تندرو می دانند و حتی به اختلافات و مشکلات طائفه گرایی نسبت می دهند. این گونه تحلیل ها حاکی از عدم درک و شناخت این دولت ها از واقعیت های عینی است. متاسفانه بشار اسد هم در این دام گرفتار شد و مخالفین خود را به همین مسئله متهم کرد. اگر اسد در همان ابتدای شکل گیری اعتراضات واقعا دست به اصلاحاتی می زد و پاسخ سوالات مردم را صادقانه می داد و پای آن می ایستاد، امروز با چنین شرایطی مواجه نمی شد. اما متاسفانه او با این نگاه و شاید باور به که این اعتراضات در کشورش از خارج از کشور نشات می گیرد، اوضاع را برای خود سخت تر کرد. اکنون او همه تخم مرغ های خود را در سبد روسیه گذاشته است. اگر بشار اسد به اعتراضات مردم خود می پرداخت، امروز مجبور نبود تا این اندازه به کشور خارجی متکی باشد و مدام با این تردید و نگرانی مواجه باشد که روسیه تا کجا پای او می ایستد و تا چه موقع از تصویب قطعنامه شورای امنیت جلوگیری خواهد کرد و اگر روسیه بتواند در حفظ بشار اسد موفق شود، بعد از این نقش و حضور روسیه در سوریه چگونه خواهد بود؟
وقتی که این دولت ها بحران های داخلی خود را به طرف های خارجی نسبت می دهند، دست به سرکوب مردم می زنند و برای خود حق قائل می شوند که مردم را سرکوب کنند. در این شرایط و به تبع سرکوب مردم، اعتراضات شکل جدی تر به خود می گیرد. وقتی اعتراضات شکل جدی تر به خود گرفت امکان تفاهم با مردم از دست می رود. این اتفاقی است که در سوریه در چند ماه گذشته رخ داده است. در کشورهای دیگر هم حاکمان با همین نگاه با مسائل و مشکلات داخلی خود مواجه شده اند. آنها که هنوز به همین نگاه متمسک می شوند باید بدانند که این نگاه غلطی است. این نوع نگاه منجر می شود که حاکمان به جای توجه به خواست مردم و پذیرش طرحی مبتنی بر برآورده کردن خواست های مردم، تحت فشارهای بین المللی به خارج بیش از داخل توجه کنند و نگاه خود را به حمایت های خارجی معطوف کنند. این اشتباه دومی است که بحران در این کشورها را شدت بیشتری می دهد. بشار اسد هم تحت تاثیر این نگاه امروز به جای توجه به خواست های مردم و تلاش برای برآورده کردن مطالبات مردمی نگاه خود را به حمایت سوریه دوخته است و این بیش از پیش منجر شده است که فضای داخلی سوریه را از دست بدهد.
وضعیت سوریه در منطقه
سوریه همواره و در همه عرصه ها از پسوند عربی استفاده می کند. به عبارت دیگر این کشور پایه قومی خود را قومیت عربی می داند. حزب بعث بر اساس این نگاه شکل گرفته و حکومت این کشور چند دهه بر این مبنا پایدار بوده است. اما امروز دیده می شود که کشورهای عربی در مقابل اسد صف آرایی کرده اند. اتحادیه عرب در چند ماه گذشته نقش فعالی در بحران سوریه بازی کرد. این اتحادیه در نهایت طرحی را برای اعزام ناظران این اتحادیه به دولت این کشور تحمیل کرد.
پس از آن و با تشدید کشتارها و گزارشات ضد و نقیض ناظران اتحادیه عرب، ماموریت این بازرسان به حالت تعلیق درآمد. در نهایت این مسئله به گزارش دبیر کل اتحادیه عرب به شورای امنیت منجر شد. این گزارش بسیار تند و علیه بشار اسد بود که نیروهای امنیتی را عامل اصلی تمام مشکل ها در سوریه ارزیابی می کرد. در ادامه این اقدامات کشورهای عربی دست به ابتکاری زده اند که بر اساس آن بشار اسد از قدرت کناره گیری کند و فاروق الشرع جانشین او شود تا دولت وحدت ملی تشکیل شود.
دولت ملی وظیفه برگزاری انتخابات آزاد را بر عهده گیرد و روند دموکراتیزاسیون پیش رود. بنابراین با توجه به این طرح به نظر می رسد که این کشورهای عربی به صورت یکپارچه در مقابل بشار اسد قرار گرفته اند.
وضعیت سوریه از نظر بین المللی
از نظر بین المللی هم بشار اسد دچار موقعیت نامناسبی است. حکومت اسد به سیاست خارجی موفق خود معروف بود و هنر حکومت او این بوده که در سطح منطقه و در سطح بین المللی بازی چندگانه ای را انجام دهد و توانسته بود با استفاده از این بازی موقعیت داخلی و منطقه ای خود را تحکیم بخشد. اما به نظر می رسد با ارائه طرح اتحادیه عرب، بشار اسد از این امکان هم محروم شده است. چرا که به قول رسانه ها با مطرح شدن این طرح در شورای امنیت، طرح عربی- غربی شکل گرفته است. البته گروهی معتقدند که بهتر است که لفظ عربی – بین المللی در این باره استفاده شود چرا که در نهایت ممکن است جامعه بین اللمللی این طرح را بپذیرد. اگر این طرح در نهایت از سوی جامعه بین المللی خصوصا با تصویب شورای مورد پذیرش قرار گرید، در سطح بین المللی هیچ جایگاه و مشروعیتی برای بشار اسد باقی نخواهد ماند. البته روسیه و چین به عنوان دو عضو دائم شورای امنیت زیربار این مسئله نرفتند و با وتوی قطعنامه پیشنهادی مراکش به شورای امنیت مانع از تصویب این طرح عربی- غربی شدند.
