افشای حقایقی درباره پایگاه های میراث جهانی ایران
این هفته به هر دری زده شد، صدای خوشی از میراث فرهنگی شنیده نشد، جز صدای ساعت قدیمی شمس العماره که بعد از صدسال دوباره کوک شد و صدایش در ارگ قدیم تهران طنین انداخت. باقی هفته تخریب حسینه شیخ مرتضی زاهد بود و درهای بسته مسجد رنگونیها و البته خبری که پایگاه های میراث جهانی منتشر شد و حقایقی از پرداخت نشدن حقوق کارکنان این پایگاه ها در 6 ماه گذشته را افشا میکرد.
خبرگزاری میراث فرهنگی – گروه میراث فرهنگی – ماجرای حسینیه شیخ مرتضی زاهد یکی از خبرهای این هفته بود که با نزدیک شدن ماه محرم خراش دیگری بر دل های دوستداران میراث فرهنگی زد. ماجرا از این قرار بود که این حسینیه که زمانی شهره میان عزاداران حسینی بود و خادمان آن همیشه محرمها شور حسینی را پرشورتر از هر سال برگزار میکردند، با همت شهرداری تخریب شد!
نامه خادمان و جمعی از اهالی خیابان مصطفی خمینی به رییس وقت سازمان میراث فرهنگی برای ثبت ملی حسینیه شیخ مرتضی زاهد که هرگز به نتیجه نرسید.
خادمان این حسینیه میگویند که برای حفاظت از این حسینیه بارها و بارها با مسئولان سازمان میراث فرهنگی مکاتبه داشته اند اما هیچ کدام از این تلاشها به نتیجه نرسیده و چند روز مانده به محرم این حسینیه با خاک یکسان شده است.
در این حسینیه، نزدیک 100 سال است که مراسم وعظ، عزاداری و روضه برگزار شده بود. اهالی مصطفی خمینی هم که از روزهای عزادارای در این حسینیه خاطره های بسیار دارند، به شدت از وضعیت ایجاد شده ناراحت هستند. اینکه نه تنها این حسینیه تخریب شد، بلکه تمام هویت و آن همه خاطره از روزهای محرم هم در زیر خاک ها دفن شد.
فاتحه تپه 3 هزار ساله سگردان هم خوانده شد
این هفته خبری هم از محوطه تاریخی سگردان رسید که چندان هم خوش نبود، چراکه شنیده شد، راهآهن بهجان سگردان افتاده است، این محوطه تاریخی که نزدیک به 3 هزار سال قدمت دارد در محاصره فیبرهای نوری قرار گرفته، پیمانکار با اینکه جواب روشنی درخصوص توقف حفاریها نمی دهد اما بر عبور کانال از روی این تپه تاریخی تاکید دارد چراکه به اعتقاد او، اگر این محوطه از اهمیت تاریخی برخوردار بود ریلهای راهآهن هیچگاه در حریم آن جانمایی نمیشد. به گفته این پیمانکار، اداره کل میراثفرهنگی آذربایجان غربی حفاری کانال 900 متری راهآهن را با نظارت باستانشناسان و کارشناسان صادر کرده است.
محوطه سگردان که متعلق به دوره عصر مفرغ جدید و عصر آهن است مورد تهدید فیبر نوری مخابرات شرکت راهآهن قرار گرفت. این درحالی است که باستانشناسان طی 2 سال تنها 120 متر مربع از این محوطه 42 هکتاری را کاوش کردهاند. اما براساس شواهد موجود شرکت راهآهن بدون در نظر گرفتن فعالیتهای علمی باستانشناسان و حضور آنها در محوطه، اقدام به حفر کانال 900 متری با عمق یکو نیم متر کرده و حفاری هایش را تا بافت اصلی تپه پیش برده است.
اما با تمام این تفاسیر «علی اقبالی» پیمانکار پروژه فیبر نوری نه تنها اطلاعرسانیها را کم لطفی و جوسازی رسانهها می داند بلکه باستان شناسان حاضر در منطقه را تحت عنوان دانشجویانی بی اطلاع نام می برد که مشخص نیست به دنبال چه هستند!
اقبالی که خود را بومی منطقه میداند به CHN میگوید: در زمان افتتاح این پروژه، معاون فرماندار، رئیس میراثفرهنگی مهاباد حضور داشتند. حتی مدیر میراثفرهنگی استان آذربایجان غربی هم موافقت خود را تلفنی اعلام کرده است.
این پیمانکار با اشاره به اینکه صدها عکس وجود دارد که در این پروژه یگان حفاظت میراثفرهنگی حضور دارد تاکید می کند: نه تنها مسئولان میراثفرهنگی آذربایجان غربی موافقت خود را اعلام کردهاند بلکه مجوز حفاری شرکت راهآهن را تایید کرده اند و تنها در صورتی اجازه توقف عملیات را داده اند که شرکت راه آهن طی عملیات به آثار باستانی برخورد کند.
حال پروژه ملی شرکت راهآهن که قرار بود 25 مهر افتتاح و راهاندازی شود به تپه خورده و متوقف شده است، و هنوز مشخص نیست پروژه فیبر نوری که ملی و ازشیوه علمی برخوردار است به چه مانعی برخورد است که برای اهدافش با این شدت و حدت نه تنها افتتاح نشده که مسکوت باقی مانده است!
