آدرس پست الکترونيک [email protected]









پنجشنبه، 16 آذر ماه 1391 برابر با 2012 Thursday 06 December

نزاع دسته جمعی؛ حکم اعدام و شلاق برای چند نفر

روزنامه جوان: پسري كه سال گذشته در شهرستان كرج هنگام دعوا بر سر دوستي با يك دختر، پسر ديگري را با چاقو به قتل رسانده بود، محاكمه و به مرگ محكوم شد.
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه هفتم خردادماه سال گذشته مأموران كلانتري نظرآباد كرج فهميدند كه پسري به نام رسول - ۲۲ ساله- هنگام دعوا با چند پسر ديگر زخمي و بعد از انتقال به بيمارستان امام حسن (ع) فوت شده است.
وقتي مأموران پليس در بيمارستان حاضر شدند، فهميدند چند پسر ديگر رسول را در حالي كه چاقويي در پهلويش فرو رفته بود، به بيمارستان منتقل كرده‌اند. مأموران بعد از تحقيق از همراهان رسول، چند نفر از آنها را كه در دعوا حاضر بودند بازداشت كردند. يكي از آنها گفت: من مدتي قبل با دختري به نام طلا دوست شدم و گاهي با هم براي گردش به بيرون مي‌رفتيم. شب حادثه هم با طلا به قهوه‌خانه رفتيم و داشتيم با هم قليان مي‌كشيديم كه تلفن همراهش زنگ خورد و طلا هم به تلفن جواب داد. وقتي حرف مي‌زد، فهميدم خيلي ناراحت شده است و بعد هم تلفن را قطع كرد و به گريه افتاد. به او گفتم براي چه گريه مي‌كني؟ طلا گفت چند روز است كه چند پسر جوان كه از محله علي‌آباد هستند، مدام مزاحم او مي‌شوند. طلا گفت پسرها به تلفن همراهش زنگ مي‌زنند و از او مي‌خواهند كه با آنها دوست شود و با آنها رابطه داشته باشد. وقتي ماجرا را فهميدم، شماره تلفن همراه پسري كه به طلا زنگ زده بود را از او گرفتم و با گوشي خودم به او زنگ زدم و با او تلفني دعوا كردم. بعد قرار گذاشتيم ساعتي بعد مقابل ايستگاه علي آباد با هم دعوا كنيم. متهم ادامه داد: بعد از اينكه با آن پسر قرار ملاقات گذاشتم، با طلا از قهوه‌خانه بيرون آمدم. اول يك آژانس كرايه كردم و طلا را به خانه‌شان فرستادم. بعد هم با دوستانم مهدي، ميثم، نويد و محمد تماس گرفتم و به آنها گفتم به ايستگاه علي‌آباد بيايند. ساعتي بعد همگي مقابل ايستگاه حاضر شديم و با مقتول - رسول- و دوستانش - آرش، مسلم، علي، مجيد، ابوالفضل و دختري به نام معصومه - دعوا كرديم. هنگام دعوا يكي از دوستانم به نام نويد مقتول را با چاقو دنبال كرد و به او ضربه‌اي زد. مقتول وقتي روي زمين افتاد، ما ترسيديم و همگي فرار كرديم. بعد از اقرارهاي پسر جوان، مأموران پليس نويد-۲۰ساله را دستگير كردند. او در بازجويي‌ها به جرم خودش اقرار كرد و توضيح داد: من شب حادثه در دعوا حاضر بودم. همه چيز خيلي تند اتفاق افتاد و همه در حال كتك‌زدن هم بوديم. ناگهان رسول براي يك لحظه جلوي من قرار گرفت. من چاقو داشتم اما دست رسول چاقو نبود. به خاطر همين ترسيد و فرار كرد. من هم خوشحال شدم كه از من ترسيده است به خاطر همين دنبالش كردم و زماني كه به او رسيدم با چاقو ضربه‌اي به او زدم كه روي زمين افتاد. بعد هم ترسيدم و همراه دوستانم فرار كردم. بعد از اعتراف‌هاي نويد، مأموران پليس از متهماني كه در دعوا حاضر بوند بازجويي كردند. هنگام بازجويي‌ها مهدي، ميثم، علي و محمد به مأموران پليس گفتند كه با معصومه رابطه جنسي برقرار كرده‌اند. معصومه هم گفت قبول دارم كه با متهمان رابطه برقرار كرده‌ام البته من به اين رابطه رضايت داشتم. سپس با تكميل شدن تحقيقات، پرونده براي رسيدگي به دادگاه كيفري استان البرز فرستاده شده و متهمان چند روز قبل براي آخرين بار مقابل هيئت قضات به رياست قاضي هدايت رنجبر پاي ميز محاكمه حاضر شدند. نويد وقتي مقابل هيئت قضات قرار گرفت، گفت اتهام خودش را قبول ندارد. او گفت: من قبول دارم كه در دعوا حاضر بودم اما مرتكب قتل نشده‌ام و حتماً شخص ديگري رسول را با چاقو كشته است. قاضي از متهم سؤال كرد: شما در بازجويي‌ها به قتل اقرار و صحنه جرم را هم بازسازي كرده‌ايد، چطور حالا همه چيز را انكار مي‌كني؟ متهم جواب داد: من حرف‌هايي كه در اولين بازجويي‌ها گفتم قبول ندارم. سپس ساير متهمان يك به يك در جايگاه حاضر شدند و به پرسش‌هاي هيئت قضات جواب دادند. قاضي هدايت رنجبر بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم با اعضاي دادگاه وارد شور شد و نويد را به اتهام مباشرت در قتل به قصاص و ساير متهمان را به اتهام شركت در نزاع دسته جمعي و اختلال در نظم عمومي به سه سال حبس محكوم كرد. مهدي، ميثم، محمد، علي و معصومه هم به اتهام رابطه نامشروع به تحمل ۹۹ ضربه شلاق محكوم شدند.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید:






© copyright 2004 - 2024 IranPressNews.com All Rights Reserved