شنبه، 9 اسفند ماه 1399 = 27-02 2021به داور فوتبال زنان گفتند: از کوچه پشتی داور میآوریم!پروندهی آسو جواهری؛ حذف زنان از زمین بازی مردان! سیامک ملامحمدی/هرانا؛ ماهنامه خط صلح – «دنبال حذف تدریجیام هستند» این جملهای است که چندی پیش آسو جواهری، بازیکن سابق فوتسال و داور فوتبال زنان، به دنبال تداوم محرومیت از داوری در فوتبال زنان ایران به خبرگزاریها گفت. به این امید که با رسانهای کردن این ماجرا تلنگری به ذهن مشوش دستاندرکاران فوتبال زنان زده که شاید از خواب گران سر برآورند و فکری به حال این حذف کردنها و حذف شدنهای پنهانی زنان از ساحت ورزش کشور بکنند. درست پس از آن که در اوایل دی ماه سال جاری، فدراسیون جهانی فوتبال، تیم ملی فوتبال زنان ایران را به دلیل بیش از ۱۸ ماه تعطیل شدن تیم ملی فوتبال زنان در ایران (بخوانید اهمال کاری آقایان) از رنکینگ خود، خارج کرد تا سیاههی حذفیات و تبعیض جنسیتی در ورزش ایران پربارتر از همیشه شود. تبعیض جنسیتی و حذف تدریجی زنان در جامعهی ایران رویکرد تازهای نیست و در حال حاضر ابعاد گستردهای از زندگی روزمرهی زنان ایرانی را تحت تاثیر خود قرار داده است. در این میان، زندگی ورزشی ورزشکاران زن ایرانی هر روز دچار دردسرها و چالشهای جدیدی میشود که بسیاری از این چالشها در دنیای امروزی بیشتر شبیه یک شوخی گذرا هستند. اما واقعیت این است که تمام ماجراهایی که از گوشه و کنار ورزش زنان ایران شنیده میشود حقیقت دارند و اتفاقا در سکوت عمومی جامعهی ورزشی کشور، هر روز شاخ و برگ بیشتری پیدا میکنند. از ممنوع الخروجی زنان ورزشکار توسط همسرانشان گرفته، تا دستمزدهای معوقهی یکی دو ساله و نیز حذف ملیپوشان و داوران معترض از شرکت در میادین. هدف چنین حرکاتی مثل روز روشن است: حذف زنان از زمینِ بازیِ مردان. جایی که پول و افتخار در اختیار مسئولان مرد با ایدئولوژی دینی قرار دارد و فوتبال زنان ویترینی نمایشی است تا فدراسیون جهانی فوتبال را راضی نگه دارد. آسو جواهری، ورزشکاری نخبه چندی پیش خبر رسید که کمیته داوران فدراسیون فوتبال ایران، آسو جواهری یکی از داوران با تجربه و باسواد فوتبال زنان را تهدید به محرومیت کرده است. دلایل انجام این کار بسیار واهی و البته غیرقانونی است. به جواهری اطلاع دادهاند که دلیل محرومیت او این است که وی در کنار داوری در زمینه تحصیلات دانشگاهی خود نیز فعالیت پژوهشی میکند، و از نظر آقایان همزمانی این فعالیتها مانعی بر سر راه داوری او است. این در حالی است که هر کسی حق دارد در حیطهی کاری خود به نوشتن و پژوهشهای مرتبط دست بزند و مانعی برای این کار وجود ندارد. اما آسو جواهری کیست و چرا به دنبال حذف او هستند؟ آسو جواهری یک داور و ورزشکار معمولی نیست که آقایان یک شبه عذرش را بخواهند و روانهی خانهاش کنند، هرچند در مورد دیگران نیز قطعا این عمل روا نیست. جواهری از آن گوهرهای کمیابی است که ورزش ایران و زنان به خود دیده و حضور وی میتواند در جهت پیشرفت و بهبود وضعیت زنان ورزشکار الهامبخش باشد. او تحصیلات عالی خود را در کنار ورزش ادامه داد و اکنون دارای مدرک دکترای جامعهشناسی اقتصادی و توسعه است و مقالات پژوهشی و کتابهای متعددی را نیز منتشر کرده است. او در رسالهی دکترای خود به موضوع اقتصاد سیاسی فوتبال ایران پرداخته است که به نظر میرسد همین موضوع نیز مایهی نگرانی دست اندرکاران مافیای فوتبال ایران شده باشد. به نظر میرسد آنچه که مقامات ورزش را نگران کرده است مقالات جواهری