دوشنبه، 28 بهمن ماه 1392 = 17-02 2014جنايت روي موج شيشه/دختران شیشهایروزنامه اعتماد: طي سالهاي اخير بسياري از مجرمان بعد از دستگيري علت تازهيي را براي ارتكاب جرم عنوان ميكنند؛ مصرف شيشه. بسياري از آنها ادعا ميكنند به دليل مصرف شيشه مرتكب جرم شدهاند. اما آيا اين ادعا صحت دارد؟ كارشناسان معتقدند شيشه سيستم ارادي و تصميمگيري افراد را تحت تاثير خود قرار ميدهد و ممكن است آنها را به سوي ارتكاب اعمالي خشن و غيرقابل جبران سوق دهد. برخلاف مخدرهاي سنتي كه مصرفكنندگان را آرام ميكرد، مخدرهاي صنعتي جسارت خاصي به مصرفكنندگان ميدهد. هر چند اين جسارت كاذب است اما گاهي ممكن است افراد را در شرايطي قرار دهد كه دست به هر كاري مثل قتل، كودك آزاري، زورگيري و... بزنند.
با وجود اينكه مصرف شيشه خود به تنهايي نميتواند عامل وقوع يك جنايت باشد اما گاهي مصرف اين ماده روانگردان زمينه را براي ارتكاب جرم مهيا ميكند. نمونه آن مردي 45 ساله به نام مازيار است كه چندي قبل بعد از درگيري با همسرش در خانهشان واقع در ميدان شوش دختر پنج سالهاش و دختر هفت ساله صاحبخانه را به قتل رساند و بعد از مجروح كردن چهار نفر گريخت. هنوز ساعتي از اين جنايت هولناك نگذشته بود كه پليس اين مرد را دستگير كرد. در همان مراحل اوليه تحقيقات معلوم شد او اعتياد شديدي به شيشه دارد و تحت تاثير مصرف اين ماده روانگردان دست به اين جنايت زده است. بعد از وقوع اين حادثه سرهنگ عباسعلي محمديان جزييات اين حادثه را اين طور شرح داد: «متاسفانه اين فرد پس از مضروبكردن دختر پنج سالهاش به نام مهلا، وي را از طبقه دوم منزل خود به حياط پرت كرد كه اين كودك خردسال جان خود را از دست داد. مازيار در حالي كه قصد فرار داشت، با زن صاحبخانه مواجه شد و او را هم با چاقو مجروح كرد دختر هفت ساله اين زن به نام بهاره را هم آماج ضربات چاقو قرار داد و گريخت.»هرچند پليس در بازرسي از خانه اين مرد مواد مخدر كشف نكرد اما در ادامه معلوم شد مازيار ساعت چهار صبح هنگام مصرف ماده مخدر شيشه با همسرش درگير شده بود. او در بازجوييها به پليس گفت: در حال مصرف ماده مخدر شيشه بودم كه همسرم به من اعتراض كرد. در يك لحظه كنترلم را از دست داده و با كارد او را مجروح كردم. بر اثر صداي درگيري دخترم به نام مهلا از خواب بيدار شد. او با مشاهده پيكر نيمه جان مادرش شروع به گريه كرد. هيچ كنترلي بر رفتارم نداشتم و به سوي او حمله ور شدم و با چاقو او را مجروح كردم. بعد مهلا را از پنجره خانهمان در طبقه دوم به پايين پرت كردم. اين مرد تنها كسي نيست كه در ماههاي اخير بر اثر مصرف شيشه مرتكب جنايت شده است. بررسي پروندههاي جنايتهايي كه در ماههاي اخير رخ داده نشان ميدهد منشا بسياري از اين جنايتها شيشه است. نمونه آن پسر جواني است كه به دليل توهم ناشي از مصرف شيشه با ريختن بنزين روي مادرش جان او را گرفت و ميخواست پدر و شوهرخواهرش را نيز به قتل برساند اما پيش از اجراي مرحله دوم