خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران امروز در گزارشی از تعویق اجرای حکم پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی و زندانی سیاسی کُرد خبر داد. این منبع حکومتی در حالی از تعویق اجرای حکم خبر داده است که امروز در برخی شهرهای کردنشین به دعوت احزاب کرد، کسبه و بازاریان در اعتراض به صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی و وریشه مرادی، اعتصاب کردند (فیلم زیر)
بر اساس تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی، روز چهارشنبه سوم بهمن ۱۴۰۳ گروهی از کسبه و بازاریان در چند شهر استانهای غربی ایران در اعتراض به حکم اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی اعتصاب کردند. پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی به اتهام «بغی» از طریق «عضویت در گروههایی که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کردهاند» به اعدام محکوم شد. وریشه مرادی، زندانی سیاسی کرد نیز به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شده است.
یک منبع آگاه به رادیو فردا گفت وکلای پخشان عزیزی، تقاضای اعادهٔ دادرسی در پروندهٔ او را در دیوان عالی کشور ثبت کردهاند و بر این اساس، حکم اعدام این زندانی سیاسی متوقف شده است.
پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی و فعال مدنی، اوایل مرداد امسال در دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان افشاری به اتهام «بغی» از طریق «عضویت در گروههایی که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کردهاند» به اعدام محکوم شد.
خانم عزیزی پیش از این مدتی به عنوان مددکار به کردستان سوریه رفته بود و به زنان ایزدی که از دست داعش گریخته بودند، امدادرسانی میکرد.
زندگی در میان زنانی که کودکان در آغوششان خشک شده بودند
«پخشان همیشه میگفت کار در هر کجای خاورمیانه آسیبهای یکسانی دارد. فقط مکان و شیوهها متفاوت است. خودکشی و خودسوزی زنان تا به بردگی کشاندن جنسی آنان توسط مرتجعترین گروهها با نام داعش در کشورهای منطقه یکسان است.»
این روایت یکی از همبندیهای سابق پخشان عزیزی، مددکار و زندانی سیاسی کُرد است که حکم اعدام او اخیرا در دیوان عالی کشور تایید شد.
پخشان عزیزی در حالی به اتهام «بغی» در ایران حکم اعدام دریافت کرده که ۱۰ سال در کمپهای آوارگان جنگ با داعش در سوریه و عراق، مشغول امدادرسانی به زنان و کودکان بوده است.
«بغی» بر اساس قانون مجازات اسلامی، به کسی یا گروهی اطلاق میشود که علیه «نظام جمهوری اسلامی ایران دست به مبارزه و اقدام مسلحانه» زده باشد.
نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل صلح و فعال حقوق بشر، گفته است زمانی که پخشان عزیزی بعد از فشارهای روحی و روانی و آزارهای جسمی از سلول انفرادی به بند زنان زندان اوین آمد، گفت «من پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی هستم»، خانم محمدی در ادامه چنین روایت کرد: «به مرور زمان و با مشاهده رفتار و تلاشهای پخشان در کمک به همبندیهایش، زنان زندانی به این نتیجه رسیدند که او واقعاً یک مددکار اجتماعی است که به حقوق دیگران اهمیت میدهد، او با تمام وجود در بند زنان زندان اوین هم یک مددکار اجتماعی بود.»
حالا یک همبندی سابق پخشان عزیزی در گفتوگو با بیبیسی فارسی از خاطرات این مددکار در کمپ آوارگان جنگ گفته است.
پخشان عزیزی از طریق مسیر امنی که نیروهای دمکراتیک سوریه تحت رهبری کردها از کوههای شنگال ایجاد کرده بودند، خودش را به روژآوا، کردستان سوریه رساند و گفته بود «کار کردن با زنانی که از حمله داعش جان به بردند، برایش تجربه متفاوتی بوده است.»
بر اساس اسنادی که در اختیار بیبیسی فارسی قرار گرفته، از جمله نامه سازمان بینالمللی مدیکو، سازمان توانبخشی و توسعه شمس در شمال شرق سوریه و هلال احمر کُردی، پخشان عزیزی در کمپهای مختلفی از جمله کمپ نوروز و الهول در راستای کمک به زنان و کودکان نجاتیافته از جنگ و خشونت، داوطلبانه به مددکاری مشغول بود.