در باب تبعیض جنسیتی و نیز نقد جریان خصوصیسازی و فساد مالی در فوتبال ایران است. نوشتههایی که به طور معمول در ساختار دانشگاهی و پژوهشی منعی برای عنوان آن وجود ندارد. پر واضح است کسی که در مقطع دکترای جامعهشناسی تحصیل کرده است حق دارد که مقالات پژوهشیاش را منتشر کند و به آسیبشناسی مشکلات موجود بپردازد. اکنون کمیته داوران ایران از آسو جواهری خواسته است که میان داوری و پژوهشگری تنها میبایست یکی را انتخاب کند و اگر میخواهد همچنان در فوتبال زنان به عنوان داور باقی بماند، بهتر است صدایش را ببرد و سراغ انتقاد از تبعیض جنسیتی علیه زنان در ساختار فوتبال ایران نرود. از کوچهپشتی داور میآوریم! ساکت کردن صدا و محرومیت زنان از داوری در مسابقات ایران اتفاق تازهای نیست. سال گذشته پیش از شروع فصل مسابقات، تعدادی از داوران زن به اینکه چرا حقالزحمهی سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ آنها پرداخت نشده است اعتراض کردند. این اعتراض نه تنها شنیده نشد بلکه تدابیری برای تنبیه این زنان صورت گرفت که باعث شد ۳۰ داور با تجربهی زن، حدود چند هفتهای از داوری در لیگ فوتبال محروم بمانند تا دیگر فکر اعتراض به سرشان خطور نکند. جواهری نیز از جملهی این داورانی بود که برای مدتی و حتی بیشتر از دیگران از شرکت در مسابقات محروم شد. حتی حضور او در مسابقات کافا در تاجیکستان نیز توسط فدراسیون فوتبال ایران تحریم خبری شد. در پاسخ به این زنان معترض گفته شد که به داوری آنها نیازی نیست و به جای آنها از همین کوچهپشتی داور خواهند آورد! این دیدگاه نشاندهندهی این است که فوتبال زنان تا چه اندازه برای فدراسیون فوتبال ایران نقشی تزیینی و بیاهمیت دارد و عملا وجود داور حرفهای برایشان هیچ معنا و مفهومی ندارد. در پی همین اتفاق بود که به جای داوران معترض، داوران غیر حرفهای و آماتور وارد قضاوت لیگ زنان شدند و برای مسابقات مهمی سوت زدند که البته اعتراضات زیادی را از سوی تیمها به دنبال داشت. اکنون پس از رسانهای شدن ماجرای محرومیت آسو جواهری به دلیل واهی انجام کار پژوهشی، عاقبت او را در هفته نهم در یک پست کم اهمیت یعنی به عنوان داور چهارم آن هم برای دیداری یکطرفه انتخاب کردند تا بلکه کمیته داوران از فشار رسانهای آزاد شود. اما پس از گذشت هفتهها از زمان بازی و اتمام دور مقدماتی مسابقات، باز هم خبری از قضاوت این داور در لیگ نشده است. به نظر میرسد که مقامات سعی دارند آسو جواهری را بی سر و صدا از دنیای فوتبال کنار بگذارند. جامعهشناس، نه مداح! زنان آگاه همواره خاری در چشم جامعهی زن ستیز بودهاند. به همین خاطر است که در سایر بخشهای اشتغال زنان، از آنها خواسته میشود که سکوت کنند و چشم و گوش خود را ببندند. این در حالی است که روز به روز بر تعداد زنان آگاه و توانمند جامعه افزوده میشود و تلاش برای بستن چشم و گوش زنان کمکی به حل مساله نخواهد کرد. به نظر میرسد افرادی که بدون داشتن توانمندی مشخص، بدون داشتن مدرک تحصیلی و از طریق رانت بر ورزش ایران خصوصا ورزش زنان حکمرانی میکنند، نسبت به نفوذ چنین زنان آگاهی بیشتر از همه هراسانند. جواهری در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا در ارتباط با دلایل اصلی محرومیتش اظهار داشت: «نمیدانم محرومیت است یا چیز دیگری، اما تابستان بعد از چند مقاله و مصاحبه تحلیلی یک بار تهدید به محرومیت شدم و طبق گفتهی رئیس دپارتمان، نامه محرومیتام به دبیرکل ارسال شد. پس از آن رئیس دپارتمان