روزبه اسکندری: پژوهشگر مستقل محیط زیست در یورونیوز نوشت:
شرایط امروزی زایندهرود، نمادی بارز از فساد، سوءمدیریت منابع آب و بیتوجهی به پیامدهای اجتماعی تصمیمگیری از بالا است. حکمرانان و مدیران، این منطقه را به مرز ورشکستگی رساندهاند.
دانشمندان و فعالان محیط زیست سالها است نسبت به سوءمدیریت و فقدان نگاه محیطزیستی در ساختار کشور هشدار دادهاند. یکی از مسائل مهم، نبود مدیریت حوضهای یکپارچه است. دخالتهای غیرکارشناسی و تصمیمگیریهای سیاسی، زایندهرود را در اغلب روزهای سال دچار خشکی کرده است. تالاب گاوخونی که زمانی مقصد نهایی این رودخانه بود، حالا به یکی از کانونهای گرد و غبار در منطقه بدل شده؛ نمادی از فروپاشی یک سامانهی طبیعی. کشاورزی در شرق اصفهان بهشدت آسیب دیده و بسیاری از روستاهای اطراف ورزنه امکان کشت و زرع در زمینهایشان را از دست دادهاند. کشاورزان، سالها است که در بستر خشک رودخانه تجمع میکنند، فریاد میزنند، اما صدای آنها یا شنیده نمیشود یا سرکوب میشود. این اعتراضها نه فقط بیانگر خشم یک جامعه، بلکه نشانهی فروپاشی اعتماد عمومی هم هست. ورشکستگی آبی، فلاکت را برای منطقه به بار آورده است.
کاسبان بحران: مافیای آب
در نبود برنامهای برای مدیریت جامع منابع آب و در شرایطی که بحران محیطزیستی وضعیت کل منطقه را نابسامان کرده، تنها گروهی که از بحران سود بردهاند، شبکهای اختاپوسی از مدیران پروژهها، ناظران، مشاوران، پیمانکاران، لابیگران و برخی چهرههای سیاسی محلیاند که از راه تداوم پروژههای سازهمحور، منافع مالی خود را تضمین کردهاند. طرحهایی مانند سد و پروژه انتقال آب بینحوضهای خرسان ۳، بهشتآباد و ماندگان، اگرچه بهروشنی تهدیدی برای حوضه کارون بزرگ و ناپایدار از نظر محیط زیستی هستند، اما همچنان با توجیههای فنی غیرواقعبینانه و در سایهی فشارها و لابیهای سیاسی و اقتصادی، بهعنوان نسخههایی موقت و پرهزینه، به سیاستگذاران و بودجه و جوامع مختلف تحمیل میشوند. مافیای آب هرگاه نتواند از حوضه کارون آبی بدزدد، به فکر انتقال آب شیرین شده از خلیج فارس و دریای عمان میافتد، از آب شوری که هزینه نمکزدایی و انتقالش، بهای گزافی بر روی مردم میگذارد و رد پای کربن بالایی دارد و اکوسیستمهای دریایی را نیز به سوی نابودی میکشاند. از سوی دیگر، تاثیر اقتصادی چنین پروژههایی بر کشاورزان و صنایع کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در دنیای امروز، آب شیرینشده برای کشاورزی استفاده نمیشود، و بهای یک متر مکعب آب شیرینشده انتقالی به فلات مرکزی ایران، کمتر از متر مکعبی ۵ دلار نخواهد بود.
بیتوجهی به واقعیتهای اقلیمی و نیاز به ایجاد سازگاری بیشتر با وضعیت جوی گرمتر و کمآبتر، چیزی نیست که از چشمان مافیای آب دور مانده باشد، اما نفع آنها در نگرانی بیشتر کشاورزان سنتی است. اعتراضات کشاورزان گاه تضمین کننده پروژههای بعدی آنها است. در شرایطی که کشاورزی سنتی در بسیاری از مناطق ایران، از جمله اصفهان، مسیر زوال را میپیماید و در همان حال، صنایع بزرگ آببر مانند فولاد و ذوبآهن همچنان به فعالیت خود در اقلیمی نیمهخشک ادامه میدهند، تغییر درسیاستهای اقتصادی و بازنگری در الگوهای توسعه به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل شده است. باید دانست که از همان ابتدا، استقرار چنین صنایعی در مناطقی با ظرفیت محدود اکولوژیک، تصمیمی پرهزینه و پرسشبرانگیز بود، اما هشدارهای کارشناسان درباره توسعه نامتوازن صنعتی و کشاورزی، سالها است که در هیاهوی پروژههای سیاسی و منافع کوتاهمدت گم شده است.
پیامدهای محیطزیستی این وضعیت تنها به خشکی رودخانهها و تالابها و یا نارضایتیهای محلی محدود نمیشود. اضافهبرداشت گسترده از منابع آب زیرزمینی، برای مصارف شهری، صنعتی و کشاورزی، ساختار زمین را سست و لرزان کرده است. در اصفهان، فرونشست زمین که نتیجه کاهش نگرانکننده ذخایر آبخوان اصفهان-برخوار است، اکنون به یکی از جدیترین تهدیدهای زیربنایی کشور بدل شده. جادهها، راهآهن، خطوط انتقال گاز، برق، تاسیسات شهری و حتی بناهای تاریخی، همه در معرض آن چیزی هستند که کارشناسان از آن با عنوان «زلزله خاموش» یاد میکنند؛ فروپاشی آهسته اما پیوستهی سطح زمین، بدون هشدار، اما با پیامدهایی ویرانگر.
The current state of the Zayandeh Rud River exemplifies corruption, mismanagement of water resources, and neglect of social consequences from top-down decisions, leading the region to the brink of bankruptcy. Environmental scientists have long warned about the lack of integrated basin management. Political interference has caused the river to dry up, impacting agriculture and communities. A water mafia benefits from the crisis, pushing costly projects that threaten ecosystems. Over-extraction of groundwater has led to land subsidence, posing severe risks to infrastructure. Urgent changes in economic policies and development models are essential to address these challenges.