آدينه، 6 تیر ماه 1393 = 27-06 2014مسؤولان محترم لطفا آرومتر؛ ما عقب موندیمایسنا نوشت: چند روز گذشته برای من طنزنویس، خیلی سخت گذشت... نمیدونم چی شده بود که در آستانه سالروز به توپ بستن مجلس، مسؤولان و نمایندگان عزیزمون در یک حرکت دستجمعی حساب شده تصمیم گرفته بودند هر چی تو چنته دارند رو کنند و در مورد مسائل مختلف «نظرات تخصصی» بدن! خوب؛ هر «نظر تخصصی» یک مسؤول هم، شیرین دو - سه تا طنز ناب و خالص از توش درمیآد! کسی چه میدونه، شاید هم میخواستن با این نظرات، فضای سال 1287 کشور را برای ما جوری شبیهسازی کنند تا بهطور عملی هم متوجه بشیم که چرا مجلس در اون موقع به توپ بسته شد! بگذریم.... بالطبع، همین اظهارات تخصصی، تراکم کاری منو چندین برابر کرده بود و برای اینکه از نگارش طنزم عقب نمونم، مجبور شدم از ساعات خوابم کم کنم و بیشتر وقت بذارم... اما باور بفرمایید بازم کم میآرم! به همین خاطر از همه مسؤولان محترم عاجزانه میخوام که تا حد امکان با آرامش و طمانینه بیشتری نظرات تخصصی بدن و توجه داشته باشن که رعایت نوبت، نشانه شخصیت است. پس لطفا برای ارائه نظراتتون صف رو به هم نزنید! به هر حال یک طنزنویس هم مثل بقیه آدمها تواناییهای محدودی داره و اگه اوضاع اینطوری پیش بره، دیگه نمیتونه با دقت و ظرافت به انعکاس همهجانبه این نظرات بپردازه. البته ما ناشکر نیستیم و خدا رو هم بهخاطر این نعمتهاش شاکریم... اما نعمت هم مثل چیزهای دیگه است؛ چون از حد بگذرد، طنزنویس گمان بد کند و طنز هم حالش بد رود. اصلا خودتون این چند نظر تخصصی رو که در ظرف 48 ساعت ارایه شدن بخونید تا بلکه شما هم از نزدیک متوجه وخامت اوضاع و مشکلات یک طنزنویس بشید! - اولویت شوهرداری و تربیت بچه برای زنها نسبت به تماشای والیبال - مجازات انجام عمل وازکتومی (که عطف بماسبق هم میشود!) - سیری در ساپورت و تماشای جلوههای آن با چند عکس شیک و مجلسی - طرح ازدواج فوری دختران برای جلوگیری از تبرج آنها - طرح تبدیل بوستانها به قبرستانها - استعفای روحانی و به روی کار آمدن یک آدم حسابی به جای وی - و.... حالا به اینها هم اظهارات مسؤولان دیگه رو اضافه کنید و خودتون رو بذارید جای ما... به نظر من، بعد از طنزنویسی، کار در معدن سختترین شغل است! دارن مردمو سرگرم میکنند که مردم خطر بزرگ داعش رو متوجه نشن مگه افغانها ایران یگبار نگرفتند افغانها یک استان ایران بودند ولی ایران قویرو ۱۰۰ سال اشغال کردند ؟؟؟ آخه این جوانهای ما که وقتی سحبت میشه میگن باتوم درد داره و از تجمع میترسن و تا لنگ ظهر میخابند میرن جنگ داعش مردم سرگرم باشید با ساپور خطاب به "پاسدار"! فرض را بر این میگذارم که تو واقعاً پاسداری، پس ننگ و مرگ بر تو و هم شغلان تو که بیشتر از سی سال است از داعشیان داخلی، چه از نوع عمّامه دار و چه بی عمّامه اش "پاسداری" می کنید تُف و مرگ بر تو و آدمکشان هم قطارت که سردسته و پیش قراول همۀ داعشی های جهانید خونخوار!صبر کن تا همین جوانهای تنبل! که یا همۀ کسان و دوستان و همسایه و هم میهنان شان، و یا خودشان را شکنجه کرده و کشته و سرکوب کرده اید چنان دمار از روزگار شما داعشیان وحشی مردم کُش و رئیس و رؤسای دیوسیرت و پلیدتان در بیاورند که پناه بردن به هر چاه متعفن و فاضلابی را به حضور منحوس بر روی زمین ترجیح دهید سلام، ممکنه نظر پاسدار را برای من به فارسی ترجمه کنید و از ایشان بپرسید چرا پاسدار شده اند؟ ایشان در سال ۸۸ با باطوم تو سر چند تا جوان زده اند؟ و یا در زندان با آنها چکار کردند؟ |