جوان آنلاین: «اگر پدرم رئيسجمهور شود قانون اساسي را به منظور محدود كردن اختيارات رهبر و تنازل آن به مقامي مشابه پادشاه انگلستان، تغيير خواهد داد.»
اين ادعاي مرموزي بود كه مهدي هاشمي پيش از انتخابات سال ۸۴ در گفتوگو با يك روزنامه امريكايي مطرح كرد؛ ادعايي كه آن روزها در گرماگرم انتخابات ناديده انگاشته و با پيروزي احمدينژاد به عنوان كانديداي مورد وثوق اصولگرايان به كلي فراموش شد. اما همين ادعا بيانگر واقعيتي بود كه بعدها گمانهزنيها در خصوص رابطه مهدي هاشمي با انگليسيها را بيش از پيش كرد. گمانهزنيهايي كه با سفر سه ساله اين مهره مرموز وقايع پس از انتخابات سال ۸۸ به انگلستان رنگ و بويي از واقعيت به خود گرفت و البته بازگشت پر سر و صداي او هم خود حكايت ديگري است كه ميتواند بيانگر اعطاي مأموريتي ويژه از جانب MI ۶ به وي در خصوص ايران است.
جمهوري اسلامي كه با پشت سرگذاشتن روزهاي پرفراز و نشيب پس از انتخابات سال ۸۸ و مديريت اين وقايع تلخ توانست بار ديگر آرامش را به كشور حاكم كند، حالا در آستانه انتخاباتي ديگر قرار گرفته كه اگر حساسيتش بيشتر از انتخابات سال ۸۸ نباشد، كمتر از آن نيست؛ حساسيتهايي كه تابع شرايط اقتصادي و سياسي فعلي كشور است و مردم با درك دقيق اين شرايط خود را از هم اكنون براي انتخاب فردي اصلح كه بتواند بهبود دهنده شرايط فعلي باشد، آماده ميكنند.
در اين ميان اصلاحطلبان نيز كه دائم مشغول رصد فضاي جامعه هستند، با درك اين شرايط با گذشتن از حرف پيشين خود در خصوص تحريم انتخابات، تصميم گرفتهاند كه حضور چشمگير در انتخابات خرداد ۹۲ داشته باشند. حال اين عبور اصلاحطلبان از گفتههاي پيشين خود در خصوص تحريم انتخابات و همچنين تلاش براي حضور پر قدرت در اين رويداد بزرگ سياسي را بايد در كنار بازگشت پر سر و صداي مهدي هاشمي قرار داد تا پازل تازهاي شكل بگيرد؛ از احتمال وقوع رويدادهايي تازه در انتخابات خرداد ۹۲... رويدادهايي كه سر مشق آن را مهدي هاشمي از انگليسيها دريافت كرده و حالا بازگشته تا درس خود را در تهران باز پس دهد.
سؤالاتي كه بيجواب مانده است؟
تمام اين حرف و حديثها در حالي است كه هنوز اطلاعات دقيقي در خصوص مأموريت مهدي هاشمي و برنامههاي احتمالي او براي روزهاي آينده ايران در دسترس نيست اما در اين بين سؤالاتي وجود دارد كه قطعاً پاسخگويي به آن از طرف مهدي هاشمي ميتواند بخشهايي زيادي از معماها پيرامون اين مهره و مرجوع شده به كشور را پاسخ دهد. سؤال اول در خصوص علت خروج مهدي هاشمي است. وي كه به ادعاي خانوادهاش «پاك و بيگناه» است چرا در اوج روزهاي برگزاري دادگاه متهمان فتنه ۸۸ و در حالي كه افرادي نظير حمزه كرمي و مسعود باستاني ادعاهايي در خصوص وي مطرح كرده بودند از كشور فرار كرد و حاضر به پاسخگويي به اين اتهامات نشد؟
آيا مظلوم نمايي خانواده هاشمي تلاشي براي فرار مهدياز پاسخ به آنچه كه متهمان فتنه ۸۸ در دادگاه عليه او افشا كردهاند، نيست؟ و اساساًچرا آنها پيش از اينكه دادگاه به اتهامات او رسيدگي كند، پروژه بيگناهي و مظلومنمايي وي را در رسانهها كليد زده اند؟
