خامنهای سال ۱۴۰۲ را در شرایطی به پایان میبرد که وضع نزار حکومت او کارشناسان را به یاد ماههای پایانی رژیم گذشته و زمینههای وقایع سال ۵۷ انداخته است. محمد فاضلی، جامعهشناس، شرایط امروز ایران را مانند سالهای قبل از انقلاب ۵۷ میداند و معتقد است: آن چیزیهایی که باعث انقلاب ۵۷ شد و جامعه امروز هم آن را تجربه میکند تشدید نابرابری بود و در سالهای قبل از انقلاب بالاترین نرخ نابرابری وجود داشت و سازمانی برای گفتوگو وجود نداشت...
مقصود فراستخواه، یک جامعهشناس دیگر نیز وضعیت امروز را با دهه ۱۳۵۰ مقایسه میکند که در آن زمان هم مثل الان «امواج شرایط انقلابی» تلاطمها داشت ولی هیچ هشدار و صدایی شنیده نشد: ابتدا ایران در دهه ۱۳۵۰ به این وضعیت دچار شد. غفلت سیستماتیک باعث شد، حتی نخبگانی هم که قانونگرا، ملی گرا و نوعا در تفکر، استراتژی و مشی سیاسی افرادی رفرمیست بودند، و نه انقلابی، با تبدیل سیاست به موضوعی حیثیتی، به ناگزیر به امواج شرایط انقلابی، غلت خوردند...
این جامعه شناس سپس فرا رسیدن انقلاب نوین را پیشبینی میکند: اگر این گونه اوضاع پیش برود، شاید بعید نباشد ملت ایران نخستین ملتی باشد که بخواهد در ۵ دهه دو انقلاب انجام بدهد!
بنابراین سال ۱۴۰۲ با همه سختیها و مرارتهایش برای مردم ایران، با کارزار سراسری تحریم نمایش انتخابات به پایان رسید و شرایط انقلابی در کشور، نویدبخش چشمانداز تحولی عظیم است. با این شرایط، انقلاب دموکراتیک مردم ایران در راه است و صدای گامهای «انقلاب» در سال جدید به گوش میرسد. دوستان از این صدا، خوشحال و امیدوار.. و دشمنان ایران یعنی سردمداران حکومت ضد ایرانی ملایان در دلواپسی و نگرانیاند.
صبح به نوروزیان، تهنیت عید گفت
عارف پژمان
میکده، راهش کجاست، تا مس خود زر کنم
آبجوی شمس را، باز،به ساغر کنم
شیخ دغل را بگو، جنت تو، مال تو
پشت به لاطائل اکبر و اصغر، کنم
باغ، سرافکنده گشت، خندهء گنجشک، مرد
اشک، مجالم نداد، یاد صنوبر کنم
سور مرا سیل برد ، گرگ، گلویم فشرد
منت هر دون کشم، شکوه به هر در کنم
عقل، گزید انزوا، گشت بلاهت، عزیز
یار، دلش نازک است، قصه ء دیگر کنم
++++
نوبت نوروز شد، خانه تکانی، خوش است
ریش بد اندیش را، هیزم آذر کنم
چند درین خاکدان، تعزیه باران شوم
گوش به این واعظ، خرافه پرور کنم؟
فصل گل سرخ شد، سلطنت جم رسید
سکهء خورشید را، هدیهء دلبر کنم
بر سر آن نیمکت ، باز کنم نامه اش
کوچهء بن بست را، پراز مشک تر کنم
صبح ، به نوروزیان، تهنیت عید گفت
خواب پریشان بس است، زندگی از سر کنم....
کنون ، بهار رهایی و سور و سرمستی است
بگفت میلهٔ زندان، کنایتی که مپرس
بهشت نسیه، فروشد به وجه نقد، یکسر
امام جمعهٔ ما گشت ، آیتی که مپرس
غروب تلخ ،شنیدم ، ز میگساری پیر:
چو آرمید خرد، شد درایتی که مپرس
مکن دریغ نوازش، چنانکه باران راست
ز خار گوشهٔ دیوار، حمایتی که مپرس
غزل تمام نشد، از صدای گنجشکان
زابتدا خبرم شد، نهایتی که مپرس
ولی جماعت گنجشک ، به هم صمیمی اند
نمی کنند چو آدم، سعایتی که مپرس
من و بهار، ملاقی شدیم به « راه آهن»
تکان دستی و اشکی، حکایتی که مپرس
شنیده ام که داروغه، نزد قاضی برد
ز شعر عارف پژمان، شکایتی که مپرس
شعار سال 1403 خامنه ای: رشد تولید با کمک مردم
تیری بر قلب مردم ایران، با دو هدف
رهبر ایران بدون اشاره به مفاسد گسترده اطرافیانش ، دولتی ها ، شاستی بلندهای مجلسی ، اختلاس های چند هزار ملیارد تومانی ، چای دبش و ، غارت معادن طلا نفت گاز و + و چشم پوشی از تورم لجام گسیخته ای که خود او و دولت تحت امرش مسبب آن هستند
و در پاتکی تازه بر علیه ملت گرسنه ایران ، توپ را بدامن خود مردم ایران انداخت « رشد تولید با کمک مردم» یعنی:
1- فساد و دزدی و اختلاس و تورم را ما اوردیم ؛ ولی عاملش شما مردم بودید که تولید نکردید پس خفه شوید
2- منابع نفت گاز ، دهها معدن طلا ، معادن زغال سنگ و اهن و جنگل و دریا در اختیار ماست و مال ماست ؛ آنگاه شما ملت ایران بروید گم شوید با دستان خالی تولید کنید تا مزه تلخ سختی معیشتی را فراموش کنید و اگر تولید نکردید خودتان مقصرید
3- این شعار و صحبت علی خامنه ای ؛
- فرار از پذیرش هرگونه مسولیت در قبال فساد اختلاس و تورم و غارت بیت المال مردم ایران است
-انداختن توپ گلایه و نارضایتی مردم به دامن جوانان است
- درگیر کردن مردم با خودشان است تا دزدها و اختلاس گران با ارامش به غارت و اختلاس ادامه دهند و ایشان با خیال ارام منابع ملت ایران را در فلسطین و یمن و عراق و روسیه و سودان و خرج جنگ افروزی و گسترش تروریسم نمایند
4- مزه های تلخ مسببش شما مردم ایران ؛ مزه های شیرین من و دولتم
وبا این همه آیا:
1- رسانه های آزاد آنرا خواهند فهمید؟ آیا این سیاست جنایتکارانه را برای مردم بدرستی تبیین خواهند کرد؟ آیا او را وادار به پاسخگویی در مورد جنایات و دزدیها و تورم هایی که شخص او مبدا و عامل همه آنان است وادار خواهند کرد؟
2- آیا رسانه های آزاد جهانی به این خواهند پرداخت و یا با گزارش های بیهوده ، به عاملی برای توجیه مردم و فریب انان بدل خواهند شد
جوانان آزادی خواه ایران
تهران- اول فروردین 1403
لکه ننگ
چه نوروزی چه تبریکی کدامین سفره هفت سین
که سنبل های ایران در دل خاکند ستارها و مهسا ها
نفیر نفرت و ویرانگری همچنان در حال طغیانست و ویرانی
کدامین روز نوروز بود در این وحشت سرای مرگ ونابودی
اگر نعلین و پوتین همچنان امسال و آن سالها
به تاراج بسته اند باقی مانده ایران نه نوروزیست نه تبریکی
چرا؟ جناب مجتبی تبریک میگویم گویا تویی ارباب من آغا
ارباب خودم سلامو علیکم