شمار زیادی از مقامات سابق حکومتی و دانشگاهیان نزدیک به جریان موسوم به اصلاح طلب در بیانیهای خطاب به پزشکیان، خواستار تغییر سیاستهای جمهوری اسلامی برای برونرفت از بحران شدهاند.
این بیانیه در حالی منتشر شده که در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی، رئیس جمهور نقشی در تعیین سیاستهای حکومت ندارد و به گواه بسیاری از تحلیلگران و ناظران تنها یک مقام تشریفاتی است و رهبر جمهوری اسلامی تصمیمگیرنده اصلی در مورد سیاستهای کلی یا تغییر آن است.
همچنین بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، نهادهای کلیدی اقتصادی و امنیتی خارج از کنترل مستقیم دولت هستند. بنابراین حتی اگر پزشکیان بخواهد، نمیتواند این مطالبات را اجرا کند.
از سوی دیگر برخی نکات مطرحشده در این بیانیه مانند تنشزدایی و شفافیت اقتصادی سالهاست از سوی طیفهای مختلف اصلاحطلبان تکرار میشود، ولی ساختار قدرت هیچگاه به آنها تن نداده است.
مردم چه میگویند؟
به عقیده بسیاری از ناظران حتی جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل که منجر به بازتاب دیدگاههای گوناگون از طیفهای مختلف مردم شد نیز شکاف میان حاکمیت و مردم را کمتر نکرد.
بسیاری از ایرانیان با وجود تلاشهای بسیار بر ارائه چهره معتدل از پزشکیان، او را نماینده واقعی مردم و امیدی برای تغییر نمیدانند. بلکه باور دارند که پزشکیان ابزار دست رهبر جمهوری اسلامی و مجری بیچونوچرای تصمیمات او و نهادهای دیگر قدرت همچون سپاه پاسداران است.
شمار زیادی حاکمیت را برای سیاستهای غلط و جنگطلبانهاش که در نهایت ایرانیان را در معرض جنگ و مرگ و نابودی قرار داد سرزنش میکنند. بسیاری از فعالان داخلی نیز معتقدند که حاکمیت زمان خود برای گفتوگو و شنیدن مطالبات مردم را از دست داده است.
خطر انفجار اجتماعی و سیاسی
در این میان در حالیکه خامنه ای میخواهد با نقاب ایراندوستی، روی بحرانها و نارضایتیهای متراکم اجتماعی سرپوش بگذارد، زنگهای خطر شروع به نواختن کرده است.
روزنامهٔ داخلی آرمان در گزارشی با عنوان «کوچک شدن طبقهٔ متوسط» مینویسد: از دست رفتن حس امنیت مالی و آیندهنگری، موجب بروز گسترده اضطراب، افسردگی و خشم پنهان در میان اعضای این طبقه شده است. جنگ واقعی، گاهی نه با گلوله و بمب، بلکه با فشار مستمر اقتصادی، تضعیف امید، فرسایش روانی و انزوای اجتماعی رخ میدهد.
این روزنامه نوشت: مشکلات اقتصادی مردم عمیقتر و پیچیدهتر از آن چیزی است که مسئولان تصور میکنند. با توجه به شرایط بینالمللی احتمال جنگ کم است اما این احتمال وجود دارد. با این وجود اگر جنگی هم رخ بدهد این جنگ شکل محدودی خواهد داشت. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که آنچه باعث اتفاقات ناخوشایندی برای کشور خواهد شد اتفاقاتی است که ممکن است در داخل جامعه رخ بدهد. انفجار اجتماعی و سیاسی...
دربارهٔ وضعیت انفجاری جامعه و خطر قیام و فوران خشم مردم، پروانهٔ سلحشوری عضو سابق مجلس هشدار میدهد: ایران در حال حاضر مثل یک آتشفشان خاموش است که هر جرقهای میتواند به انفجار منجر شود. الآن وقت این است که مسئولان با تمام قوا به سمت این بروند که رضایت مردم را کسب کنند. اگر چنین نکنند متأسفانه چیز خوشایندی در انتظار ما نخواهد بود.
ترفند رسوا و پراگماتیستی برای حفظ نظام
این در حالیست که خامنه ای این روزها برای مشروعیت بخشیدن به جنگافروزی خارجی خود، نام ایران را وثیقه قرار داده تا به این وسیله فضای انفجاری حاکم بر این سرزمین زخمخورده را مصادره به مطلوب کند و این جنگ خودساخته را جنگ مردم وانمود نماید. در حالی که همه میدانند او تا همین دیروز با شعار «فتح قدس از طریق کربلا»، زندگی میلیونها ایرانی را قربانی رؤیای خلافت خود کرده است.
امروز خامنهای و مداحان او «ایران» را میخوانند، اما در همه سالهای گذشته، هیچگاه «ایران» و «مردم ایران» دغدغه آنها نبوده است. اگر بود، کشور به چنین ورطه ویرانی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطزیستی نمیافتاد.
ترفند رسوا و پراگماتیستی خامنهای، ریشه در تئوری «اوجب واجبات بودن حفظ نظام» دارد؛ جایی که همهچیز، از اخلاق و دین گرفته تا وطن و انسان، قربانی بقای حاکمیت میشود. اکنون استفاده ابزاری از «دین» افاقه نمیکند، رهبر مفلوک و پناهگاهنشین به ایران و نمادهای ملی آن روی آورده است.
ایرانپناهی فریبکارانه خامنهای نه یک رویکرد اصیل، بلکه تاکتیکی مقطعی برای مقابله با تضعیف جدی جایگاه سیاسی و ایدئولوژیک اوست. بهعبارت دیگر رهبر ترسخورده در شرایط اضطراری و برای جلوگیری از سرنگونی نظامش بهطور موقت این تاکتیک را اتخاذ کرده است.
استفاده از واژه «وطن» در دهان کسی که سالهاست ایران را از هویت تهی و به مستعمرهای برای اهداف فرقهای حکومت خود بدل کرده، چیزی جز بهرهبرداری مضحک از مفاهیم انسانی و ملی نیست.
نظام ولایت فقیه در مراحل پایانی فرسایش مشروعیت قرار دارد. خامنهای با ماسک ایراندوستی، در واقع پیکر بیجان حکومت را آرایش میکند تا به حیات مصنوعیاش ادامه دهد. مردم ایران اما بیش از هر زمان میدانند که دشمن واقعی این سرزمین همین حکومت ضدایرانی او است.
A group of former officials and academics has called for a change in the Islamic Republic's policies to address ongoing crises. However, the president has limited power, with the Supreme Leader making key decisions. Many believe that the government has ignored public demands, leading to a growing disconnect between the regime and the people. Observers warn of potential social unrest, likening Iran to a dormant volcano ready to erupt. The Supreme Leader's recent attempts to frame conflicts as patriotic efforts are seen as manipulative tactics to maintain power, while the regime's legitimacy continues to erode.