گلدسته آخرين دروازه بهجاي مانده از 114 برج و بارو در پايتخت ترک خورد. کارشناسان ميراث فرهنگي هشدار ميدهند ادامه اين روند باعث ميشود که اين گلدسته فرو بريزد. اگرچه چندي پيش داربستهايي بر پيکر اين دروازه قديمي ديده ميشد که نشان از مرمت آن ميداد اما کنون از اين داربستها خبري نيست و دروازه محمديه که به فرمان محمدشاه بنا شده بود، در خطر ريختن است.
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ دروازه محمديه يا دروازه نو که به فرمان محمدشاه براي کاهش ترافيک و بهبود تردد ميان پايتخت و ساير شهرهاي ايران ساخته شد و آخرين يادمان به جاي مانده از دروازهها و حصارهاي قديم است اکنون شرايط بسيار نامناسبي دارد.
به گزارش CHN؛ گلدسته سمت راست اين دروازه که فيروزه فام است؛ دچار فروريختگي شده و شرايط بسيار نامناسبي دارد. 7 سال پيش گلدسته ديگر اين دروازه به دليل نبود حفاظتهاي لازم از سوي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري از کمر فرو ريخت و اکنون تنها نيمي از آن باقي مانده است.
«عليرضا عالمينژاد»، پژوهشگر تهران قديم درباره وضعيت کنوني اين بناي تاريخي اظهار نگراني کرده و ميگويد: «در حال حاضر اين بناي تاريخي وضعيت نامناسبي دارد و گلدسته سمت راست آن دچار آسيب جدي شده و در صورتي که مسئولان رسيدگي نکنند، به زودي فرو ميريزد.»
او با تاکيد بر اهميت اين دروازه تاريخي ميگويد: «اين دروازه ويژگيهاي بسيار مهم تاريخي و معماري دارد، داراي تزيينات بسيار زيبا بوده و کاشيهاي آن اکنون در موزه ايران باستان نگهداري ميشود، با اين وجود هيچ گونه اقدام حفاظتي براي اين بناي تاريخي انجام نميشود.»
بازاريهايي که در مجاورت اين دروازه سالهاست که تجارت ميکنند، به شدت از وضعيت اين ميراث تاريخي ايران اظهار نگرانيميکنند و ميگويند: «بارها و بارها به کساني که براي بازديد و نظارت از اين بناي تاريخي مي آيند تذکر دادهاند که اين بنا وضعيت مناسبي ندارد اما متاسفانه هيچ گاه اقدامي براي ساماندهي آن انجام نميشود.»
عالمينژاد هم ميگويد در تمام سالهايي که براي بازديد از اين بناي تاريخي گردشگران و توريستهاي علاقمند به بافت قديم تهران ميبرد، تا کنون برنامهاي از سوي مسئولان سازمان ميراث فرهنگي براي ساماندهي اين بناي تاريخي نديده است.
اين پژوهشگر تاريخ تهران با تاکيد بر اهميت ماندگاري دروازه محمديه در حافظه ملي ايرانيان، درباره تاريخ اين بنا توضيح ميدهد: «شاه طهماسب صفوي در دوران سلطنت خود، به دليل علاقه مفرطي که به تهران داشت، دستور داده که دور تا دور اين شهر را حصار يا ارگي کشيده و چهار تا شش دروازه روي آن بنا کنند. اين ارگ داراي 114 برج، به تعداد سورههاي قرآن بودهاست.»
اسناد و مدارک تاريخي نيز گوياي آن است که در دوران صفوي يعني حدود سال 961 قمري، ضمن احداث حصار و برج و باروي تهران، نخست 4 دروازه در اطراف اين شهر بنا شد. دروازه معروف به دروازه دولاب واقع در اول بازارچه نايب السلطنه، دروازه موسوم به دروازه حضرت عبدالعظيم واقع در ابتداي بازار حضرتي، دروازهاي موسوم به دروازه قزوين اول بازارچه قوام الدوله، دروازهاي موسوم به دروازه شميران که در اول پامنار واقع بود.
گفته ميشود، در دوره تسلط افغانها بر تهران، دروازه شمالي ارگ توسط افغانها بنا شد. اين دروازه که به نام دروازه اسدالدوله معروف بود، در مدخل خيابان باب همايون احداث شد و تعداد دروازههاي تهران را به شش عدد رساند. گفته ميشود که افاغنه براي فرار در مقابل شورش و حمله احتمالي مردم تهران اين دروازه را با نام سرکرده شان، اسدالدوله در شمال ارگ بنا کردند. اين دروازه در آن روزگار به بيابان راه داشت و بعدها دروازه دولت جاي آن را گرفت.
دروازههاي تهران، به بناهاي مستحکم و رفيع و فضاهاي شهري اطراف آنان اطلاق ميشد که در گذشته در نقاطي از حصار و برج و باروي شهر تهران ساخته شده بودند. ساخت اين بناها به نظر ميرسد که از عصر صفويه در تهران آغاز شده و تا پايان پادشاهي ناصرالدين شاه قاجار تداوم يافتهاست. اما از آن پس دروازههاي تهران همگي روي به خرابي گذاشتند، نابود شدهاند. دروازهها و حصار دوره ناصري هم در دوران پادشاهي رضا شاه هنگام احداث خيابانها و تعريض گذرها از ميان رفت. در حال حاضر، تنها دروازه باقيمانده از دورانهاي گذشته، يکي دروازه باغملي و ديگري بخش کوچکي از دروازه محمديه واقع در مدخل بازار عباس آباد است.