روزنامه سازندگی نوشت: با به پایان رسیدن انتخابات مجلس اکنون به راحتی میتوان درباره آرایش سیاسی مجلس و حتی نیروهای سیاسی سخن گفت. اما در همین ابتدا باید تاکید کرد که اگر این انتخابات یک بازنده بزرگ داشته باشد، او محمدباقر قالیباف است. هم خودش نتوانست نفر اول تهران شود و هم یاران نزدیکش نتوانستند جزو ۳۰ نفر اول باشند. پس مغلوب این انتخابات اوست.
رئیس فعلی مجلس که پیش از انتخابات تصور میکرد دست بالا را دارد و لیست او، لیست اصلی انتخابات است و نیز غلامعلی حدادعادل، یار دیرین وی که لیست قالیباف را «چنار» و لیست اصولگرایان دیگر را «پاجوش کنار چنار» خوانده بود، احتمالاً الان در کنار هم انگشت حیرت به دندان میگزند و نگاه میکنند که چگونه حمید رسایی، محمود نبویان و امیرحسین ثابتی از آنها پیشی گرفتهاند. حتی اگر انتخابات به دور دوم هم برود، باز بعید است وضعیت برای قالیباف و دوستان و یارانش تغییر کند. از این ناگوارتر ریاست او بر مجلس آینده است که پایههای صندلی آن از هماکنون سست شده است.
بیشک پس از اعلام نتایج قطعی به نظر میرسد که وضعیت قالیباف آنچنان شکننده شود که در مجلس بعدی به سختی به کرسی ریاست برسد. زیرا راه برایش نه تنها هموار نیست بلکه با آنچه درباره فرزندانش و خانواده و اطرافیان و مشاورانش منتشر شد، سختتر هم شده است.
قالیباف تنها امیدش به جایگاه و برخی مشاوران و کارهای آنها بود، اما نمیدانست در روزهایی که او به صندلی ریاست مجلس تکیه داده بود و از آن لذت میبرد و مجلس را با سران پایداری اداره میکرد، اعضای پایداری به شدت درحال شبکهسازی هستند و هر سندی که علیه او به دست میآورند را کنار میگذارند تا روز انتخابات رو کنند. به همین دلیل بود که با شروع انتخابات و گرم شدن تنور آن، سیل افشاگریها علیه او راه افتاد.
اسنادی از فرزندانش در کانادا یا آلمان که یکی به دنبال مهاجرت به کانادا بود و دیگری خریدوفروش زمین در آلمان. مخالفان قالیباف که در یک قدمی او کار میکردند حتی از یاد نبردند که فلان کاندیدایی که در لیست شانا قرار گرفته است قبلاً کارمند همسر قالیباف بوده است. آنها حتی پرینتهایی از تراولهایی که مشاور قالیباف بود را نیز نگه داشتند تا شب انتخابات یک به یک رو کنند و نشان دهند که قالیباف برخلاف آنچه نشان میدهد در پشت پرده فرد دیگری است.
اما اشتباه قالیباف کجا بود و از کجا این ضربه را خورد؟ او پس از یک دوره شکست در انتخابات ریاستجمهوری، به جای آنکه به سمت شبکهسازی برود و کارهای اساسی کند، خود را به جبهه پایداری نزدیک کرد تا با یک تبانی سیاسی از طریق آنها به ریاست مجلس برسد. متاسفانه رفاقتها در سیاست عمر طولانی ندارند و پایدار نیستند. فرقی هم نمیکند شما در کدام جناح و حزب باشید. برخی از افراد آنچنان از پشت خنجر میزنند که آدمی نمیداند از چه کسی خورده است!
محمدی گلپایگانی، رییس دفتر خامنهای میگوید که «مردم در انتخابات انصافا سنگ تمام گذاشتند» من شخصا برای اولین بار با این مزدور موافقم
صندوق های رأی خالی به وزارت کشور بازگشت و لذت آن هم این است که خامنه ای از طرف مزدوران خودش این ضربه را خورد چون مخالفین که همیشه این انتخابات را تحریم می کردند و شرکت کنندگان تنها از طرفداران نظام بودند که اینبار حتی آنها هم این انتخابات را تحریم کردند
در کل کشور این نمایش مسخره نزدیک به ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار شرکت کننده نزدیک به نظام داشت که بیشترش آرای باطله بود
آرای علم الهدی و نبویان(شاگرد مصباح یزدی) دو نفر از ملاهای حکومتی و ضد مردمی بکلی دروغ است
مثلا رژیم اعلام کرده از هر ۲ نفر واجد شرایط در شهر مشهد ۱ نفر به علم الهدی رأی داده در حالی که در نماز جمعه علم الهدی هر هفته تنها ۱۰۰ نفر شرکت می کنند