با سقوط رژیم اسد یکی دیگر از سفاکترین دیکتاتورهای تاریخ از صحنه سیاسی منطقه حذف شد. با فرار بشار اسد به روسیه، مردم ایران نیز مانند مردم سوریه غرق در شادی شدند. برای مردم ایران، سقوط اسد بشارت دهنده سقوط خامنهای است که همراه بشار اسد دستش به خون مردم بپاخاسته سوریه آغشته است. مردمی که ۱۳ سال پیش بپاخاستند تا از شر دیکتاتور سوریه رها شوند.
اکنون دیکتاتوری ساقط شده است که انقلاب مردم سوریه را با کمک و حمایت بی دریغ جمهوری اسلامی، که خود در کشتار مردم ایران ید طولائی دارد، با قساوت تمام در هم کوبید. فروریختن بمب های بشکهای بر سر مردم، حمله شیمیایی، ویرانی بخش اعظم کشور، بیش از پانصدهزار نفر کشته و نزدیک به ده میلیون نفر آواره و بیخانمان، و حبس و شکنجه دهها هزار نفر زندانی در سیاهچالهای مخوف، ثمره توحش مشترک جمهوری اسلامی و حکومت اسد در جریان اعتراضات موسوم به "بهار عربی" بود. به همین دلیل فروپاشی حکومت اسد در واقع فروریختن بخشی از ماشین سرکوب و کشتار جمهوری اسلامی نیز هست.
واکنشهای متشنج و پراضطراب مقامات و روزنامههای حکومتی، نشان از آشفتگی و بیبرنامگی رژیم خامنه ای در برابر یکی از بزرگترین تحولات منطقهای سالهای اخیر دارد. سقوط رژیم اسد برای حکومت ایران، تنها یک شکست ژئوپلیتیکی نبود؛ بلکه ضربهای عمیق به گفتمان صدور انقلاب و عمق راهبردی و در یککلام «هلال شیعی»! بود که این حکومت دهه ها برای آن از کیسه مردم ایران سرمایهگذاری کرده بود.
جغرافیای سیاسی منطقه بهطور غیرقابل برگشتی دگرگون شد
بر اثر زلزلهٔ سهمگین سیاسی که با سقوط دیکتاتور سوریه روز یکشنبه اتفاق افتاد، جغرافیای سیاسی منطقه و توازن قوا در منطقهٔ پرآشوب خاورمیانه بهطور غیرقابل برگشتی دگرگون شد. برخی این تحول را مهمترین تغییر ژئوپلیتیکی در منطقه، از انقلاب سال۱۳۵۷ در ایران توصیف کردهاند. در این دگرگونی، دیکتاتوری خاندان منفور اسد که بیش از ۵۰سال بر این کشور با سرکوب و کشتار حکم میراند، با نیروهای نظامی و اطلاعاتی و زنجیرهای از زندانها و شکنجهگاههای هولناک، در عرض چند روز مثل برف ذوب شد و به زمین فرو رفت.
پیامدهای این رخداد تاریخی بیش از هر جا در ایران ظاهر شده و جمهوری اسلامی را سراپا تکان داده است؛ چرا که دیکتاتوری اسد، فراتر از یک متحد سیاسی، نقطهٔ اتکا و عمق راهبردی و استراتژیک رژیم خامنه ای بود. او بارها سوریه را عمق استراتژیک نظام تعریف کرده و در آخرین دیدار خود با بشار اسد در سال گذشته گفته بود: روابط بین دو کشور عمیق و غیرقابل جدایی است.
اما اکنون همهٔ این سرمایه گذاری ها به باد رفته و آثار زلزله سیاسی عظیم در سوریه بهصورت پس لرزههای پیدرپی در ایران ظاهر شده و رسانهها و کارگزاران حکومتی حیرتزده و هراسان به طرح پرسش هایی میپردازند که خامنهای باید پاسخگوی آن باشد.
