هوش مصنوعی (AI) در سالهای اخیر با سرعتی چشمگیر وارد زندگی روزمره بشر شده است؛ از خرید آنلاین و دستیارهای مجازی گرفته تا ابزارهای پیچیده علمی، پزشکی و محیطزیستی. این فناوری نوظهور نه تنها پتانسیل دگرگونی صنایع مختلف را دارد، بلکه میتواند در مقابله با بحران تغییرات اقلیمی نیز نقشی کلیدی ایفا کند. اما سوال اینجاست که آیا فواید محیطزیستی هوش مصنوعی میتواند اثرات منفی محیطزیستی خود این فناوری را جبران کند؟ آیا هوش مصنوعی ناجی زمین خواهد بود یا بهطور ناخواسته، تسریعکننده بحران اقلیمی؟ (فیلم زیر به انگلیسی)
به گزارش برنا، هوش مصنوعی (AI) بیتردید یکی از مهمترین تحولات فناوری قرن ۲۱ است. این فناوری با سرعتی باورنکردنی در حال نفوذ به ابعاد مختلف زندگی بشر است؛ از خدمات مالی و درمانی گرفته تا تولید محتوا، تجارت الکترونیک و حتی هنر. با این حال، یکی از مهمترین عرصههایی که هوش مصنوعی در آن نقشآفرینی میکند – و شاید در آینده نقشی حیاتیتر داشته باشد – محیط زیست و مقابله با تغییرات اقلیمی است.
در حالی که بسیاری از سیاستگذاران، پژوهشگران و سازمانهای بینالمللی بر مزایای بالقوه هوش مصنوعی در کاهش آلایندهها و مدیریت منابع طبیعی تاکید دارند، گروهی دیگر از کارشناسان هشدار میدهند که بار محیطزیستی بالای این فناوری میتواند در درازمدت خود به عاملی برای تسریع بحران آب و هوا تبدیل شود. در این گزارش به بررسی ابعاد مختلف این مسئله میپردازیم تا روشن شود آیا واقعاً میتوان به هوش مصنوعی به عنوان یک ناجی در برابر بحران اقلیمی نگاه کرد یا باید آن را تهدیدی جدید دانست که نیازمند مدیریت و چارچوبگذاری فوری است.
تأثیر هوش مصنوعی بر محیط زیست
هوش مصنوعی در حال حاضر به یکی از کارآمدترین ابزارها در زمینه تحقیقات اقلیمی تبدیل شده است. در دانشگاههای معتبر جهانی همچون کمبریج و آکسفورد، ابزارهای هوش مصنوعی برای پیشبینی الگوهای آبوهوایی، مدیریت منابع طبیعی، برنامهریزی شهری و حتی پایش تغییرات زیستی توسعه یافتهاند.
به طور خاص، استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشین در مدلسازی اقلیم، شناسایی خطرات سیل، پیشبینی آتشسوزیهای جنگلی و حتی ردیابی میزان کربن در اتمسفر، افقهای جدیدی را در مدیریت بحرانهای زیستمحیطی گشودهاند. شرکتهایی چون گوگل نیز در این حوزه پیشقدم بودهاند. ابزارهای آنها به بهینهسازی مصرف انرژی در مراکز داده، کاهش آلودگی هوا و افزایش تابآوری در برابر تغییرات اقلیمی کمک میکند.
همچنین هوش مصنوعی میتواند با بهینهسازی زنجیرههای تأمین، کاهش ضایعات، مصرف هدفمند انرژی و کنترل دقیق گازهای گلخانهای، شرکتها و صنایع را در مسیر کربنزدایی قرار دهد. این فناوری در سنجش و گزارشگیری محیطزیستی دقیقتر از هر ابزار دیگری عمل میکند و همین مسئله آن را به گزینهای مهم برای توسعه پایدار تبدیل کرده است.
اما در پشت پرده چه میگذرد؟ مصرف انرژی و ردپای کربنی هوش مصنوعی
اگرچه فواید هوش مصنوعی بسیار زیاد است، اما مصرف عظیم انرژی و انتشار گازهای گلخانهای ناشی از توسعه و اجرای آن نمیتواند نادیده گرفته شود. طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، مراکز دادهای که هوش مصنوعی بر آنها متکی است، به سرعت در حال افزایش مصرف برق هستند.
برخی آمارهای قابل توجه:
پیشبینی میشود مصرف برق مراکز داده تا سال 2030 به 945 تراوات ساعت برسد؛ این رقم حتی از کل مصرف برق کشور ژاپن نیز بیشتر است.
تنها آموزش مدل ChatGPT معادل مصرف برق 1287 مگاواتساعت داشته که تقریباً برابر با تولید دیاکسیدکربن 80 پرواز داخلی در اروپا است.
