آدينه، 13 اردیبهشت ماه 1392 = 03-05 2013سُقُلمه ای که همه را به تکاپو انداختسایت الف: صحبت های چند روز پیش "آیت الله هاشمی" در جمعِ عدّه ای از خبرنگاران، نویسندگان، طلاب و دانشجویان ِاصلاح طلب که از وی، برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری، دعوت می کردند، موج ِمهمی در فضای سیاسی کشور ایجاد کرده است. کمتر از ۲۴ ساعت پس از جلسه مذکور، محورهای گفتگو در آن، به میانی ترین لایه هایِ جامعه رسیده و گروه های سیاسی و فعّالان عرصه ی انتخابات را به بازبینیِ مواضع، جایگاه و برنامه های پیش رو واداشته است. تقریبا از زمانی که، "مهدی هاشمی" به رغمِ اطلّاع از فضای موجود در کشور و پرونده ای که کام گشوده تا او را با هر آنچه که در ذهن و ضمیرش دارد، ببلعد، به ایران برگشت و همان زمان که "فائزه هاشمی" با آن کیفیت و سرعت بازداشت شد، احتمال ورود "آقای هاشمی" به عرصه ی انتخاباتِ یازدهمین دوره ریاست جمهوری قوّت گرفت و تحرکاتِ منسجم و منظمِ بعدی نیز، علیرغم مواضعِ انکارآمیز از سوی جناب "هاشمی" و نزدیکانِ وی، هر روز دلالتِ بیشتری بر امکانِ ورود مستقیمِ او داشت. صحبت های چند روز پیشِ "آیت الله هاشمی" عملاً آبِ پاکی است که بر دست و دیده ی بازیگرانِ بی برنامه در فضای سیاسیِ کشور، ریخته می شود! فضایی که بازیگرانش متعدد و منافع آنها بعضاً از یک جنس و جناح است... "سید محمد خاتمی" عملاً حق دارد همه ی مراجعانِ خود را به سوی "هاشمی" گسیل نماید تا شاید او را راضی به پوشیدنِ مجدّد خلعتِ ریاست جمهوری کنند. بازیگران دیگری نیز همچون "کواکبیان"، "کمالی"، "شریعتمداری" و در بهترین حالت "محمد عارف"، وزن و ویژگی چندانی ندارند که بتوانند، علاوه بر ایجاد تحرّک و خیزشِ اجتماعی در میان طرفدارانِ اصلاحات، اجماعِ سیاستمدارانِ اصلاح طلب را نیز بدنبال خود بیاورند. در صورت ورود "هاشمی" قطعا این جریان در پشت "شیخ الشیوخِ" خود صف آرایی می کنند. فرصتی که اگر دوباره دست دهد، به برخی از این جماعت، امکانِ اصلاحِ گذشته و حق شناسیِ بیشتر در برابرِ "هاشمی" را خواهد داد. "روحانی" نیز که خود را کاندیدایی "با برنامه" و از طیفِ "میانه" معرفی کرده است، قطعاً با حضور "هاشمی" میدان داری نمی کند و "امانتدارانه" ستادها و ساختارهای انتخاباتی خود را به او خواهد سپرد. صدای "هاشمی" بلندتر، عزم وی جزم تر و نام و آوازه اش پر اقبال تر است. بنابراین جایی برای هماوردی "دکتر حسن روحانی" نمی ماند. چه بهتر که در دولت "آقای هاشمی" جایگاهی متناسب با وزنِ قابل توجّهش بیابد تا آنکه با کسانی واردِ گودِ انتخابات شود که از جنس و توان او نیستند. آمدن "هاشمی" حجّتِ تام را بر "ناطق نوری" نیز بیش از پیش تمام می کند. اگرچه همگان بر این باورند که "ناطق نوری" زخمی تر و "دل رنجیده تر" از آن است که وارد فضای انتخابات شود، اما صحبت های نوروزانه ی رهبری، عملاً به همه این پیام را داد که برای ساختن کشور و قبولِ مرارت های کار، اگر در خود توانی احساس می کنند، باید وارد عرصه شوند. در این سویِ خطِ میانیِ نظام و در اردوگاهِ اصولگرایی همراه با شُعبات عدیده و در عین حال پیچیده اش اما، تکلیف برخی چهره ها حتی با نیامدن "هاشمی" هم روشن بود. "محسن رضایی" عملاً برای یدک کشیدنِ عنوان کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری می آید و بیش از آن، دستاوردِ دیگری ندارد... «ائتلاف پنج نفره» شامل آقایان متکی، باهنر، ابوترابی، آل اسحاق و پورمحمدی نیز اگرچه شکل گرفته و خود را جدی نشان می دهند اما، بنابر بسیاری از شنیده های موثّق، صرفاً برایِ تاثیر گذاری در ائتلاف «۲+۱» وارد کارزار شده و خود نیز به خوبی می دانند که نه، مردِ این میدانند و نه، رأیی از این میدان، بیرون می برند. بالاخره اگر این گروه شکل نمی گرفت، امکان چانه زنی با ائتلاف ۲+۱ کمتر از امروز هم بود. از طرفی با آمدن "هاشمی" تکلیفِ آقایان "حداد"، "ولایتی" و قالیباف نیز زودتر روشن می شود. این دوستان قرار بود، تا نیمه های اردیبهشت ماه، یکی را از میانِ خود برگزیده و به نفعِ او کنار بروند. گویا فعل و انفعالاتِ جریان ِدولت که این روزها بسیار سمّی و غیر قابلِ پیش بینی به نظر می رسد، آن قدر پیش رفته که امکان تصمیم گیری را برایِ این جمعِ سه نفره تا روزهایِ حتّی بعد از اعلامِ صلاحیت ها از سوی "شورای نگهبان" نیز به عقب بیاندازد. "ائتلاف سه نفره" عملا در فضایی چند بعدی و چند مولفه ایی واقع است. از سویی نمی داند با کدامیک از چهره هایِ اصلاح طلب به عنوان یک "آلترناتیو"ِ قوی دست و پنجه نرم می کند و از دیگر سو، هر حالتی را در خصوصِ پیش بینی ِ واکنش هایِ متعارف و غیر متعارفِ دولت و سلسله ی همراهش روی میز دارد. با آمدن "هاشمی" بالاخره یکی از این دو حالت اتفاق می افتد. یا "ائتلاف سه نفره" به نفع هاشمی کنار می کشد و جنابِ "آیت الله" یک تنه، دولت را به بازیِ انتخابات فرا می خواند و یا در صحنه می ماند و صرفاً به ریزشِ آرایِ جریانِ دولت و "آقای هاشمی" به نفعِ خود – که در اینصورت چندان هم جدی نیست – می پردازد. حالت دوم البته بعید بنظر می رسد... درباره ی کاندیدای جبهه پایداری هم دو حالت بیشترمفروض نیست. فرض اول این است که نهایتاً کاندیدای این جبهه و دولت یکی خواهد بود، چهره های جبهه پایداری به اصل خود بازخواهند گشت. فرض دوم نیز این است که جبهه پایداری همچنان با معرفی کامران لنکرانی در صحنه باقی بماند که با فرض تأیید احتمالی او از سوی شورای نگهبان نیز تأثیر چندانی در معادلات انتخابات آتی نخواهد داشت. |