با این حال این پایان کار نیست و فشارهای بین المللی بر بشار اسد ادامه خواهد یافت و در صورت ادامه بحران و افزایش میزان کشته شدگان درگیریها مشخص نیست که روسیه تا کجا می تواند این روند را ادامه دهد. این که جلسه شورای امنیت در روزهای گذشته به صورت مفتوح برگزار می شد و همه رسانه های دنیا به صورت مستقیم همه صحبت ها را پخش کردند، با قصد و انگیزه صورت گرفت. اکثریت شورای امنیت که به دنبال تصویب این قطعنامه بودند با بازگذاشتن جلسه در پی این بودند که به طور مشخص به روسیه فشار وارد شود و در عرصه بین المللی و افکار عمومی نشان دهند که حرف روسیه منطقی نیست و این روسیه است که با خواست بین المللی همراهی نمی کنند. صحبت های سوزان رایس، نماینده ایالات متحده در جلسه شورای امنیت کاملا نمایانگر این موضوع بود. آنها با سخنان خود تلاش کردند که نشان دهند که روسیه با وتوی خود به کشتار بیشتر کمک می کند.
شاید برخی وتوی روسیه و چین را با عنوان قصد بازگشت به جنگ سرد تحلیل کنند و این مسئله را یارگیری برای قطب بندی جدید بدانند. البته به نظر نمی رسد که شرایط برای شکل گیری یک جنگ سرد جدید فراهم باشد و روسها هم چنین انتخابی داشته باشند. اگر روسیه قصد داشته باشد تا آخر در حمایت از بشار اسد بایستد ممکن است این گونه به نظر برسد که فضای جنگ سرد احیا شده است اما روسیه در وضعیت فعلی نظام بین المللی چندان به نظر نمی رسد که قصد داشته باشد جنگ سرد جدیدی به راه بیندازد. چنین فضایی به این معنا خواهد بود که تعدادی از کشورها از این که در مسائل آنها دخالت شود مصون باشند و بتوانند هر کاری که می خواهند در کشورشان انجام دهند و هیچ کس با آنها کاری نداشته باشد. در فضای جنگ سرد و در سال ۱۹۸۲ که قیام اخوان المسلمین رخ داد، قدرت حافظ اسد زیاد بود و توانست مخالفین خود را سرکوب کند. این مسئله در فضای جنگ سرد خاتمه یافت و به دست فراموشی سپرده شد. ولی به نظر نمی رسد در سال ۲۰۱۲ همان امکان برای بشار اسد باشد و همان اتفاق بیفتد. یعنی امکان ندارد که جامعه بین المللی نسبت به خشونت ها در سوریه ساکت باشد و یا با یک وتوی روسیه و چین این قضیه به فراموشی سپرده شود.
بنابراین به نظر می رسد که طرح عربی- غربی به هر حال به نتیجه می رسد. البته هرچه قدر مقاومت روسیه بیشتر باشد، این روند دیرتر به نتیجه می رسد و ممکن است تغییراتی در این طرح ایجاد شود. همچنین ممکن است که روسیه با مخالفت با طرح اتحادیه عرب طرح جدیدی مطرح کند. کما این که در اوج فعالیت سیاسی اعراب و شکل گیری طرح اعراب و بردن به جامعه بین المللی، روسیه مسئله میانجی گری و مذاکره در مسکو را مطرح کرد و از دو طرف خواست که در مسکو مذاکره کنند. همچنین قرار است که سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در روزهای آینده به همراه رئیس سرویس اطلاعات خارجی کشورش به دمشق سفر میکند تا با بشار اسد دیدار و گفتوگو کند. این گونه اقدامات برای تاخیر در اجرای طرح عربی- غربی موثر هست ولی به نظر نمی رسد که بتواند برای مدت زمان زیادی طول بکشند. خصوصا این که روز به روز و حتی ساعت به ساعت وضعیت در داخل سوریه بحرانی تری می شود.
جمع بندی
در مجموع به نظر می رسد که برای ترکیب کنونی حاکمیت در سوریه، شانسی برای ماندگاری وجود ندارد وحتما در آینده ترکیب متفاوتی و شرایط سیاسی دیگری را در سوریه شاهد خواهیم بود. البته برای شکل گیری شرایط جدید نمی توان زمان دقیقی را پیش بینی کرد اما به نظر نمی رسد که دولت سوریه و بشار اسد امکان بازگشت به شرایط ده ماه گذشته و آرام کردن اوضاع به نحوی که در آن استمرار حکومت حزب بعث و خانواده اسد ممکن باشد را داشته باشد و به طور قطع و یقین سوریه آبستن تغییرات جدی است.