دوربینهای متصل به اتاق فکر نظامهای دیکتاتوری با خصلت ویژه توتالیتاریستی، همواره در هر شرایطی، نمونههایی را از میان انبوه تصویرها دستچین میکنند که نظام را مردمسالار، مقتدر و بیمثال نشان دهند. از نمونههای همانند در میان دیکتاتوریهای تمامیتخواه، نظام ولایت فقیه است که در رمالگریِ تصویری و توصیفی و خبری سرآمد همزادان و همکیشان تاریخی خود است.
ایران مجازی
در روزهای پساجنگ شاهدیم که خامنهای پس از ۴۶ سال «امتگرایی فقهی و ولایی»، قبیح دانستن ترویج نشانههای «ایران باستان»، سانسور و سرکوب «ملیگرایان» و حتی کشتن نویسندگان و شاعران دگراندیش تحت عنوان «تهاجم فرهنگی به ایران اسلامی»، ناگهان به «ایرانگرایی» آویخته است؛ آنقدر که حتی در مراسم مذهبیِ عاشورای حکومتی هم، با هماهنگی قبلی، خواندن ملودیِ دزدیدهشده «ای ایران» را به مداح حکومتی سفارش میدهد!
خامنهای البته دارد نسخه پیچیدهشده توسط خمینی برای اوجب واجبات حفظ نظام را اجرا میکند: توسل به دروغگویی، مشروبخواری، جاسوسی، نماز نخواندن، بهتان زدن به مخالفان! [اموراتی که برای حفظ نظام، حتی «تقیه» هم برنمیدارند!]
خامنهای و بنگاه تبلیغاتیِ فقاهتی ــ حوزوی، دارند بهزعم خودشان یک ایران مجازی را رنگآمیزی میکنند که بازار خزففروشی را گرم کنند تا شاید مشتی خزفخر را به دام بیندازند. آنچه اما این پتهها را روی آب میاندازد، واقعیتهای سرسخت «ایران واقعی» هستند که تلخ و شیرینش در میان جامعه ایران، علیه تمامیت نظام ملایان وجود عینی دارند. با همین پسزمینههاست که در پساجنگ هم شاهد دو جبهه در مصاف تاریخی برای تعیین تکلیف آینده ایرانزمین هستیم.
ایران واقعی
ایران واقعی، هم تلخ است هم شیرین. تلخ است، چون نمایی از ایران واقعی تخریب زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توسط اشغالگران ایران در طی چهار دهه گذشته است.
در روند این تخریبِ توأم با چپاول، زندگی و نیازمندیهای آن، اقتصاد و ضروریات آن و فرهنگ و معنویات آن مدام عقبنشینی میکنند، کوچک میشوند و مردم را به تصمیمگیریِ ناگزیر در امر بود و نبود سوق میدهند. از جمله اینکه در سال های احیر بسیاری از هموطنان تحصیلکرده و متخصص، مهاجرت را بر حضور در ایران ترجیح دادهاند.
ایران واقعی البته شیرین هم هست، چون مبارزه، روشنگری و پیشرفت جبهه آزادی در مصاف با دیکتاتوری خامنهای یک آن متوقف نشده است.
یک وجه از ایران واقعی و شیرین، واکنش بسیاری از کاربران در شبکههای اجتماعی به ریاکاریهای خامنهای و بنگاه تبلیغاتی او در باب آویختن به «ملیگرایی» است:
خامنهای به پایان راه رسیده و حالا تلاش میکنه با استفاده از نمادهای ملیگرایانه، خودش رو از این بنبست نجات بده...
The article discusses the tactics of totalitarian regimes, particularly focusing on Iran under Khamenei's leadership. It highlights how the regime manipulates imagery to project a democratic and powerful image while suppressing nationalistic sentiments and dissent. Khamenei's recent shift towards promoting "Iranian identity" contrasts sharply with his previous denouncement of ancient Iranian symbols. The article emphasizes the harsh realities of Iran, marked by economic and cultural degradation over the past four decades, leading many educated citizens to emigrate. However, it also notes the ongoing resistance and enlightenment efforts against Khamenei's dictatorship, showcasing a vibrant response from social media users to his hypocrisy.