از سوی دیگر در میان موج فزایندهٔ پرسش های آکنده از ترس و وحشت در ولایت خامنهای، برخی عوامل او به تلاش و تقلای مسخرهای دست میزنند تا وضعیت موجود را توجیه کنند. عراقچی وزیر خارجهٔ اش در یک توجیه و ضدونقیضگویی مسخره در مصاحبهٔ تلویزیونی میگوید: «سرعت تحولات همه را غافلگیر کرده بود. سرعت تحولات همه را دچار حیرت کرده بود باید بگوییم که غیرمنتظره بود؛ ولی اینکه طراحی جریان داشت اطلاعات کامل در این خصوص وجود داشت و به مقامات سوری هم منتقل شده بود».
«یکی از مسئولان سابق میدانی» هم در یک توجیهتراشی سخیف گفته است: «ترکها و بعضی از کشورهای عربی، ما را فریب دادند؛ اینها دو ماه قبل تضمین دادند که هیچ اتفاقی در سوریه نمیافتد».
اما روزنامه داخلی شرق این حرف را به تمسخر گرفته و نوشته است: مگر میشود کشوری با انبوهی از مراکز تحقیقاتی و راهبردی، بهسادگی توسط همسایه غربی با فریب مواجه شود و از رصد و بررسی عمیق تحولات میدانی و سیاسی و نظامی در منطقه غافل شود؟
آنچه واضح است اینکه در میان هیاهوی بحران درونی حکومت، فریادهای وحشتآلود از آینده سیاهی که پیش روی نظام خامنه ای قرار گرفته، بلندتر از سایر صداها به گوش میرسد. پس لرزههای فرو ریختن عمق استراتژیک جمهوری اسلامی را روزنامهٔ شرق اینگونه توصیف کرده است: کشور با سیاهه بلندبالایی از مسائل داخلی، منطقهای و بینالمللی دست بهگریبان و آبستن حوادث نگرانکننده است...
اگر سوری ها واقعا خواهانِ حکومتِ ملی و مردمی هستند؛نباید نظام جدید
سیاسی خودشان را بر اساسِ این تعریفِ جعلی از ملیت که چون نام این
سرزمین سوریه است،پس ما سوریه ای هستیم،بنا کنند این تعریف،تعریفی
است که استعمارگران در چند قرن پیش به مردمان این منطقه به زور و
فریب خورانده اند مردمانِ کشور ما نیز همین مشکل را دارند تعریفِ
حقیقیِ ملیت این است که چون نام مردم-زادینگیِ ما(عربی:اُمتِ ما)
این است،پس نامِ سرزمینِ ما این است اگرنه هرگز صاحبِ حکومتِ ملی(مردمی)
نخواهند شد
در کامنت قبلی یک نکته فراموش شد؛و آن اینکه سوریه مانند ایران یک
اتحادیه است و نه یک کشور_ملت
خانم /آقای علت معلول ! تاریخ و حقایق را تحریف نکن! ! سوریه کشوری است جعلی که با خط کش توسط قدرتهای فاتح در ج ج اول شکل گرفت ! ایران کشوری است با تاریخ مستند دوهزار و پانصد ساله که چه در زمان کوروش و داریوش و چه پس از آن و سلسله های پس از آنها همواره تمامی کسانی که در جغرافیای بزرگ ایران زندگی میکردند را بعنوان یک واحد قلمداد میکردند و در سنگ نوشته ها سرزمین پارس را یک واحد کلی مورد خطاب قرار دادند ! در ایران چه قدیم و چه در حال هرگز ملتهای گوناگون وجود نداشته که مانند کشورهای جعلی در خاورمیانه آسیا آفریقا ٬ باهم در جنگ ابدی باشند ! ایران فقط یک ملت دارد بنام ایرانی !
علت و معلول : به نظر کمونیست و یا توده هستی یادت باشد صابون شما ها به تن ملت ایران خورده و در ایران آینده جایی برای هیچ ایدئولژی وجود ندارد چه مذهبی چه کمونیست ها