ابراهیم صمیدعی یکی از مشاوران نخست‌وزیر عراق گفته: عراق نمی‌تواند پس از سقوط نظام اسد و تضعیف حزب‌الله در لبنان هم‌چنان به‌عنوان شمشیر محور مقاومت باقی بماند. پیام دادند که اگر خودمان برای منحل کردن گروه‌های مسلح اقدام نکنیم، دیگران با زور این کار را خواهند کرد.

این در حالیست که یک نشریه فرانسوی نوشته: تضعیف آنچه در منطقه خاورمیانه "محور مقاومت" نامیده می شد، جمهوری اسلامی را به‌شدت آسیب‌پذیر کرده و به نظر می رسد که پس از سوریه نوبت ایران است. به گفته یک سناتور آمریکايی، بعد از ریختن دیوار اسد در دمشق ریزش‌ها باید دومینو وار تا تهران ادامه یابد.

ناطران می گویند: زمین گیر شدن عملی حماس و حزب الله و سقوط رژیم اسد صرفا شکست سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیست، بلکه بیانگر ورشکستگی هویتی- استراتژیک این حکومت است. اکنون ضد آمریکائی‌گری و غرب‌ستیزی، یعنی جهت‌گیری راهبردی که رژیم ملایان از بدو قدرت‌گیری خود دنبال کرده و امری هویتی برای آنها بود، نه تنها کاربرد خود را برای خریدن عمر از دست داده، بلکه به ضد خود تبدیل شده است.

برای جمهوری اسلامی حضور فعال در منطقه از طریق نیروهای به اصطلاح محور مقاومت و بویژه حزب‌الله و حکومت اسد اهرم مهمی برای حفظ قدرت خود در ایران بود و اکنون با دست رفتن این اهرم‌ها حفظ قدرت به معضل لاینحل حکومت تبدیل شده است.

در واقع خامنه‌ای پرچمدار خطی است که محمدجواد ظریف چندی پیش در مقاله‌ای در یک نشریه آمریکایی آن را "پارادایم کهنه" نامید و آمادگی حکومت متبوعش را برای مذاکره حتی با ترامپ اعلام کرد. پارادایمی که با اشغال سفارت آمریکا در تهران آغاز شد و با سقوط رژیم اسد به پایان رسید.

در این میان دار و دسته‌های حکومتی که منافع کلان اقتصادی و قدرت خود را در خطر می‌بینند به هر تلاشی دست خواهند زد تا موقعیت خود را حفظ کنند. اما هر تکان و به هم‌ریختگی در صفوف حکومت به سرعت به تعرض بیشتر جامعه منجر خواهد شد، چراکه جامعه در حالتی انفجاری قرار دارد. اما این انفجار شکل یک عصیان و شورش کور را نخواهد داشت، بلکه با اتکا به پیشروی‌ها و دستاوردهای انقلاب زن زندگی آزادی که بیش از دو سال است جریان دارد، برآمدی متعین و متشکل با خواست‌هایی روشن و شفاف و انسانی خواهد بود.