زلزلهٔ سیاسی سهمگین اخیر در سوریه و سقوط رژیم اسد و پیش از آن هلاکت حسن نصرالله، سرکرده حزب الله لبنان توسط اسرائیل، منشأ تحولات زنجیرهای شگرفی شده که آثار آن در منطقه و بهخصوص در لبنان و عراق بهوضوح قابل رؤیت است.
زمین گیر شدن حزب الله و سرنگونی بشار اسد، بهعنوان یک شکست مهلک و استراتژیک برای رژیم خامنهای، تعادل قدرت را در منطقه بهزیان او بههم زده و از جمله حشدالشعبی، بازوی نیروی تروریستی سپاه قدس در عراق، اکنون در معرض انحلال قرار گرفته است.
این در حالیست که خامنهای و پاسدارانش تلاش میکنند با سیلی صورت خود را سرخ نگه دارند و اینطور وانمود کنند که گویا اتفاق مهمی نیفتاده و "مقاومت" (بخوانید صدور انقلاب خمینی به منطقه) ضربه نخورده است.
خامنهای در دیدار با مداحان ولایت خود از مردان باایمانی که در یمن و عراق و لبنان و فلسطین و در آینده نزدیک در سوریه حضور دارند و حضور خواهند داشت! دم زد که میتوانند اوضاع را برگردانند. گماشتهٔ او آخوند احمد خاتمی هم گفته: مقاومت مانده و خواهد ماند و تا بیرون راندن آمریکا در منطقه ادامه خواهد داشت...
اما واقعیت بهکلی چیز دیگری است. اظهارات سخنگوی وزارتخارجهٔ جمهوری اسلامی مبنی براینکه برای انحلال حشدالشعبی فشار بیامانی را دارند به دولت عراق وارد میکنند و تصمیمگیری دربارهٔ حشدالشعبی به عراقی ها مربوط است، بیانگر تضعیف موقعیت نیروی قدس در عراق است؛ بهطوری که قادر به حمایت از مزدوران خود نیست و تنها میتواند به برخی از آنها که از عراق فرار کردهاند، مانند آخوند جنایتکار قیس خزعلی سرکردهٔ گروه «عصائب» پناه بدهد. به نوشته الشرقالأوسط، نامبرده مدتی است که در ایران به سر میبرد و برای ادامهٔ تحصیل در حوزه به قم رفته است.
از دست رفتن نفوذ سپاه پاسداران در لبنان که بامداد امروز در فرودگاه بیروت شاهد آن بودیم و همچنین تضعیف نیروی قدس در عراق، فاجعهای جبران ناپذیر برای خامنهای محسوب میشود؛ چرا که او بارها بر حیاتی بودن عمق راهبردی نظام تأکید ورزیده و از جمله گفته است: عمق راهبردی گاهی اوقات از واجبترین واجبات کشور هم لازمتر است.
این واجبترین واجبات در سوریه فرو ریخته و با رسیدن موج این زلزلهٔ ویرانگر به لبنان و عراق، ولی فقیه ضربه خورده، سرنوشت تاریکی را انتظار میکشد.