داوری گفت حق مصاحبه نداری و با اینکه گفتم به قوانین آگاهم و مصاحبه فنی درباره داوری یا بازی لیگ زنان نداشتهام اما با لحن بد و بسیار عصبانی پاسخ داد که به طور کلی حق گفتن و نوشتن در مورد فوتبال زنان و همین مسائلی که نوشتهای را نداری، مگر اینکه هیچ نقدی به تبعیضها و نابرابریهای جنسیتی در فوتبال ایران نداشته باشی. من گفتم جامعهشناسم نه مداح، او هم گفت پس باید بین داوری و پژوهشگری یکی را انتخاب کنی. پرسیدم بر اساس کدام قانون و آییننامه که جواب داد فیفا این طور گفته است. در ادامه من گفتم که در آییننامههای فیفا چیزی ندیدهام. در نهایت گفت همین است، کار شما با داوری تداخل دارد، اگر میخواهی اینگونه بنویسی پس باید بین داوری و پژوهشگری یکی را انتخاب کنی.» این صحبتها در حالی ادامه یافته است که همچنان با گذشت روزها از چنین ابلاغیهای، کمیته داوران فدراسیون فوتبال موضع خود را در قبال آسو جواهری اعلام نکرده و هیچ گونه اقدامی برای این فرایند غیرقانونی انجام نداده است. حتی میتوان گفت رفتارهای صورت گرفته بیشتر شبیه یک فریبکاری است تا سیاست آشکار. زیرا جواهری اکنون در وضعیتی قرار دارد که هنوز نمیداند محروم شده یا باز هم فرصت قضاوت را خواهد داشت. این حق او و جامعهی ورزشی زنان است تا نسبت به اتفاقات رخ داده آگاه باشند. سکوت، دیگر جایز نیست! در طول این سالها زنان در ورزش ایران همواره مورد اجحاف و بیمهریهای زیادی قرار گرفتهاند که تمام این رخدادها با سکوت جامعهی ورزشی همراه بوده است. اما آسو جواهری از جملهی کسانی است که چهرهی نامیمون سکوت را به درستی تشخیص داده و علنا اعلام کرده است که به هیچ وجه با این درخواست غیرقانونی و غیرمنصفانه مماشات نخواهد کرد. او در صفحه شخصی اینستاگرام خود موضع خود را نسبت به چنین تصمیماتی روشن کرده و نوشته است: «هزار بار دیگر تهدید کنید یا محروم، مهم نیست. من جامعهشناسم، نه مداح. ۲۰ سال از عمر ۳۳ سالهام در فوتبال گذشته و عاشق داوری کردنام اما نه به قیمت تن دادن به هر شرایطی!» حذف آسو جواهری به دلیل واهی کار پژوهشی، دغدغهی یک فرد نیست بلکه یک دغدغهی مشترک در ورزش ایران است. بنابراین لازم است که رسانهها و جامعهی ورزشی ایران، خصوصا ورزش مردان، نسبت به این بیعدالتیهای آشکار سکوت نکنند و از مسئولان بخواهند که در قبال تصمیمات خود پاسخگو باشند. قطعا ورزش ایران ارث پدری کسی نیست که بخواهد یک تنه دربارهی سرنوشت ورزشکاران به دلایل غیرقانونی تصمیم بگیرد و استعدادهایی چون آسو جواهری را از ساحت ورزش پاک کند. در این ۴۱ سال اخیر در سایه رژیم فاسد اسلامی، ۳ فاکتور مهم و عمده: از روزیکه روح الله خمینی پای بر خاک مقدس این سرزمین گذاشت وعربده کشید همه آثار تمدنی راازکشورشاهنشاهی برکنید ومحو کنید، ونعره مستانه کشید که قوانین اسلام من درآوردی ومتحجر عصر بربریت وبادیه نشینی را جایگزین کنید، درواقع چراغ سبز ادامه دار وفرمانی بود برای انحطاط ایران بدست این طایفه پلید و بی وطنانی که بجز نابودی وسرشکستگی خیچ برای این سرزمین نداشتند یگانه راه وتنها مسیر روشن برای غلبه براین طایفه ضاله ومنحط وضد ایرانی یک اتحاد ناسیونالیستی تمام عیار است که ملت ایران ستون انرا ساخته وباید جانشین این نظام ثبهکار وخبیث وضد ایرانی بشود پیش بسوی براندازی برای آزادی و آبادی ایران فقط یک کار باید انجام شود: قتل عام تمامی آخوندهای با عمامه و بی عمامه یکبار و برای همیشه از قدیم گفته اند مرگ یکبار شیون هم یکبار |