این روزها مسولین جمهوری اسلامی از سر درماندگی، به هر موضوعی چنگ می اندازند تا با به انحراف کشاندن افکار ایرانیان، تا آنها را از آگاهی بر جنایاتی که انجام می دهند، دور نگاه دارند. آخرین تشبثی که این مسولین به آن آویزان شده اند، موضوع نیمه برهنه شدن خانم گلشیفته فراهانی در فیلم کوتاهی است که در فیسبوک و سایتها منتشر شده و شامل گفتاری بود چون ؛ "به من نگاه کن که در این لحظه برهنه ام و رها از بند تن و روان و اینکه هنر من نقش بازی کردن است."
حال که دستگاه های پرهزینه تبلیغاتی رژیم بلندگوی وا اسلاما را توسط مبلغان حکومتی و مذهبی سر داده اند، باید پرسید چرا آنان در زمانیکه پاسدار مزدور در زندان بکارت دختر نوجوان و یا جوانی را قبل از اعدام، به بهانه اجرای حکم مذهبی نافقیهان خود می گرفت، صدای گوش خراششان را کسی نشنید! آیا کسی از مسولین حکومتی و مذهبی نظام جمهوری اسلامی صحنه دلخراش تحویل جسد قربانی به همراه شیربها را توسط پاسداری که جسم و جان دختر آنان را گرفته بود و بدین صورت بر بیان رسمی تجاوز دولتی صحه می گذاشت، موجب ایجاد تنفر مردم از دین و مذهب نیانگاشت. گرچه گاها جسدی تحویل نشد و یا مخفیانه در گورستان خاوران دفن شد. اما درعوض هزینه گلوله ای که صرف به خاک و خون کشیدن آن مبارزان شد از خانواده های قربانیان دریافت گردید. اینک شما قضاوت کنید: آیا تصویر نیمه برهنه گلشیفته که فریاد برابری جنسیتی را سر می دهد، بیشتر اسلام فقاهتی را به خطر می اندازد، یا تجاوز و کشتاری که بدست پاسداران و سپاهیان مجری فرمان مصباح ها و ولی فقیه ها در اوین، گوهردشت، کهریزک و... انجام گرفت؟
تاریخ همواره نشان داده است که دیکتاتورها تا آخرین روزهای حکومت خود غرق در باده ی غرور و قدرت هرگز در نمی یابند که چرا ملت ها به دنبال جامعه دموکراتیکی هستند که در آن برابری زن و مرد، آزادی بیان و اندیشه، آزادی مذهب و عقیده، آزادی تشکیل صنف و حقوق برابر، آزادی مدنی و اجتماعی و مواردی از این دست برای همه آحاد ملت و برای همه ایرانیان از هر قومیت و جنسیت و از هر تفکر تامین نماید. تعطیل کردن خانه سینما اندکی قبل از برآمدن جنجالی برهنگی اعتراضی خانم فراهانی، که تنها پایگاه باقی مانده از هنرمندان در شرایطی که محدودیت برای آنها و نه امثال لمپنهائی همچون ده نمکی و شریفی نیا، بیداد می کند مگر چیزی به جز از سیاست تحمیلی عدم تحمل هیچ مخالفی را در رژیم جمهوری اسلامی می رساند. آیا وظیفه یک هنرمند سینما این نیست که نقش واگذار شده را به نحوی اجرا کند که واقعیت داستان فیلم را نشان دهد و سرانجام اگر برهنه بودن کسی به اسلام فقاهتی ضربه می زند، پس چرا نیمه عریانی مردان در سوگواری های مذهبی تاسوعا و عاشورا و غیره مورد اعتراض این فریبکاران قرار نمی گیرد؟ آیا فساد اخلاقی که توسط مسولین حکومتی و مذهبی در آپارتمانها و خانه های لوکس انجام می گیرد از نظر آئین اسلام فقاهتی حلال و جایز است، آنهایی که پرونده هایشان در فجایعی همچون " فلاحیان و مهماندار هواپیما"، "سعید امامی و باشگاه زعفرانیه"، "روحانی معلم اخلاق و زنای محصنه" و هزاران موارد دیگری که چه تاکنون افشا شده و یا دیرتر فاش خواهد شد؟
امروزه مردم ایران با کوشش های پیگیر خود نشان داده اند که به دنبال جامعه ای بدور از هرگونه تبعیض و بی عدالتی هستند و آزادی مدنی و اجتماعی را در هر شرایطی جستجو می کنند. این آزادی تنها می تواند خارج از هر نوع جنسیت گرایی، مذهب گرایی، ایتکا به قومیت، و یا محدود به هر نوع تفکری برقرار شود. رژیم جمهوری اسلامی تا امروز حتی کوچکترین منفذی که می توانست مایه امیدواری کوشندگان سیاسی و مدنی برای تحقق جامعه ای مبتنی بر آرمان های حقوق بشر باشد، باقی نگذاشته است. این نظام منحط دینی امروز برای ادامه بقای خود به هر نوع سرکوبی دست می زند. رژیم در واقع امروز از بعد ایدئولوژیک خود نیز عبور کرده و ناچار شده است با در نوردیدن مرزهای ایدئولوژیک و انهدام کامل کردن قداست و مشروعیت ساختگی اش به رژیمی کاملا سرکوبگر تبدیل شود. رژیمی که در آستانه انتخابات فرمایشی بر تعداد اعدامها افزوده است و یا با زندانی کردن دانشجویان، کارگران، زنان، معلمان، هنرمندان، نویسندگان، خبرنگاران، متفکران، افراد گروههای سیاسی و مدنی می کوشد ناشن دهد که شنیدن هر صدای مخالفی برای او غیرقابل تحمل است. این رژیم در این راه حتی از دستگیری و حذف همکاران و همفکران سابق خود در حکومت ابایی ندارد. ارتکاب این همه جنایات بدست رژیم سرکوبگر ولایت فقیه ثابت کرده است که دموکراسی و آزادی تنها و تنها در سایه جدایی کامل نهاد دین از نهاد حکومت میسر است.
شایسته است در راستای امکان برقراری چنین حکومتی که در آن آزادی عقیده ، دین و مذهی، و هر نوع تفکری پاسداشته می شود ما ایرانیان بیش از این فریب دستگاههای تبلیغاتی حکومتی را در مورد تقابل برهنگی زن و حفظ بیضه اسلام و موارد بسیاری از این دست را نخورده و اجازه ندهیم بر پایه قرائت سنتی بودن جامعه ایران و احترام به آن سنن، کسانی بر طبل تبلیغات رژیم بیشتر بکوبند. ایرانیان دنبال فرهنگی هستند که در ادامه تاریخ گذشته آنان و بر پایه های تمدن امروزی استوار باشد، جامعه ای که به همان میزان که برای زن محجبه آزادی قائل است که از آزادی برای سایر زنان با تفکر دیگر نیز دفاع می کند و اگر آزادی بیان و تفکر از هر نوع را برای افراد جامعه تضمین می نماید، همچنان برنگرش و رفتار مذهبی افراد مذهبی نیز محدودیتی قائل نیست. بنابراین باید همه ایرانیان خارج از تفکر سیاسی و گروهی در یک همبستگی، از طریق فشارهای بین المللی حکومت را وادار کنند تا ضمن جلوگیری از اعدامها، به آزادی زندانیان سیاسی مجبور گشته و از محدودیتهای سیاسی و مدنی بکاهد، که این امر مقدمه سرنگونی نظام ولی فقیه خواهد بود.
http://zarezadeh.blogspot.com