شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد قرار است طی بهار سال جاری (۲۰۲۵) در مورد قطعنامهای رایگیری کند که در آن به موارد جدی و مستمر نقض حقوق بشر در ایران پرداخته شده است.
در صورت تصویب این قطعنامه، به گفته بنیاد حقوق بشری عبدالرحمن برومند، ماموریت گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران تمدید شده و ماموریت "هیات حقیقتیاب مستقل بینالمللی" نیز برای رسیدگی به رفتار حکومت ایران با معترضان خیزش ۱۴۰۱ تمدید خواهد شد.
بنیاد برومند میگوید، جمهوری اسلامی برای مقابله با تصویب این قطعنامه و جلوگیری از محکومیت خود، سندی را با عنوان "گزارش دوم کمیته ویژه بررسی ناآرامیهای ۱۴۰۱" میان اعضای شورای حقوق بشر پخش کرده که هدف آن ترغیب اعضا به دادن رای مخالف به قطعنامه علیه حکومت ایران است.
رویا برومند، مدیر اجرایی بنیاد برومند، درباره گزارش جمهوری اسلامی گفته است: «گزارش کمیته ویژه که روششناسی و یافتههای خود را توضیح میدهد، مملو از اطلاعات نادرست و ادعاهای خلاف واقع است.»
این موارد، در گزارشی تفصیلی بنیاد برومند «دادههای نادرست درباره تعداد قربانیان، ادعاهای کاذب درباره استفاده نکردن نیروهای مسلح از سلاح گرم، انکار مسئولیت در کشتار معترضان، تحریف دلایل اعدام معترضان و ادعاهای نادرست درباره نبود پیگرد قانونی زنان به دلیل رعایت نکردن حجاب اجباری» ذکر شده است.
این بنیاد حقوق بشری تاکید دارد که "گزارش فریبکارانه" جمهوری اسلامی بدون ذکر نام قربانیان و عاملان جنایتها «هیچ شواهدی برای تأیید ادعاهای خود ارائه نمیکند.»
خودداری حکومت از پذیرش مسئولیت کشتار
به گفته بنیاد برومند، در بخش سوم گزارش جمهوری اسلامی به ۲۸۱ مورد مرگ اشاره شده که گزارشگران ۹۰ نفر آنها را "آشوبگر، و عناصر مسلح و تروریست"، ۱۱۲ نفر را "مردم حاضر در صحنه" که ضارب آنها مشخص نیست، ۵۴ نفر را "مجریان قانون" و ۲۵ نفر را "شهید مردمی ناشی از عملیات تروریستی" خواندهاند که در شهرهای شیراز، ایذه، آمل، همدان و کرمانشاه کشته شدهاند.
بدینترتیب دولت و حکومت جمهوری اسلامی در هیچ بخشی از گزارش مسئولیت کشتار معترضان را نپذیرفته است. این در حالی است که به گفته بنیاد برومند، در چندین پرونده قضایی، مسئولیت نیروهای دولتی در کشتن غیرنظامیان تایید شده است. این بنیاد برای اثبات ادعای خود به چندین نمونه، از جمله مهران سماک، محمد جامهبزرگ، کیان پیرفلک، آرتین رحمانی و میلاد سعیدیانجو و چندین نمونه دیگر اشاره میکند که با روایت حکومت در تناقض آشکار است.
واکنش یک سازمان بینالمللی به گزارش دروغ خامنهای
سازمان حقوق بشر ایران: گزارش حکومت در مورد اعتراضات آمیزهای از دروغ و فرار از پاسخگویی است
«کمیته ویژه بررسی ناآرامیهای سال ۱۴۰۱» که جمهوری اسلامی در واکنش به تشکیل کمیته حقیقتیاب بینالمللی مستقل ایجاد کرده است، دومین گزارش خود را منتشر کرد.
گزارش منتشرشده بیش از آنکه یک «گزارش تحقیقاتی» باشد، یک ادعانامه تبلیغاتی و سیاسی برای تطهیر چهره نظام جمهوری اسلامی است. دروغپردازی درباره مهسا امینی، تحریف ماهیت اعتراضات، انکار مسئولیت نیروهای امنیتی، و مقصر جلوه دادن رسانهها و گروههای خارج از کشور، همگی با هدف مشروعیتبخشی به سرکوب خونین مردم معترض تنظیم شدهاند. ساختار این گزارش نه تنها کاملاً حکومتی و غیرمستقل است، بلکه منابع و دادههای آن نیز عمدتاً از نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی تأمین شدهاند.
سازمان حقوق بشر ایران این گزارش را فاقد هرگونه ارزش حقوقی و نشانگر عدم اراده سیاسی جمهوری اسلامی برای پاسخگویی در قبال جنایاتش میداند. محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در مورد این گزارش گفت: «دستاورد دوساله کمیته ویژه حکومت گزارشیست که علاوه بر وارونه جلوهدادن حقیقت، هدفی به جز سلب مسئولیت از حاکمیت ندارد. این گزارش بار دیگر ثابت میکند که در چهارچوب حکومت جمهوری اسلامی نه هیچ مکانیزم مستقل کشف حقیقت و نه ارادهای برای پاسخگویی وجود دارد. در حال حاضر ادامه و گسترش ماموریت کمیته حقیقتیاب مستقل که توسط شورای حقوقبشر سازمان ملل تعیین شد، تنها امید مردم ایران برای گام برداشتن در راستای عدالت است».
یکی از ادعاهای اصلی گزارش، رد ضرب و جرح ژینا مهسا امینی است. این ادعا در حالی مطرح میشود که حکومت حاضر نشده تمامی تصاویر دوربینهای مداربسته را منتشر کند و تنها به انتشار گزینشی ویدیوها دست زده است و حاضر به همکاری با کمیته حقیقتیاب سازمان ملل متحد نیز نشده است. از سویی، گزارش پزشکی قانونی تحت کنترل حکومت انجام شده و امکان تحقیق مستقل وجود نداشته است. علاوه بر این خانواده خانم امینی، همچون خانواده بسیاری از قربانیان اعتراضات در این دو سال تحت شدیدترین تهدیدها بودهاند و امکان ابراز آزادانه روایت خود را نداشتند.
در گزارش، اعتراضات مردمی به عنوان «عملیات تروریستی» و «دخالت بیگانگان» معرفی شدهاند. این در حالی است که ماهیت اعتراضات گسترده، خودجوش و برآمده از خشم عمومی در برابر خشونت سیستماتیک علیه زنان و بیعدالتیهای ساختاری بود. حکومت با سرکوب گسترده، از جمله شلیک مستقیم به معترضان، نقش اصلی در خشونتها را داشت.
گزارش تلاش میکند مقصر را عوامل خارجی (آمریکا، رسانهها، گروههای تبعیدی) نشان دهد، بیآنکه به مسئولیت مستقیم حکومت در کشتار صدها نفر اشاره کند.
این گزارش مدعی است که بسیاری از جانباختگان بهدست «اغتشاشگران» یا «تروریستها» کشته شدهاند. اما منابع مستقل، شهادتهای خانوادهها، و نهادهای حقوق بشری تأیید کردهاند که اکثر قربانیان با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی کشته شدند.
در گزارش، رقم ۲۸۱ نفر برای جانباختگان ارائه میشود که ۱۱۲ تن از آن مردم عادی شمرده شدهاند و ادعا شده که «۲۵ نفر شهید مردمی ناشی از عملیات تروریستی» هستند. این در حالیست که سازمان حقوق بشر ایران شمار کشتهشدگان را دستکم ۵۵۱ نفر مردم عادی از جمله ۶۸ کودک، و ۴۹ زن ثبت و اعلام کرده است.