پرنده خوشبختی، از بام میراث جهانی ایران پرکشیدهاست
فکر می کردیم این هفته شاید خبرهای خوبی از میراث جهانی ایران برسد، اما نرسید. میگویند میراثجهانی از حقوق جهانی برخوردار است اما حقوق کارکنان پایگاههای میراثجهانی ایران هنوز در جیب خالیشان نرفته است. گفته میشود که از 6 تا 2 ماه انتظار برای کارکنان پایگاههای میراثجهانی محاسبه شده است. درست برابر با زمانیکه حقوقی دریافت نکردهاند. وضعیتی نابسامان که برخی از پایگاهها را به مرز بحران رسانده و کارکناناش را بهستوه آورده است.
چغازنبیل، تختجمشید و پاسارگاد، ارگ بم، تخت سلیمان، مجموعه کلیساهای آذربایجان، گنبد سلطانیه و ... آثار جهانی بهشمار میروند که گرفتار تصمیمات ملی شدهاند. چغازنبیل 6 ماه است که در این شرایط گرفتار آمده و کارکنان میراثجهانی بم هم نزدیک به 4 ماه است حقوقی دریافت نکردهاند، در این میان پایگاههای استانفارس وضعیت بهتری را سپری کردند. این درحالیاست که پایگاه پارسه و پاسارگاد در خوشبینانهترین حالت تنها یک ماه از حقوق معوقهاش میگذرد.
اما بشنوید از چرایی و چگونگی این اتفاق؛ سال 1381 بود که به طور رسمی پروژههای بزرگ که بعدها به پایگاههای میراث فرهنگی تغییر نام دادند، شکل گرفتند. قرار بود این پایگاهها شرایطی را فراهم آورند که به دور از فشارهای استانی و کم و کاستیهای آن، تعداد زیادی از آثار تاریخی کشور را به فهرست میراث جهانی الحاق کنند.
پایگاههای میراث فرهنگی از پایتخت حقوق میگرفتند و قرار نبود باری روی دوش استانها باشند تا بتوانند به خوبی انجام وظیفه کنند. اما اینطور نماند. با آمدن مشایی زمزمه استانی شدن پایگاهها شنیده شد و بالاخره تا دوره بقایی همه پایگاهها استانی شدند. حالا این روسای استانها بودند که اعتبارات پایگاهها را تامین میکردند.
شاید بههمین دلیل است که درحالحاضر حقوق معوقه برخی استانها 6 تا دو ما است که به تعویق افتادهاست.
اما شنیده میشود که مدیران پایگاههای جهانی کشور فعالیتی فراتر از گرفتن حقوق کارمندان میکنند. آنها معتقدند مسئلهای که هماکنون بسیار چالش برانگیز شده مباحث مربوط به تبدیل وضعیت کارکنان پایگاههای میراثجهانی است.
یکی از کارشناسان میراث فرهنگی که در پایگاه میراث جهانی فعالیت میکند در این خصوص به CHN میگوید: «همانطور که میدانید پایگاههای میراثجهانی پلان مدیریت و ساختار مشخصی دارند که براساس برنامه زمانبدی معین باید به اهدافی که در نظر گرفتهاند برسند. اما رسیدن به این اهداف و چشماندازهای مدیریتی زمانی رخ میدهد که نیروهای متخصص وجود داشته باشد و نیروهای متخصص زمانی مشغول بهفعالیت خواهند بود که حقوق ابتدایی خود را دریافت کرده باشند.»
اما از آنجاییکه تاکنون محل پرداخت پرسنل از محل پرداخت اعتبارات عمرانی بوده نوع قرارداد کارکنان پایگاه بهصورت کارگری و روز مزد محسوب میشده، تا اینکه هیات دولت برای رفع مشکلات پایگاههای جهانی اقدام به تصویب بخشنامهای کرد. مصوبهای که در صورت اجراییشدن راهبردی مناسب برای برون رفت مشکلات و تصویب نهایی پایگاهها است.
طبق بخشنامه 1/11/90 تمام نیروهای پایگاههای میراثجهانی باید تعیین تکلیف شوند. با اینکه گفته میشود قراردادها با تمامی کارکنان تحت عنوان "قرارداد انجام کار معین" تنظیم شده تا بدین وسیله کارکنان از حقوق و مزایای خود برخوردار شوند اما گفته میشود این روند در مراحل اداری بسیار کند پیش میرود.
درحالحاضر تمامی پایگاههای میراث جهانی کشور با معضل حقوق معوقه کارکنان مواجه هستند. اما وقتی به سراغ روسای اداره میراثفرهنگی استانها میرویم با نداشتن وقت و جلسات متعدد روبرو میشویم. کسی پاسخگوی حقوق عقب افتاده کارمندان نیست.
دیدن مسجد رنگونیهای آبادان ممنوع!
