یکشنبه، 20 تیر ماه 1395 = 10-07 2016بمب های ساعتی زير تهران در كمين استدو سال قبل، توفان تهران باعث شد خسارتهاي مالي و جاني زيادي به شهروندان وارد شود. اين حادثه و غافلگير شدن نهادها و سازمانهاي متولي باعث شد تا موضوع به صحن شوراي شهر و حتي دادستاني كشيده شود. به گزارش اعتماد، در تمام اين جلسات، مديران ارشد شهرداري و ستاد بحران از كمبود امكانات و لزوم هماهنگي شهرداري با سازمانهاي شهري داد سخن دادند و در نهايت مقرر شد تا شهرداري ستاد بحران خود را تجهيز كند و با تعاملي كه با ساير سازمانهاي مرتبط دارد، زمينه را براي مديريت يكپارچه بحران فراهم كند. يكسال گذشت، توفاني ديگر رخ داد. شهر باز هم خسارت ديد. باز هم مديران ستاد بحران و شهردار تهران به شوراي شهر آمدند و باز هم مقرر شد تا شهرداري ستاد بحران خود را تجهيز كند و با تعاملي كه با ساير سازمانهاي مرتبط دارد، زمينه را براي مديريت يكپارچه بحران فراهم كند! يكسال ديگر هم گذشت، به مصداق ضربالمثل تا سه نشه، بازي نشه، اينبار تهران نه به خاطر توفان، كه به خاطر انفجار يكي از لولههاي گاز اصلي زير زمين شوك زده شد و باز هم خيليها خسارت ديدند. باز هم شهردار و رييس ستاد بحران به صحن شورا آمدند و... . انگار قرار نيست قصه تكراري حوادث تهران و اقدامات ناهماهنگ سازمانهاي ذيصلاح به اين زوديها تمام شود. قصهاي دردناك كه قربانيان آن مردم و همشهريان ما هستند. اما مروري بر پرونده اين حوادث منهاي نحوه عملكرد سازمانهاي مرتبط، حاوي نكاتي بس تاملبرانگيز و خطرناك است. اينكه تهران ٦٤٠ كيلومتر مربعي، روي معدني پر از مواد منفجره آرميده است. معدني كه هر لحظه امكان انفجار آن وجود دارد. انفجاري كه ميتواند براي جمعيت ١٢ ميليوني آن صحراي محشري به معناي واقعي باشد. منتها در اين محشر كبري به جاي صداي چكاچك شمشيرها و رجزخوانيها، صداي انفجار لولههاي گاز و شعلههاي بلند آتش است كه دنيا را جلوي لشكر تهرانيان تيره و تار ميكند. چرا كه پايتخت بزرگ كشورمان روي معدن ديناميتي متشكل از لولههاي گاز، آب، كابلهاي برق و تلفن و... قرار گرفته كه در صورت بروز هر حادثه بزرگ غيرمترقبهاي ميتواند نه تنها زندگي شهروندان را مختل كند كه حتي با انفجار ناشي از لولههاي گاز و كابلهاي برق، كشتاري بيشتر از كشتار ناشي از حادثه غير مترقبه رخ داده، را موجب شود. براساس آخرين آمار رسمي شهرداري كه به سال ٩٣ برميگردد، در تهران بيش از ١٨ هزار كيلومتر كابل برق (در كنار بيش از ١٢ هزار كيلومتر شبكه برق روشنايي معابر كه البته هوايي هستند) و حدود ١٢٠كيلومتر لوله كشي گاز در زير زمين دفن شده است. لولههايي كه روزانه بيش از ١٤ ميليون متر مكعب گاز طبيعي در آنها جريان دارد و گفته ميشود با زلزلهاي ٥ تا ٦ ريشتري منفجر شده و زلزلهاي را رقم ميزند كه خسارت و قدرت تخريب آن براي بيش از ١٢٥ هزار مشترك گاز خانگي، چندين برابر خود زلزله خواهد بود. به بياني، ابزاري كه در حالت عادي، از ضروريات زندگي امروزي ما هستند، در كسري از ثانيه به ابزاري براي قتلعام شهروندان تبديل ميشوند. همان جهنمي كه «شهران» نمونه كوچكي از آن بود و به گفته شهردار تهران خدا خواست كه اتفاقي در آن رخ ندهد. اما توصيف كاملي از اين صحراي محشر مستلزم داشتن اطلاعات كاملي از شهر زيرزميني شبكههاي خدمات شهري است. اينكه هر كدام از اين شبكههاي زير زميني چقدر وسعت دارند يا اينكه آيا اصولا نقشه جامعي از جانمايي و نحوه قرار گرفتن اين خطوط در دل زمين وجود دارد يا خير؟ |