آدرس پست الکترونيک [email protected]









سه شنبه، 26 اسفند ماه 1393 = 17-03 2015

کسی به یاد چمن نیست، عاشقی، جرم است!

شعر نوروزانه
عارف پژمان

دو روز مانده به نوروز
تهی ترم از جام
و شب، دراز تر از طیلسان ضحاک است.
کجا برم دل را،
دلم برای بهاران، بهانه می گیرد؛
کجاست گوشه ء میخانه ای و عربده ای
کجاست آتش تاکی و دود منکسری!
***
ایا نشسته به معراج دشت های کبود،
ایا زمین اهورا، گذرگه مزدا
ایا جوانه ء جم
ایا دیار اوستا
خانه ء خدای خرد!
ایا سلالهء یعقوب لیث صفاری
ایا قبایل هم شیون شبانه ء من !
چه شد که گوهر دین بهی به یغما رفت
خدایگان، شنل سبز را به خاک افکند
خدای آبادی:
که عاشق همه گان بود و دلسپرده ی خلق
ز تختگاه خودش، ناگهان، کناره گرفت
و گوهران دهش را و داد را، گم کرد!
خدای خوبان رفت….

خدای سلطه گران با بهار دشمن بود
خدای سلطه گران از سپیده می ترسید،
خدای منتقمی بود، خودستای و عبوس!
دو روز مانده به نوروز،
آسمان ابری است؛
ازآن خرابه، خبرهای داغ می آید
نشسته اند سیه جامه گان دیو سپید
برای مرگ کبوتر، ستاره می شمرند؛
کسی به یاد چمن نیست؛
عاشقی جرم است!
به آستانهء درها و شمعدانی ها
شکفته خنجر کین!
****
دو روز مانده به نوروز
رفته ام از یاد !
بهار بود که عشقت میان اشک شکست،
بهار بی تو مرا کشت
هرکجا قفس است ؛
قفس درون قفس ؛
من کجا روم، چه کنم…




Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید:
  25745 بازدید |






© copyright 2004 - 2024 IranPressNews.com All Rights Reserved
Cookies on IranPressNews website
We use cookies to ensure that we give you the best experience on our website. This includes cookies from Google and third party social media websites if you visit a page which contains embedded content from social media. Such third party cookies may track your use of our website. We and our partners also use cookies to ensure we show you advertising that is relevant to you. If you continue without changing your settings, we'll assume that you are happy to receive all cookies on our website. However, you can change your cookie settings at any time.