پخشان عزیزی، برای دوستانش در زندان روزهایی که در کمپ نوروز -محل نگهداری کردهای ایزدی آواره اهل شنگال- کار میکرد را اینگونه توصیف کرده است:
«زنانی تکیده که کودکانشان در آغوششان خشک شده بودند، از ترس و به خاطر دیدن سرهای بریده پسران، برادران و همسرانشان شیری در سینهها برای کودکانشان نمانده بود. حالا میبایست این زنها را به روال عادی زندگی باز میگرداندیم. و کودکانی که باید آنچه از سرهای بریده شده پدران و برادرانشان دیده بودند را پشت سر میگذاشتند تا بتوانند توان ادامه زندگی بیابند، و این وظیفه مددکارانی بود که داوطلبانه در کمپهای جنگزدگان حضور پیدا کرده بودند.»
به گفته همبندی پخشان عزیزی، او باور داشته که برای رهایی جنگزدگان از شرایط دشواری که در آن قرار داشتند، باید «فکر و فلسفهای قوی داشت که معنای زندگی و مقاومت را با یکدیگر تعریف» کند، تا جایی که به گفته پخشان بعد از مدتی همان زنان آسیبدیده بتوانند تمامی کارهای روزانه تا ساماندهی کمپها را خودشان در دست گرفته و مدیریت کنند.
چالشی که همبندی پخشان به نقل از او چنین میگوید: «آموزش و گام به گام بلند کردن خود و آن زنها معنای رهایی و زندگی است. پختن نان و مهیا کردن فضایی امن در وسط میدان جنگ و دادن این باور به جنگزدگان که تو هم یکی از آنها هستی، آن هم به جنگزدگانی که همه چیز و همهکس خود را از دست دادهاند.»
همبندی سابق پخشان عزیزی به بیبیسی میگوید او با امیدی تمام نشدنی درباره روزهایی که در کنار زنان و کودکان آواره به امدادرسانی مشغول بود، حرف میزد: «پخشان تعریف میکرد که در آن شرایط بر پا نگه داشتن چادرها وسط طوفان و مهیا کردن آب در میانه تشنگی و گرمای سوزان صحرا و نگهبانی دادن در ناامنترین مناطقی که هر لحظه در تهدید حمله نیروهای داعش است، چقدر دشوار بوده.»
بر اساس آنچه پخشان عزیزی روایت کرده، امدادرسانی و شرایط کمپهای آوارگان با مشکلات متعددی که هر لحظه به آنها افزوده میشد، مواجه بود که شرایط کار برای مددکاران را با سختیها و موانع مضاعف همراه میکرد:
«اوج گرما و سرمای صحرای روژآوا، بدون هیچ اعتدالی همچون وضعیت خاورمیانه و بدون هیچ استقراری نمود مییافت. اگرچه بعد از مدتی امکاناتی از سوی سازمان ملل و خودمدیریتی دموکراتیک شمال سوریه داده میشد، اما به واقع وضعیت جسمی و روحی، وضعیت جغرافیایی و بهداشتی در مضیقه بود. روژآوا از سویی در محاصره عراق و از سویی در محاصره ترکیه بود و همواره در معرض حمله داعش. تامین نیازها به صورت کامل محال بود.»
همبندی سابق پخشان عزیزی میگوید اما این شرایط با حضور افرادی چون پخشان که داوطلبانه در کنار «جنگزدگان زندگی را میساختند، سختیها هموار میکرد.»
قاضی ٫ آخوندهای ک افسار قضاوت آنها به بیت جنایتکار خامنه ای وصل است ٫ چون این مزدور «ایمان افشاری » نباید این جنایتکاران ٫ وطن فروشان ندر میان ملت ایران احساس امنیت کنند
این بیسوادان و ابلهان همان گویند که بیت ادم کشان بر آنان دیکته میکنند
باشد تا صبح دولتت بدمد کاین هنوز از نتایج سحر است