آبادانیها همیشه شهره به میزبانی گرم و صمیمی هستند اما این بار مسئولان میراث فرهنگی و گردشگری در یکی از زیباترین آثار تاریخیشان را به روی همه گردشگران بستهاند. مسجد رنگونیها را رنگویان برمه ساختند. آنها، نخستین کارکنان خارجی پالایشگاه نفت آبادان بودند.
این بنای تاریخی منحصربه فرد دارای شبستان، حیاط اصلی و مأذنه و در پیشانی بنا نقشینهای منقش به آیه "بسم الله الرحمن الرحیم" است. متولی این مسجد شیخ عبدالرشید مندل بود و امامین جماعت آن، شیخ قادری هندی، حاج آقا رنگونی و سپس محمد اسلم راجا بودند.
این بنا را نگونی های برمه ساختند، آن ها نخستین کارکنان خارجی پالایشگاه نفت آبادان بودند. در این بنای تاریخی اما امروز بسته است و گردشگران در روزهایی غیر از نوروز با در بسته آن مواجه می شوند
یکی از گردشگرانی که به تازگی به آبادان سفر کرده بود، از در بسته این بنای تاریخی میگوید. نکته اینجاست که وقتی با مسئولان اداره میراث فرهنگی آبادان تماس گرفته میشود، پاسخ می دهند که همه روزه این بنا آماده پذیرایی از گردشگران است به جز روزهای دوشنبه.
اما تماس با یکی از اهالی آبادان که مسیر روزانهاش هر روز از جلوی در این بنای تاریخی است، نشان از حکایت دیگری دارد.
او در گفت و گو با CHN درباره بسته بودن همیشگی در مسجد رنگونیها می گوید و توضیح میدهد: « تنها روزهای نوروز، این مسجد تاریخی باز است ولی در سایر روزهای سال که از جلوی این بنا رد میشوم، بسته است. روزی میخواستم که از مسجد دیدن کنم اما نتوانستم با رییس اداره میراث فرهنگی تماس گرفتم، گفت باید با حراست هماهنگ کنم و همین باعث شد، بی خیال دیدن این بنا شوم.»
اکنون مسجد رنگونیها سرنوشت تلخی دارد. هر چند که در گذشته بسیار مورد احترام و توجه همه اقوام و مذاهب جنوب ایران بوده است.
گفته میشود که سال 1291شمسی پالایشگاه آبادان به عنوان اولین واحد تصفیه نفت ایران و مرکز عمده صدور فرآورده های نفتی در نیمکره شرقی آغاز به کار کرد . با مطرح شدن آبادان به عنوان یکی از شهرهای صنعتی ، هزاران تبعه انگلیسی ، هندی و پاکستانی به این شهر مهاجرت کردند .
کوشک حمیدیه؛ یک قدم تا مرگ
کوشک قاجاری شهر حمیدیه که در شرایط نابسمانی قرار دارد باز هم مورد تخریب قرار گرفت. مسئولان میراثفرهنگی خوزستان از عوامل طبیعی بهعنوان مسبب تخریب نام میبرند درحالی که دوستداران میراثفرهنگی از بلدوزرهایی میگویند که در کمین این اثر تاریخی نشستهاند.
کوشک حمیدیه، دهم مهر1380با شماره ثبت 3980 به فهرست آثار ملی رسید و چندین بار هم در ردیف آثار مرمتی قرار گرفته اما هنوز بودجهای برای مرمت و بازسازی آن تامین نشده است. این درحالی است که مسئولان هم پایبند به توافقاتی که درخصوص حفظ این بنا صورت دادهاند، نیستند.
بهگزارش CHN، کاخ حمیدیه محل حکمرانی شیخ حمید کعبی در مرکز شهر حمیدیه در شمال غرب اهواز است. این عمارت که یکی از نمونههای کم نظیر کاخهای دوره قاجاریه در خوزستان محسوب میشود در حالحاضر با بیتوجهی مسئولان شهرستان مواجه شده، مساحت این کاخ نزدیک به 6 هکتار و متشکل از چهار عمارت است.
«مجتبی گهستونی» دبیر انجمن تاریانا با طرح این پرسسش که کوشک حمیدیه در مسیر صدها هزار نفر گردشگری قرار دارد که هر ساله در قالب کاروان راهیان نور به سمت مناطق عملیاتی واقع در جنوب غربی استان خوزستان می روند میگوید: «با اینکه این بنا بر سر راه کاروان راهیان نور قرار دارد اما هنوز مشخص نشده که چرا چنین بنایی در کنار رودخانه کرخه مخروبه باقی مانده است.»
وی ادامه میدهد: «باوجود همه توافقات 12 مادهای دررابطه با چگونگی سرنوشت کوشک تاریخی حمیدیه، بین شرکت بهره برداری کرخه و شاوور وابسته به سازمان آب و برق و اداره کل میراثفرهنگی خوزستان در اوایل دهه 80 صورت گرفته اما تاکنون تنها یک ماده از آن توافقنامه به اجرا درآمده است.»
اینگونه بود که هفته به اتمام رسید اما خبر خوشی از میراث فرهنگی ایران به گوش نرسید.جز به صدا در آمدن ساعت شمس العماره که بعد از صد سال دوباره در ارگ قدیم طنین انداخت.