سؤال دوم در خصوص عدم پاسخگويي به اتهامات مطروحه است. به راستي چرا مهدي هاشمي در طول سه سال گذشته هيچگاه در مقام پاسخگويي به اتهامات خود بر نيامد و حتي يك خط يا يك كلام به اين موضوعات اشاره نكرد. اين در حالي بود كه وي با ايراد شكايت از رسانههايي نظير روزنامه جوان و خبرگزاري فارس آن هم به صورت غيابي، تلاش ميكرد جريانهاي افشاگر عليه خود را خاموش كند. آيا وي در طول اين سه سال به قدري مشغول خدمت در لندن بود كه نخواست فرصت خدمت را با پاسخگويي با اتهامات خود از دست بدهد؟
سؤال سوم در خصوص انتخاب زمان بازگشت به كشور است. به راستي چرا مهدي هاشمي تنها در فاصله كمتر از ۹ ماه مانده به برگزاري انتخابات رياست جمهوري به كشور مرجوع است؟ آن هم در حالي كه كشور رسماً وارد فضاي انتخاباتي شده و رايزنيها در خصوص كانديداهاي احتمالي به اوج خود رسيده است. آيا او اگر قصد بازگشت داشت، نميتوانست روزهايي قبل از اين روزها را انتخاب كند يا حتي روزهايي پس از انتخابات سال ۹۲ كه فضاي سياسي در كشور آرامتر از امروز است؟
سؤال چهارم در خصوص پوشش رسانههاي انگليسي در خصوص اخبار بازگشت اوست. شبكه بيبي سي چه طور موفق به دريافت خبر عزيمت وي به ايران شده است؟ خبري كه براي نخستين بار صادق صبا يكي از عوامل شبكه بيبي سي فارسي روي صفحه توئيتر خود به نقل از منابع آگاه منتشر كرد تا مسئولان اين شبكه انگليسي وابسته به MI ۶ را وادار كند كه به خبرنگار خود محمد منظر پور دستور دهند از سرزمينهاي اشغالي به دوبي برود و در قالب خبر فوري بازگشت مهدي هاشمي به ايران را پوشش خبري و تصويري دهد.
پوششي كه با شاخ و شانه كشيدنهاي مهدي در خصوص «گفتن همه چيز در ايران» همراه شد. سؤال پنجم و شايد اساسيترين سؤال اين باشد كه مهدي هاشمي در طول اين سه سال در انگليس چه ميكرده و دقيقا با چه افراد و سازمانهايي ارتباط داشته است؟ و هزاران سؤال ديگر نظير اينكه به راستي چرا مهدي هاشمي با پاسپورت از ايران خارج شد و بدون پاسپورت به ايران بازگشت؟ چرا او پاسپورت خود را پنهان كرده است؟ او به كدام كشورها تردد داشته كه نخواسته مهر ورود به آن كشورها را نيروهاي امنيتي در پاسپورتش ببينند؟ بي شك پاسخ به تك تك اين سؤالات كليدي و حساس ميتواند رازهاي سر به مهر اين مهره مرموز حوادث سال ۸۸ را افشا كند.
انتظاراتي به جا از قوه قضائيه
آن چيز كه در اين بين نميتوان آن را به هيچ وجه كتمان كرد، تلاشهاي مهدي هاشمي به عنوان فرزند يكي از چهرههاي برجسته كشور، براي ايجاد شكاف بين مجموعه نظام است. تلاشي كه از سالها پيش آغاز شد و مويد آن همان ادعاي مهدي در گفتوگو با روزنامه يو اس اس تودي است كه از طرف پدر در خصوص تغيير قانون اساسي و كاهش اختيارات شخص اول مملكت قول ميدهد. حالا نيز بيشك وي در ادامه همان تلاشها به كشور بازگشته است تا شايد در آستانه انتخابات حساس سال ۹۲ حرفهايي بزند كه مأموريت چندين ساله خود را به پايان برساند.
در پايان بازهم همان خواستههاي كليشهاي اما اساسي از قوه قضائيه مطرح ميشود كه با محاكمه دقيق و عادلانه مهدي ابعاد حضور سه ساله وي در كشور انگليس (به عنوان يكي از دشمنان جمهوري اسلامي) افشا شود؛ خواستههايي كه به خاطر تكرار مداوم سه سالهشان تبديل به كليشهاي براي تمام گزارشهاي مطبوعاتي شده كه نامي از مهدي هاشمي در آن برده ميشود.