ایران؛ ۱۳۰هزار مهندس کشاورزی بیکارند
قدس آنلاین: آمارها، از بیکاری بالای مهندسان کشاورزی حکایت میکند. این در حالی است که خیلیها كشاورزي را حرفهای تجربي میدانند، بنابر این دانشجوی مهندسی كشاورزي در زمان تحصيل بايد علاوه بر مطالب نظري، در عرصه توليد نیز حضور داشته باشد تا بتواند با كار آشنا شده و زمينه جذب او فراهم شود.
اگر مهندس به سوی توليد نرود و همچنان چشم به ساختمان شيشهاي وزارت جهاد كشاورزي و بخش دولتي بدوزد، نميتواند مهندس باتجربهای شود.
گفت و گوی ما با مهندس احمد کبیری، رئیس سازمان نظام مهندسی کشاورزی کشور به بررسی چرایی بیکاری مهندسان کشاورزی اختصاص دارد که از نظر میگذرانید.
آقای کبیری! به استناد آمار و ارقام رسمی، بیشترین تعداد دانش آموختگان بیکار در رشتههای مهندسی کشاورزی متمرکز هستند. شما این آمار را تأیید میکنید؟
متأسفانه آمار دقیقی در خصوص بالاترین نرخ بیکاری در اختیار نداریم و آمارهای مختلفی در این زمینه ارایه میشود، اما در عین حال آماری که من هم از قول یکی از مسؤولان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی شنیده ام، نرخ 7/23 درصد است که در مقایسه با سایر گروهها، نرخ بالایی است. ما هم آماری را در خصوص بیکاری اعضای مان داریم؛ اینکه مثلاً از حدود 210 هزار تن، حدود 130 هزار تن هنوز جویای کار هستند.
البته در کشور ما گاهی با تعریف شغل بازی شده است؛ مثلاً در دولت قبل گفته میشد، کسی که دو ساعت در هفته هم کار میکند، شاغل است، در حالی که واقعاً معنای شغل این است که از محل درآمد آن بتوان زندگی کرد.اگر این تعریف از شغل را بپذیریم، تعداد بیکاران ما زیاد است، اما خیلیها شغلهای موقت با درآمدهای مقطعی خود را به عنوان شغل محسوب نمیکنند. با این حال میپذیرم که ما در میان دانش آموختگان دانشگاهی یکی از نرخهای بالای بیکاری را داریم.
سالانه چه تعداد دانشجوی کشاورزی دانش آموخته میشوند؟
در سال 91- 90 حدود 26 هزار نفر از دانشکدههای مهندسی کشاورزی دانش آموخته شدند. در سال 92-91 هم حدود 34 هزار نفر مدرک خود را دریافت کردند.اگر بخواهیم تعداد دانش آموختگان امسال را هم با همین نرخ رشد برآورد کنیم، حدود 35 هزار نفر دانش آموخته داریم. این عدد بالاست، بویژه آنکه از آن طرف این عده جذب بازار کار نمیشوند. مثلاً در سال گذشته و امسال طبق قانون اصلاح قانون استخدام مهندسان ناظر بخش کشاورزی و منــابع طبیـــعی، دولت مکلف شد حدود 10 هزار مهندس ناظر بخش کشاورزی و منابع طبیعی را استخدام کند.
به هر حال برای حل مشکل اشتغال تنها نباید به دولت تکیه کرد، چون دولت به اندازه کافی دلمشغولیهای خود را دارد.ضمن آنکه امکان این وجود ندارد که هر سال شاهد جذب دانش آموختگان باشیم. به همین دلیل ما با یک ورودی به نسبت بالا به دانشگاهها مواجهیم که بیشتر آنها در مقطع کارشناسی دانش آموخته میشوند، ولی تعداد جذب تمامی آنها فراهم نیست.
آماری از جذب آنها به بازار کار وجود دارد؟
متأسفانه یکی از مشکلات ما در کشور نبود آمار در این خصوص است. از سوی دیگر بازار کار ما سیال است؛یعنی ممکن است امروز من در واحد تولیدی شما مشغول به کار شوم و سه ماه دیگر به هر دلیلی، رابطه کاری ام با شما قطع شود.