نقشهاش توسط پليس دستگير شد. بعد از ظهر هفتمين روز فروردين، پيكر نيمه جان زن ميانسالي كه بهشدت دچار سوختگي شده بود به بيمارستاني در اصفهان انتقال يافت و تلاش پزشكان براي نجات جان او آغاز شد. زن ميانسال بهدليل 95درصد سوختگي روي تخت بيمارستان جان خود را از دست داد اما پيش از مرگ جملاتي را به زبان آورد كه خبر از جنايتي هولناك ميداد. او گفت زماني كه در خانه تنها بوده، پسر جوان وي كه معتاد به شيشه است روي او بنزين پاشيده و بعد از آتش زدن وي از خانه گريخته است. با اظهارات اين زن، ماجرا به پليس گزارش شد و تيمي از كارآگاهان پليس آگاهي اصفهان تحقيقات درخصوص اين پرونده را آغاز كردند. ماموران با حضور در بيمارستان به تحقيق از خانواده مقتول پرداختند و متوجه شدند كه عامل اين جنايت پسر 26 ساله خانواده به نام سيامك است. پدر سيامك در تحقيقات به ماموران گفت: سيامك سالهاست كه به شيشه و حشيش اعتياد دارد، همين مساله باعث شده كه او فردي پرخاشگر شود و هميشه در خانه با اعضاي خانواده درگير ميشد. از آنجا كه در تعطيلات نوروز، اقوام و آشنايان به ما سر ميزدند، تصميم گرفتيم براي سيامك خانهيي جداگانه اجاره كنيم تا رفتار او در خانه باعث ناراحتي ميهمانها نشود اما صبح هفتمين روز فروردين، او به خانه آمد و شروع به سر و صدا كرد. سيامك پس از درگيري با اعضاي خانواده، خانه را ترك كرد و ما تصور ميكرديم كه او به خانهيي كه برايش اجاره كرده بوديم برگشته اما وي چند ساعت بعد درحالي كه فقط مادرش در خانه بود به خانه برگشته و با ريختن بنزين در خانه، آنجا را آتش زده و باعث اين جنايت شده است. با اين اطلاعات دستور بازداشت جوان شيشهيي صادر شد اما وي پس از جنايت بدون برجا گذاشتن ردي از خود ناپديد شده بود. روز بعد درحالي كه تحقيقات براي دستگيري متهم ادامه داشت به ماموران خبر رسيد كه سيامك در محل زندگياش ديده شده است. بنابراين تيمي از كارآگاهان راهي آنجا شدند و جوان جنايتكار را دستگير كردند. در بازرسي بدني سيامك يك قبضه چاقو و مقداري خاك در جيبهايش كشف شد و او در بازجوييها علاوه بر قتل مادرش مدعي شد كه قصد داشته پدرش و دامادشان را هم به قتل برساند كه پيش از اجراي نقشهاش دستگير شده است. سيامك در جريان بازجوييها به ماموران گفت: «توهمات زيادي به سراغم ميآمد. چند روز قبل از كار اخراج شدم و پدر و برادرم هيچ تلاشي براي بر طرف كردن مشكلم نكردند. براي همين از آنها كينه به دل گرفتم. اين كينه وقتي بيشتر شد كه مدتي قبل، اعضاي خانوادهام خانهيي براي من اجاره كردند و گفتند كه از اين به بعد بايد آنجا زندگي كنم. توهم شيشه باعث شده بود كه فكر كنم پدر و مادرم، پدر و مادر واقعي من نيستند. روز حادثه بعد از درگيري با اعضاي خانوادهام به پمپ بنزين رفتم و يك گالن بنزين خريدم. بعد به خانه برگشتم. مادرم تنها بود. داخل اتاق بنزين ريختم و آنجا را آتش زدم. بعد از فرار از آنجا، يك چاقو خريدم تا بقيه را هم به قتل برسانم.»
