ووکاشین پاکروان
اکنون که آتشبس بین رژیم ایران و اسرائیل برقرار شده وقت آن است به چند و چون این درگیری بپردازیم! جمهوری اسلامی در تبلیغات خود مشخصاً اعلام میکرد که اسرائیل به خاک ایران تجاوز کرده است، برخی از شخصیتهای اپوزیسیون هم این گزاره را تکرار میکردند اما آیا واقعاً اسرائیل متجاوز بوده است؟
برای پاسخ به این سوال باید به سال ۱۳۵۶ در پاریس پایتخت فرانسه بازگردیم که روحالله خمینی فرمان حذف اسرائیل را صادر کرد و با قدرت گرفتن اسلامیستها در ایران حذف اسرائیل از یک شعار به یک سیاست اصولی تبدیل شد!
جمهوری اسلامی در همان روز نخست سفارت اسرائیل را به سفارت فلسطین تغییر داد و به سازمان آزادیبخش فلسطین موسوم به ساف تحویل داد! سازمان آزادیبخش فلسطین مانند اکنون یک تشکل سیاسی نبود بلکه یک تشکل نظامی بود که عملیات تروریستی انجام میداد و به گروههای نظامی همون سازمان چریکهای فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق کمک میکرد تا در واقعه بهمن شوم ۵۷ مشارکت داشته باشند و همچنین با شاخه نظامی حزب موتلفه اسلامی هم ارتباط داشت! از همین رو رابطه جمهوری اسلامی و ساف پس از بهمن ۵۷ به یک رابطه اصولی تبدیل شد!
اما این عشقبازی جمهوری اسلامی و ساف چندان طول نکشید و با آغاز جنگ ایران و عراق، ساف خود را در کنار صدام حسین قرار داد و شبه نظامیانش در صفوف ارتش عراق علیه نظامیان ایرانی وارد عمل میشد! ساف در حالی خود را کنار صدام حسین قرار داد که اسرائیل سیاستی متفاوت پیش گرفت! آریل شارون وزیر دفاع وقت اسرائیل در آن زمان دکترین پیرامون را محور قرار داده بود که بر اساس آن باید خطرات اصلی اسرائیل را دور کرد و آن زمان صدام حسین که رویای نابودی اسرائیل را داشت را خطری بزرگتر نسبت به جمهوری اسلامی تعریف کرد! از همین رو اسرائیل با میانجی ایالات متحده بیش از ۱۰۰۰ موشک را در اختیار ایران قرار داد که سهم بسزایی در کاهش قدرت هوایی عراق داشت!
اما این کمک اسرائیل باعث نشد که جمهوری اسلامی بتواند دست از نابودی اسرائیل برندارد و همچنان این سیاست را پیگیری کند! ابتدا رژیم جمهوری اسلامی در جنگ داخلی لبنان دخالت داشت و در این جنگ با تشکیل حزبالله لبنان نخستین نیابتی خود را تشکیل داد که بتواند نخستین سیاست عملی حذف اسرائیل را پس بگیرد! سپس در سال ۱۹۸۶ و ظهور جنبش مقاومت اسلامی فلسطین موسوم به حماس همان حلقه گمشدهای بود که جمهوری اسلامی در فلسطین دنبالش بود را پیدا کرد و به حمایت از آن پرداخت! حماسی که با آن که اخوانی بود و شیعیان را خارج شده از دین میدانست اما همانند جمهوری اسلامی خواستار نابودی یهودیان و تنها کشور یهودی یعنی اسرائیل بودند، همین نقطه اشتراک باعث شد که پیوند جمهوری اسلامی و حماس دوچندان شود!
البته جمهوری اسلامی تنها به این موارد خلاصه نشد بلکه با انفجار مرکز فرهنگی یهودیان آرژانتین موسوم به آمیا و کشتار دهها یهودی نشان داد عزمش برای حذف اسرائیل جدی است! جمهوری اسلامی بعد از انفجار با کمکهای مالی و تسلیحاتی به حزبالله و حماس تمام تلاش خود را کرد که سیاست نابودی اسرائیل را به صورت غیرمستقیم پیش بگیرد! اما همه صاحبنظران عملا آن را جنگ اسرائیل و جمهوری اسلامی میدانستند!