در سال 2023، مراکز داده 1.5 درصد از کل مصرف برق جهان را تشکیل میدادند، اما این رقم بهسرعت رو به افزایش است.
هوش مصنوعی نیازمند قدرت پردازشی فوقالعاده بالایی است که از هزاران سرور فعال در مراکز داده تأمین میشود. این مراکز به صورت شبانهروزی فعال هستند و نه تنها برق زیادی مصرف میکنند، بلکه با تولید گرمای زیاد نیازمند سیستمهای خنککننده قوی نیز هستند، که خود مصرف برق را افزایش میدهد.
آمریکا، پیشران هوش مصنوعی و مصرف انرژی
در حال حاضر آمریکا بیش از ۵۰۰۰ مرکز داده را در خود جای داده که نزدیک به ۴۰ درصد بازار جهانی را در اختیار دارد. این کشور نه تنها بزرگترین توسعهدهنده هوش مصنوعی در جهان است، بلکه بزرگترین مصرفکننده انرژی در این حوزه نیز محسوب میشود.
در شرایطی که بسیاری از کشورها به سمت انرژیهای پاک حرکت میکنند، وابستگی زیاد مراکز داده آمریکایی به سوختهای فسیلی (از جمله گاز طبیعی و زغالسنگ) نگرانکننده است. بهویژه در دولتهای جدیدتر آمریکا، سیاستهایی برای بازگشت به منابع انرژی آلاینده مشاهده میشود. بهعنوان مثال، در سال 2025 رئیسجمهور وقت آمریکا فرمان اجرایی برای استفاده از نیروگاههای زغالسنگ جهت تأمین برق مراکز داده امضا کرده است.
امیدها به کاهش اثرات منفی: راهحلهایی برای سبز شدن هوش مصنوعی
به نقل از یورونیوز، با این وجود، راهکارهایی برای سبزتر شدن هوش مصنوعی وجود دارد. برخی شرکتها اقدامات مثبتی در این زمینه انجام دادهاند:
شرکت آمازون ادعا میکند که ۹۰ درصد از مراکز دادهاش با انرژیهای تجدیدپذیر کار میکنند.
شرکت Digital Realty نیز اعلام کرده که 100 درصد از نیازهای انرژی اروپا را از طریق منابع تجدیدپذیر تأمین میکند.
پیشرفت در طراحی پردازندهها، الگوریتمهای بهینهتر، و سیستمهای خنککننده کارآمدتر نیز میتواند کمک شایانی به کاهش مصرف انرژی AI کند.
با وجود این، کارشناسان تاکید میکنند که تحقق این چشمانداز نیازمند سیاستگذاری منسجم، سرمایهگذاری هدفمند و چارچوبهای نظارتی جهانی است. بدون این اقدامات، پتانسیل مثبت AI ممکن است به حاشیه برود.
آیا هوش مصنوعی ناجی زمین خواهد شد؟
در یک نگاه کلی، هوش مصنوعی مانند یک شمشیر دو لبه عمل میکند. از یک سو میتواند با بهینهسازی سیستمهای انرژی، کاهش آلایندهها و ارتقاء بهرهوری صنعتی به کاهش اثرات تغییرات اقلیمی کمک کند. اما از سوی دیگر، اگر بهدرستی مدیریت نشود، با مصرف عظیم انرژی و اتکای روزافزون به منابع فسیلی، خود به عامل تسریع بحران تبدیل خواهد شد.
گزارش آژانس بینالمللی انرژی هشدار میدهد که بدون هماهنگی جهانی و اقدام سریع، اثرات مثبت هوش مصنوعی ممکن است به سطحی نرسد که بتواند خسارات ناشی از آن را جبران کند. دیاکسیدکربن صدها سال در جو باقی میماند؛ بنابراین حتی اگر هوش مصنوعی در آینده کاهشدهنده آلودگی باشد، آثار منفی فعلی آن بهراحتی پاک نخواهد شد.
در نهایت، سرنوشت زیستمحیطی هوش مصنوعی به انتخاب ما وابسته است: آیا آن را ابزاری برای نجات زمین خواهیم ساخت، یا بیتفاوتی امروز ما آن را به یکی از خطرناکترین تهدیدات آینده بدل خواهد کرد؟
Artificial Intelligence (AI) has rapidly integrated into daily life, impacting various sectors from online shopping to healthcare. It holds potential for addressing climate change, but concerns arise about its environmental footprint. While AI can reduce emissions and manage resources, experts warn that its high energy consumption may exacerbate climate issues. AI is effective in climate research, aiding in weather prediction and resource management. However, the significant energy use and greenhouse gas emissions from AI development cannot be overlooked, raising questions about its role as a climate savior or a new threat needing regulation.