آدمكشي تنها آسيبي نيست كه ممكن است از سوي افراد معتاد به شيشه سر بزند. اين افراد گاهي در شرايطي خاص مرتكب كودك آزاري ميشوند. مردي به نام امير كه چندي پيش فرزندخوانده سه سالهاش به نام متين را آزار داد از جمله اين افراد است. خاموش كردن سيگار روي دست، كبودي روي صورت، عفونتهاي پوستي و... اينها فقط بخشي از آسيبهايي است كه پدرخوانده سنگدل به بدن نحيف فرزندخوانده سه سالهاش وارد كرد. حتي تصور چنين كارهايي هم تلخ و ناراحتكننده است اما اين مرد كه اعتياد شديدي به شيشه داشت آنقدر پسرك را آزار داد تا او را كشت. اين حادثه تلخ روز 14 دي ماه سال 90 اتفاق افتاد. زني جوان پسر سه سالهاش به نام متين را به بيمارستاني در جنوب پايتخت منتقل كرد. پسرك وضعيت اسف باري داشت. آثار سوختگي روي دستهايش ديده ميشد. روي سر و صورتش كبوديهايي بود و معلوم نبود چه بلايي بر سرش آمده است. زماني كه پزشكان معاينهاش كردند معلوم شد او نبض ندارد و چند ساعت پيش فوت شده است. وقتي پزشكان ميخواستند آخرين وضعيت متين را به مادرش اطلاع دهند او از بيمارستان رفته بود. تحقيقات در اين باره نشان داد شوهر اين زن به نام امير، متين را آزار داده و كشته است. به اين ترتيب اين مرد كه از توزيعكنندگان مواد مخدر در منطقه اتابك بود شناسايي و دستگير شد. ناپدري متين در جريان بازجوييها اتهام قتل متين را پذيرفت و گفت: «روز حادثه مقدار زيادي شيشه مصرف كرده بودم و حالت طبيعي نداشتم. متين گريه ميكرد و عصبانيام كرده بود. به همين دليل در يك لحظه او را بلند كردم و به زمين كوبيدم. حال متين تا دو روز خوب بود اما بعد تشنج كرد و فوت شد.»پيش از اين مرد ديگري نيز پسر چهار ساله دوستش به نام آتيلا را بعد از شكنجه به قتل رسانده بود. اين حادثه روز 28 بهمن ماه سال گذشته رخ داد وقتي آتيلا به بيمارستان فياض بخش منتقل شد در معاينه اوليه آثار متعدد شكنجه و تجاوز بر بدنش هويدا بود و نشان ميداد آتيلا مرگ دردناكي داشته است. در چنين شرايطي ماجرا به پليس گزارش و عامل اين جنايت به نام كامران بازداشت شد. او در بازجوييهاي اوليه به قتل آتيلا اعتراف كرد و گفت كه بعد از آزار و اذيت و شكنجه كودك خردسال او را خفه كرده است. او گفت: آتيلا پسر يكي از دوستانم است اما چون معتاد بود و نميتوانست از پسرش مراقبت كند او را به من سپرد. من هم از او نگهداري ميكردم اما يك روز كه مقدار زيادي شيشه مصرف كرده بودم عصباني شدم و آتيلا را خفه كردم. آن روز حادثه مقدار زيادي شيشه مصرف كرده بودم و شرايط عادي نداشتم.
علاوه بر كودك آزاري مصرف شيشه ممكن است تبهكاران را وادار به هر كاري كند از جمله زورگيري. چندي پيش افسران پليس آگاهي پايتخت در جريان تحقيق درخصوص زورگيريهايي كه در سطح شهر اتفاق ميافتاد 16 نفر از اعضاي يك باند تبهكاري را دستگير كردند. آنها كه بچه يك محله هستند همگي به شيشه اعتياد داشتند و زورگيريهايشان را بعد از مصرف شيشه مرتكب ميشدند. اعضاي اين باند كه شامل سه دختر و 13 پسر هستند با قمه شهروندان را تهديد و اموالشان را زورگيري ميكردند. بيشتر شاكيان اين باند زماني كه ميخواستند به عنوان مسافر سوار خودروهاي مسافربر شوند طعمه قرار گرفته بودند. زورگيران چند دقيقه بعد از آنكه طعمهشان سوار خودرو ميشد با تهديد چاقو و قمه او را مجبور ميكردند دار و ندارش را به آنها بدهد. تبهكاران براي اينكه طعمههايشان را راحتتر به دام بيندازند از يك ترفند تازه استفاده ميكردند. يك دختر جوان همراه آنها بود و هركس متوجه او ميشد و با خيال راحت سوار خودروي زورگيران ميشد اما چند لحظه بعد ناگهان خود را در دام چند جوان خشن كه همه چاقو و قمه داشتند ميديد. مقاومت فايدهيي نداشت و عاقلانهترين راه اين بود كه تسليم آنها شود. زورگيران در چند دقيقه مبلغ زيادي پول و اشياي قيمتي به دست ميآوردند و بعد از فرارشان فقط آه و حسرت براي صاحبش باقي ميماند.
نگاهها دستنخوردهاند. صورتها نوبرانهاند. نوبرانه بهار جوانی. چشمهای دخترکان دبیرستانی کال است. آنها شور و شوق میروند، اینجا، در میان پیادهروهایی که حاشیهنشینی پایتخت را تعبیر میکنند و در همهمه مدرسههای دخترانه و پسرانهای که هرچند قدم تکرار میشوند، منطقهای در جنوبغرب تهران. |