جمهوری اسلامی سپس گروههای متفاوت دیگر هم پدید آورد! جهاد اسلامی فلسطین یکی دیگر از گروههای ضداسرائیلی بود! با سرنگونی دولت صدام حسین در عراق هم جمهوری اسلامی نفوذ خود را در عراق گسترش داد و با تشکیل جنبش مقاومت اسلامی عراق که متشکل از احزاب وابسته به جمهوری اسلامی هستند مانند حزبالله عراق و نجبا سیاست حذف اسرائیل با شدت بیشتری پیدا کرد! در سال ۲۰۱۱ همزمان با اعتراضات در سوریه علیه رژیم بشار اسد، جمهوری اسلامی به مداخله در جهت حمایت از رژیم وقت سوریه پرداخت و خاک سوریه را با تشکیل گروههای شیعه فاطمیون و همچنین حضور گسترده حزبالله بیش از پیش نشان داد جمهوری اسلامی دنبال سیاست حذف اسرائیل است! با آغاز درگیری داخلی در یمن و تشکیل شبهنظامیان شیعه حوثی توسط رژیم تهران و موشکپرانی حوثیها به اسرائیل دیگر به همه ثابت شد جمهوری اسلامی قصدی بر پایان دادن به سیاست حذف اسرائیل ندارد!
البته جمهوری اسلامی تنها به این جنگ غیرمستقیم متوقف نشد، علی خامنهای رهبر رژیم ایران صراحتا اعلام کرد اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید و تهدید به حمله به شهرهای حیفا و تلآویو کرد! سپاه پاسداران نیز بر روی موشکهای خود به عبری شعار نابودی اسرائیل مینوشت و در میدان فلسطین تهران هم تابلوی روزشمار نابودی اسرائیل را نصب کرد!
اما اوج سیاست حذف اسرائیل را جمهوری اسلامی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ پیش برد که با کمک به حماس در عملیات تروریستی طوفان الاقصی و کشته شدن ۱۲۰۰ اسرائیلی، جمهوری اسلامی ثابت کرد هدف و سیاستی جز نابودی اسرائیل ندارد!
در چنین بستری اسرائیل دیگر تنها به حملات محدود و درگیریهای موقت بسنده نکرد و تصمیم به حذف محور ترور جمهوری اسلامی گرفت! ابتدا حاکمیت حماس در غزه را از بین برد! سپس توان نظامی و رهبران حزبالله لبنان را برای همیشه از بین برد! همین فضا شرایطی را فراهم آورد که مردم سوریه حکومت بشار اسد متحد جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و در نهایت با حمله به حوثی و درهم شکستن توان نظامی آنان بازوهای جمهوری اسلامی را یکی پس از دیگری قطع کرد و در نهایت به مواضع جمهوری اسلامی در داخل خاک ایران حمله کرد!
از همین رو نمیشود حمله اسرائیل را تجاوز به ایران دانست بلکه عملیات اسرائیل کاملا تدافعی در جهت دفاع از خود در مقابل حکومتی است که قصد نابودی اسرائیل را دارد! نباید فریب پروپاگاندا ناسیونالیستی جمهوری اسلامی را خورد و در زمین این رژیم یاغی تروریست بازی کرد! به امید صلح بین دو ملت یهود و ایران که بار دیگر صلح را در خاورمیانه برپا کنند که تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی حاکم بر ایران محقق خواهد شد که بدون شک با قدرت مردم متحد رخ خواهد داد و اسرائیل و ایران آزاد با پیمان صلح فصلی نو در جهان آغاز خواهند کرد! از همین رو تا محقق شدن آن روز باید بدون وقفه از مردم ایران و جنبش دموکراسیخواهی مردم ایران برای موفقیتش حمایت کرد.
The article discusses the historical context of the conflict between Iran and Israel, emphasizing the Islamic Republic's longstanding policy of opposing Israel since its establishment in 1979. It traces the roots of this animosity back to Ayatollah Khomeini's call for Israel's elimination and the subsequent shift in Iran's foreign policy. Despite initial cooperation with groups like the PLO, Iran's support for anti-Israel factions grew, particularly during the Iran-Iraq War and later with the rise of Hezbollah and Hamas. The article argues that Israel's military actions are defensive, aimed at countering Iran's threats, and calls for support of the Iranian people's democratic aspirations as a path to peace.