تعداد کل مجروحان در گزارش حکومت ۶۳۰۸ نفر اعلام شده که ۵۶۸۱ (بیش از ۹۰ درصد) نیروهای پلیس و انتظامی ادعا شده است. این در حالیست که سازمان حقوق بشر ایران مستندات مربوط به ۱۳۸ نفر از کسانی را که بهدلیل شلیک گلولههای ساچمهای ماموران حکومت به صورت و چشمانشان مجروح شده بودند، ثبت و در اختیار کمیته حقیقتیاب سازمان ملل متحد قرار داده و بخشهایی از آن را منتشر کرده است. اینها فقط تعدادی از آسیبدیدگان چشمیاند و مجروحان بسیار دیگری نیز ثبت شدهاند.
در گزارشی که با ادعای بررسی حقوق شهروندان تهیه شده است، تمام گزارشهای مربوط به تجاوز جنسی علیه بازداشتشدگان از جمله پرونده آرمیتا عباسی به کلی انکار شده و قربانیان متهم به «دروغپردازی» شدهاند. این گزارش تنها دو مورد تجاوز جنسی را تایید میکند که مسئولیت آن را هم بر عهده افراد خودسر گذاشته و نوشته است: «مشخص گردید که آنها هیچگونه رابطه سازمانی و ارگانیکی با نیروهای مسلح نداشته و صرفاً و به دروغ خود را مجری قانون معرفی کرده بودند.»
در بخشی از گزارش به پرداخت خسارت و یا دیه به خانوادهها اشاره شده است. بر اساس شواهد مختلف دولت تلاش کرده است تا با پرداخت مبالغی به خانواده برخی کشتهشدگان و مصدومان، رضایت آنان را جلب و از پیگیری حقوقی جلوگیری کند. اما براساس گزارشهای رسیده به سازمان حقوق بشر ایران، این پرداختها گزینشی، همراه با فشار سیاسی، و مشروط به سکوت بودهاند.
مهمترین وجهی که اعتبار این گزارش را رد میکند، خودداری جمهوری اسلامی از همکاری با مراجع مستقل از جمله کمیته حقیقتیاب شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و گزارشگر ویژه این سازمان است. اگر حکومت قصد پنهانکاری نداشت، با این سازوکارهای حقوق بشری بینالمللی همکاری میکرد.
بسیاری از آنها که از حذف نام اصلی کشورمان,اتحادیهِ پارسه-هحامنشی و
جایگذین کردن آن با کلمه ازهویت-خالی حمایت میکنند,ما را که خواهان
بازگشت نام اصلی سرزمین خود هستیم محکوم میکنند به خصومت با کلمات
ولی این ما نبودیم که کلمه بامعنی و پُرافتخار پارسه-گاد را تبدیل به یک کلمه
بی معنی کردیم و توهین به پایه-گذاراولین نظام مدرنِ فدرالِ جهان کردیم و
همچنین تبدیل آریانا(آریا-گاد)به ایران(اَران؟) و مردم-زاد به میلّة و خیلی کلمه
های دیگر که اصالت و هویت و اتحاد ما را به شدت تضعیف کرده
آشکاراست که برای بسیاری این اختگیِ هویتی مفید بوده چون از مسؤلیت شانه خالی
میکنند مثل انسانی که بعد از اختگی از مسؤلیت خانواده داری راحت میشود مورد دوم
آزاد شدن از چالش های قومیست ولی به چه بهایی؟شما که ادعای نجات مردمان کشور
را دارید جوابی برای این سؤال مهم ندارید
در ادامه کامنت قبل:مورد دیگر اینکه,اتفاقاٌ نهادن نامِ خنثی و از هویت-خالی
روی کشور بیشتر به تجزیه کشور کمک میکند چون اتحاد و انسجام تضعیف
میشود و دشمنانِ کشور راحت تر میان توده های مردم نفوذ میکنند برای
خرابکاری کسانی را که با بازگشت نام اتحادیه پارسه-هخامنشی روی نقشه
مخالف هستند چه میتوان نامید؟جز ضد پارس و ضد کوروشِ بزرگ و ضد
آزادی و حقوق قومیت های نجیب کشور؟این حکومت را خائن و قاتل و
خیلی چیزهای دیگر مینامید ولی شما خودتان مسبب وجود این وضعیت هستید
و هنوز نمیخواهید اشتباهتان را اعتراف کنید و روشتان را تغییر دهید