طبق آمار ما توانستهایم زمینه اشتغال حدود 17 هزار نفر از اشخاص حقیقی را فراهم کنیم و حداقل توانستهایم با ایجاد دو هزار شرکت طبق قانون افزایش بهرهوری، حدود 26 هزار نفر را در طی 6 سال گذشته جذب کنیم؛ البته ما خود را متولی اشتغال نمیدانیم، اشتغال موضوعی چند وجهی است که باید عوامل مهمی فراهم شود تا بتوان مسایل مربوط به آن را حل کرد.یکی از این موارد رونق کسب و کار است که باید تحقق پیدا کند.
به عنوان رئیس سازمان نظام مهندسی کشاورزی فکر میکنید چرا دانش آموختگان کشاورزی بیکار میمانند؟
چند نکته را باید در این خصوص مورد توجه قرار داد؛ اول اینکه جذب دانشگاهها با نیاز بازار کار هیچ گونه ارتباطی ندارد، یعنی مراکز دانشگاهی برای خودشان دانشجو میپذیرند و بازار کار هم شرایط خودش را دارد.در این میان دو اتفاق رخ داده است. جمعیت کشور ما جوان است و بیشتر جوانان ترجیح میدهند درس بخوانند.در طول این سالها تعداد مراکز دانشگاهی از 80 واحد به 380 واحد رسیده است. یعنی در طی دو دوره دولت، حدود 300 مرکز آموزش عالی افزایش یافته است، بنابر این میبینید که حساب و کتابی در پذیرش دانشجویان مهندسی کشاورزی نداشتهایم. پس ابتدا باید ورودی دانشگاهها با حساب و کتاب و متناسب با بازار کار باشد. این موضوع در قانون مورد توجه قرار گرفته است؛ برای مثال در ماده 21 قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی آمده است: وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی غیر دولتی موظفند تعداد رشته و ترکیب جنسیتی دانشجویان دانشگاهها، مراکز و مؤسسههای آموزش عالی مرتبط با کشاورزی و منابع طبیعی را قبل از اعلام پذیرش بر اساس نیاز سنجی مدیریت و منابع انسانی که توسط وزارت جهاد کشاورزی انجام میشود، ساماندهی کنند. ضمن اینکه بتازگی در وزارت جهاد کشاورزی کمیسیونی مسؤول ساماندهی این موضوع شده است و امیدواریم طی یکی دو سال آینده تمهیدهایی را پیش بینی کند که این موضوع با حساب و کتاب انجام شود.
دلیل دیگر این است که به خاطر ورود تعداد زیاد دانشجو، دانشگاهها نمیتوانند اقدام به برگزاری دورههای مهارتی برای دانشجویان کنند.دانشجوی کشاورزی برخلاف رشته علوم انسانی باید در مزرعه، کارگاه و آزمایشگاه کار کند و باید در دوره چهارساله دانشگاه برای او دورههای عملی مهارت آموزی را برگزار کنیم. دانش آموخته مهندسی کشاورزی که مهارتهای عملی ندارد، فاقد اعتماد به نفس است، بنابر این نمیتواند به بنگاهها و مؤسسههای گوناگون مراجعه و مثلاً اعلام کند که من میتوانم وضعیت باغ، مرغداری و یا واحد تولیدی شما را اصلاح کنم .بنابر این به دنبال یک کار بی دردسر حاشیه ای در یک سازمان دولتی خواهد رفت. نتیجه دیگر این است که کارفرما در بخش کشاورزی نمیتواند به دانش آموخته فاقد مهارت اعتماد کند و میلیاردها تومان سرمایهاش را در اختیار وی قرار دهد.
علاوه بر این از یک واقعیت دیگر هم نمیتوان چشم پوشی کرد و آن اینکه نظام کشاورزی ما، خرد و معیشتی است؛ یعنی کشاورزان به صورت خانوادگی کار میکنند و معمولاً پدر خانواده ترجیح میدهد با خانواده و یا اقوام خود کار کند، بنابر این واحد اقتصادی او در قد و قوارهای نیست که توان استخدام یک مهندس تمام وقت را داشته باشد.
پس شما مقصر اصلی در بیکاری دانش آموختگان مهندسی کشاورزی را وزارت علوم میدانید؟
این مسأله موضوعی چند وجهی است، اما شاید بیشترین حرف متوجه آموزش عالی باشد و باید بر اساس نیاز اقدام به پذیرش دانشجو کنیم.حتی میتوان دانشجویان مستعدتری را برای این منظور پذیرش کرد.