فوتبال ایران در آستانه فروپاشی با مدیریت آقای خنده
رجانیوز: شكستهاي اين فدراسيون سالهاست كه يتيم نميمانند. يك پدر پيدا كردهاند به نام علي كفاشيان. شكستهايي كه هميشه بي پدر و مادر، بي دايه، بيسرپرست و حتي بينواخانه ميماندند، چند سالي هست كه آغوش گرمي دارند به نام علي كفاشيان.
آنقدر بستر بزرگي مهيا كرده و تدارك ديده كه شايد تا يك قرن ديگر هم بتواند يك بچه سرراهي و يتيم را به خانه بياورد و در آغوش بگيرد و به گرمي بزرگش كند.
شكستها، در آغوش او روز به روز بزرگتر و بزرگتر ميشوند و انگار علي كفاشيان از اين نقش پدرانهاش، سرمست و مشعوف است. خودش را پدري مهربان ميبيند كه به تنهايي، نقش يك وصي را بازي كرده. هر روز به سراغش ميآيند، ميخواهند به نقدش بكشند اما باز هم ادامه ميدهد.
انگار لذت ميبرد از اين همه حس پدرانهاي كه به اين ايتام دارد. شكستهاي فوتبال ما برعكس گذشته، سالهاست كه با شجاعت كفاشيان بي پدر و مادر نميمانند اما اين شجاعت كفاشيان به چه كار ما ميآيد؟ ! چه سودي براي ما دارد؟
نتيجه همه اين انتقادهايي كه طي تمامي اين سالها از علي كفاشيان شده چيست؟ نتيجه اينكه او مقابل دوربينها ميايستد و به تنهايي از خودش، زير مجموعهاش و فدراسيونش دفاع ميكند چيست؟ آيا رييس تغييري كرده؟ آيا اصلا خود رييس تغيير كرده؟ !
در فدراسيون شاهد اصلاحاتي بودهايم؟ نتيجه آن همه فرياد و فغان در نهايت چه بود؟ اينكه دوباره كفاشيان درست مثل روزهايي كه در تهران به عربستان باختيم و حذف شديم، اميدها به عراق باختند و حذف شدند، در قطر به كره باختيم و حذف شديم، نوجوانان و جوانان دوره قبل حذف شدند و ... باز هم پشت خط برنامه نود بيايد و عين همان حرفهاي قبلي را بزند، چه سودي براي اين فوتبال دارد؟ اصلا سودي داشته؟ تنها شده مسوول پذيرش شكستها و ناكاميها!
كفاشيان بهتر از همه ميداند تمام اين مصائب محصولي است از انتخابهايش در فدراسيون فوتبال. بهتر از تمام آن منتقداني كه روز و شب كار خود را فرياد زدن بر سر او ميبينند فهميده كه تمام مشكلاتش در اين فوتبال، داشتن حقي براي عزل و نصب نايب رييس فدراسيون فوتبال نبوده! كفاشيان در حقيقت جايي كه ميبايست عزل و نصبي منطقي و معقول داشته باشد، بدترين لجاجتهاي ممكن را براي حفظ مديرانش انجام دادو دقيقا در همان پستهايي كه پافشاري كرد، بزرگترين لطمات ممكن را خورد.
علي كفاشيان دچار يك شهامت وارونه هم شده است. شهامتي كه نه به درد خودش ميخورد و نه اين فوتبال ملي! كفاشيان انگار كه به خودش القا كرده كه بايد مقابل تمامي ضعفهاي مديران زيردستش بايستد و سايهاي ضخيم و رسوخ ناپذير روي زيردستهايي بياندازد كه شايد تنها در مجموعه او ميتوانستند تا اين حد صاحب فرصت براي آزمون و خطا شوند.
علي كفاشيان بدون برتن كردن هيچ زره و كلاه خودي، مقابل سيل انتقادها ميايستد و گاهي حرفهايي ميزند كه از جنس خودش نيست. اويي كه تا امروز با خصيصه راستگويياش شناخته ميشد، حالا چنان تغيير سيما داده كه اگر لب باز كند و سلامي ساده بگويد هم نتوان به سادگي سلامش را پذيرفت.
او بي هيچ دليلي از انتخابات مخدوش هياتهايش دفاع ميكند، در حالي كه شايد كمتر نقشي در تقلبهاي واضح نداشته، او از عملكرد كميته داوران و تصميمهاي محيرالعقولانه مديرانش دفاع ميكند در حالي كه نميتوان پذيرفت هيچ عقل سليمي ممنوعيتهاي در نظر گرفته شده براي داوران را منطقي بداند.
او از كميته جوانانش دفاع ميكند و اين ذهنيت را در شنونده حرفهايش به وجود ميآورد كه گوينده وي را مجنون فرض كرده! از همه فاجعه بارتر وقتي است كه او باز هم پشت كميته فوتسال ميايستد و تصميماتي كه از روي غرضهاي شخصي و هدفهاي غير ورزشي اتخاذ شده را مورد حمايت و لطف خود قرار ميدهد و اين ذهنيت را در عموم جامعه شكل ميدهد كه شايد او خود نيز آستينش به گناهي آلوده شده!
كفاشيان البته هنوز هم در اين فدراسيون فوتبال، ميان تمام اطرافيانش تك و تنهاست. او باز هم نميتواند مطمئن باشد كه فردا با يك شكست خفت بار ديگر در هر ردهاي، كسي براي تنها نماندن او، آغوشش را براي يك شكست ديگر باز كند! انتقاد از مجموعه كفاشيان اما انگار بيحاصل هم شده. او با لجاجتي كه آميخته با طنز هم ميشود، از خودش، از مجموعهاش، از مديران و پرسنل زيردستش، به اشتباه و با بدترين رويه ممكن دفاع ميكند. آنقدر به رويه بيسود و پرضرر خود ادامه خواهد داد تا سرانجام همگان را به اين باور برساند كه براي خلاص شدن از اين رويه، بايد او و بچههايش را در خانهاش تنها گذاشت و اداره اين فوتبال را به كسي ديگر سپرد.
كفاشيان را نميتوان مقصر واقعي و تمام و كمال شكستها دانست. فوتسال، جوانان، اميدها، بارها و بارها تيم ملي... مسلما اما ميتوان از او توقع داشت اگر خودش از جنس اين ورزش نيست، كار را به دست مرداني بسپارد كه قابل اطمينانتر باشند. كفاشيان دارد خودش را غرق ميكند!