آدرس پست الکترونيک [email protected]









یکشنبه، 11 فروردین ماه 1392 = 31-03 2013

دوبله مسخره فیلمهای سینمايی در تلویزیون رژیم

دیالوگ اصلی دختر و پسر فیلم
دختر: خیلی دوستت دارم شاهرخ

دیالوگ پخش شده از صدا و سیما
خیر ببینی برادر عزیزم

********

خبرآنلاین: برخی از فیلم​های سینمای جهان برای پخش در تلویزیون بویژه نوروز دچار تغییرات اساسی از جمله حذف کاراکتر(!)، کوتاه​شدن و جابه​جاشدن دیالوگ​ها می​شود؛ در ادامه چند تغییر «خیالی» از دو فیلم هالیوودی و بالیوودی را می​خوانیم.


فیلم هالیوودی
نام فیلم: خیابان دونفره / نام دوبله شده برای تلویزیون: آرامش در مسیر
عکس به شکل فنی اصلاح شده است!


دیالوگ های اصلی دختر و پسر فیلم
دیالوگ پخش شده از تلویزیون

پسر: چقدر خوشگل شدی؟
باید یه فکری بکنم.

دختر: مرسی. بخاطر تو این لباسو پوشیدم.
موافقم. تازگی خیلی سر به هوا شدی.

پسر: امشب با هم بریم سینما؟
خیلی فکرم درگیر این پروژه س؟

دختر: بعدش؟
کدوم؟

پسر: بعدشم بریم خونه ما.
پایان نامه دانشگاهیم.

دختر: واقعا هنوز دوستم داری؟
واقعا هنوز از پایان نامه ت دفاع نکردی؟

پسر: من عاشقتم. تازه روانی می​شم وقتی این عطرو به خودت می زنی.
نه دیگه. هر بار یه اتفاقی افتاده البته خودمم مقصرم، تو کمکم می​کنی؟

دختر: منم خیلی دوستت دارم. هیچوقت تنهام نذار. بدون تو می​میرم.
حتما. اتفاقا خیلی دوست داشتم کمکت کنم. الان بریم کتابخونه؟

پسر: بیا اینم کارت ورود به شوی لباس پنجشنبه
آره. راستی این بلیت مترو از جیبت افتاد.

دختر: واااای تو محشری. (بازیگر زن به مقدار خیلی زیاد به بازیگر مرد نزدیک می​شود)
آااااه. آسمون رو نیگا کن چقدر پرنده...(تصویر یکدسته گنجشک در آسمان پخش می​شود)

پسر: قول می​دم بهت خوش بگذره عزیزم.
وای راست می​گی چقدر پرنده... (همچنان تصویر کوچ پرندگان پخش می​شود)

دختر: خیلی دوستت دارم، خیلی...
چقدر پرنده بودن خوبه...

***

فیلم هندی
نام فیلم: عاشقتم / نام دوبله شده برای تلویزیون: زندگی خوب
تصویر به شکل ملو ترمیم شده است.


دیالوگ های اصلی دختر و پسر فیلم
دیالوگ پخش شده از تلویزیون

دختر: دیشب با شامیتا دیدنت، درسته؟
برادر اینجا چیکار می​کنی؟

پسر: من؟ حتما اشتباه می​کنی. غیر از تو هیچ زنی پاش تو زندگی من باز نشده.
چی؟ این چه سوالیه از من می​پرسی خواهر؟ من فکر کردم تو نقشه رو آماده کردی که اومدم.

دختر: جدی؟ پس این عکس چیه؟
کدوم نقشه برادر؟ چی می​گی؟

پسر: آه! ببین این یه مجلس رقص بود و من تنها با اون رقصیدم. تازه به اصرار اون.
آه. ببین من دیشب دیدم که اثاثیه سیتا رو ریختن تو خیابون حالا اومدم باهم فکری کنیم باهاش.

دختر: توقع داری باور کنم؟
واقعا می​خوای کمکش کنی؟

پسر: باور کن کارینا. من عاشق تو هستم.
آره خواهر. من عاشق کمک کردن هستم.

دختر: ببین شاهرخ من دوستت دارم و نمی​خوام تو رو از دست بدم ولی...
ببین برادر اتفاقا من هم تو فکرش بودم ولی دست تنها کاری ازم ساخته نبود..

پسر: ولی نداره کارینا. منم تو رو دوست دارم، باور کن...اینم حلقه ازدواج. خواهش می​کنم دستت کن!
دیگه دست تنها نیستی، بیا. اینم حلقه ازدواج سیتا که کنار خیابون افتاده بود. بده بهش و بگو ما کنارش هستیم.

دختر: شاهرخ به من قول بده دیگه با کسی نرقصی.
برادر به من قول بده همیشه دستت به کار خیر بره.

پسر: حتما عزیزم. قول می​دم فقط با خودت برقصم و همیشه کنارت بمونم.
حتما خواهر. قول می​دم فقط در کار خیر شرکت کنم تا روح پدر هم شاد باشه.

دختر: خیلی دوستت دارم شاهرخ.
خیر ببینی برادر عزیزم.




Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: