آدرس پست الکترونيک [email protected]









شنبه، 30 خرداد ماه 1394 = 20-06 2015

دختران معاون احمدی نژاد و ماجرای یک میلیارد تومان

به گزارش«سحام نیوز»، متن نامه «هدی و هانیه» رحیمی توسط سایت منتسب به محمود احمدی‌نژاد(دولت بهار) منتشر شده و به شرح است:

هم‌استانی‌های عزیز! می‌دانید پدر ما امروز دوران محکومیتش را بخاطر اخذ یک میلیارد و دویست میلیون تومان یا اندکی بیشتر یا کمتر، از فردی و مصرف تمامِ آن در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی سپری می‌کند. روالی که متاسفانه در همه ادوار مجلس شورای اسلامی متداول بوده است. اما بدانید که زندگی ما به گواه موجود، حتی ریالی آلوده به حرام نیست. گرچه این سخنِ ما ممکن است با تصورات شما و اخباری که شنیده‌اید، متفاوت باشد. اما دیگر مهم نیست که رسانه‌های داخل و خارج درباره ما و پدرمان چه قضاوتی می‌کنند، زیرا آموزه‌ای دینی و تربیتی به ما آموخته است که برخی داوری‌ها را به نزد داور اندازیم که او احکم الحاکمین است.

شوربختی ما از زمانی آغاز شد که پدرم آخرین تجربه مدیریتی‌ خود را آغاز کرد و هر روز از سایت‌ها و تریبون‌های مختلف، خبری و اتهامی بیان می‌شد. اتهاماتی دروغ و ساختگی که علی‌رغم همه تلاش‌های دروغ‌سازان هیچ‌گاه به اثبات نرسید.

دامنه اخبارِ منتشر شده، آن‌چنان وسیع شد که مادربزرگ‌مان که بیش از هرکس پدرم را می‌شناخت، نتوانست آن‌ها را تحمل کند و پس از دو بار سکته و مدتی افتادن در بستر بیماری به رحمت خدا رفت! پس از آن مادر صبور و مظلوم‌مان که سال‌های پرفراز و نشیب در کنار پدرم بود، با شنیدن اولین اخبارِ کذب، دچار بیماری شدید قلبی شد و دو بار تحت عمل جراحی باز قلب قرار گرفت و وضعیت جسمانی‌اش به حال غیر قابل وصفی رسید.

اما به لطف خداوند پس از ۲۲ ماه بستری شدن در بیمارستان، وضعیت سلامتی نسبی را به دست آورده بود و در منزل، خود را برای جشن عقد یکی از دخترانش مهیا می‌نمود تا آن‌که در روزهای سرد زمستان که هم‌زمان بود با رأی محکومیت پدرم، وقتی که بی تابی‌ها و دلهره‌های ما را با چشمان خود می‌دید و نای سخن گفتن نداشت و ما هم سعی می‌کردیم مادرمان خبر ناگوارِ محکومیتِ پدر را نشنود، ولی با تبلیغات وسیع صداوسیما (برخلاف فتوای صریح مقام معظم رهبری) و نیز چند برابر اعلام کردنِ جزئیاتِ حکم، و پس از مشاهده زیرنویس تلویزیون و مناظره‌های رنگارنگِ آن، متوجه عمق فاجعه شد و دچار حالت بحرانیِ قلب، همراه با سکته مغزی شد و مادرمان راهیِ بخشِ مراقبت‌های ویژه بیمارستان قلب شد و سپس پدرمان هم به زندان اوین منتقل شد و ما بین بیمارستان و اوین در حیرت و سرگردانی ماندیم و از آن زمستان سرد و غمگین، مادر عزیزمان دیگر چشمانش را به روی‌مان باز نکرد و در (۲۴ خرداد) بود که گوش و هوش نیز به دنیای دیگر داد. و اینک ما مانده‌ایم و غم از دست دادن او و بار اتهامات ناروا !



البرز June 20, 2015 10:29 PM

اگر براى شما مهم نيست كى چه فكرة ميكنه در رابطه با پدر دزد شما پس اين چرت و پرتها را براى كى نوشته ايد؟ همه مردم ايران ميدانند كسيكه براى جمهورى كثيف اسلامى كار ميكند بايد دزد ، قاتل و متجاوز باشد و اگر نه به مقامات بالا نخواهد رسيد ، ن تنها پدر شما دزد قهاريست بلكه قاتل و متجاوز نيز ميباشد مگر يادتان رفته و يا نشيده ايد ك جمهورى كثيف اخوندى در ده ٦٠ و ٧٠ چندهزار جوانان دختر و پسر رشيد ايران را كشت و در خاورن دفن كرد و يا شما در سال ٨٨ نديد كه ندا اقاسلطان را در روز روشن كشتند و از روى مردم با خودروى سپاه متجاوز پاسداران رد شدند ؟ بله پدر دزد شما براى اين حكومت ظالم كار ميكرد و حقش است ك در زندان باشد

گزارش یا اعتراض به این نظر


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: