چهارشنبه، 12 خرداد ماه 1395 = 01-06 2016نامزد اصلاحطلب از آراي باطله شكست خورد!روزنامه جوان: مصطفي كواكبيان، كانديداي اصلاحطلب رياست مجلس حتي نتوانست نصف آراي باطله را كسب كند. او 11 رأي آورد و آراي باطله 28 عدد بود! او وسط كار، ميزان رأي خود را حس كرد و خواست انصراف بدهد. پس ايستاد و دستانش را به حالت رفت و آمد تكان داد اما لاريجاني نپذيرفت چون فرآيند رأيگيري آغاز شده بود. لاريجاني گفت: «آقاي كواكبيان ميخواهد تا آخر با ما بايباي كند!» كواكبيان كه براي مجلس نهم نتوانسته بود از شهر خود رأي بياورد، اين بار براي مجلس دهم خود را به ليست اميد تهران وارد كرد و رأي آورد كه ميتوان به آن گفت:«رأيآوري مخفيانه»! چرا مخفيانه؟ چون كسي كه مردم خودش او را نماينده خود نميدانند، در يك شهر ديگر ميتواند وسط يك ليست شلوغ خودش را مخفي كند اما براي رياست مجلس، اين مخفيكاريها مزه و معنا ندارد. او فقط براي 11 نفر از 103 نفري كه به عارف رأي دادند، مهم بود! حتي 28 نفري كه رأي سفيد دادند و آن را باطل كردند، حاضر بودند باطل رأي بدهند اما به كواكبيان رأي ندهند! البته كه اين 28 نفر نميتوانند از اصولگرايان مجلس باشند چون تكليف آنها با لاريجاني از اول روشن بود و آنها به دليل تعهدات ديني و سياسي، رأي سفيد را خلاف وظيفه ديني و نمايندگي خود ميدانند. اصلاً آيا اصلاحطلبي در اين مجلس دهم وجود دارد؟! شايد اگر روند رأيگيريها ادامه مييافت و هر روز ميان كانديداي اصلاحطلبان و فرد ديگري رقابت ميشد، ديگر همين 11 نفر را نيز از دست ميدادند! آيا 158 نفري كه به پزشكيان رأي دادند و يا 133 نفري كه به مطهري رأي دادند و نايبرئيسي را از ميان اصلاحطلبان يا فردي به ظاهر مستقل مثل مطهري برگزيدند، نايبرئيسي را در شأن اصلاحطلبان ميدانستند اما رياست كل را نه؟! چرا همين 153 نفر به عارف يا كواكبيان رأي ندادند تا مجلس صاحب يك رئيس اصلاحطلب شود؟! آيا اصلاحطلبان از رياست خود بر خود هراس دارند و آن را مثل مجلس ششم، شوم ميدانند؟! نكات ديگري نيز حائز اهميت است كه بايد به آن توجه شود. 1 ـ هيچ نسبتي ميان رفتار نمايندگان اصلاحطلب مجلس با تصور يا انتظار روزنامههاي اصلاحطلب وجود ندارد! در دو روز گذشته روزنامههاي زنجيرهاي در تيترهاي يك خود، نمايندگان اصلاحطلب را با عنوان «دفن اخلاق» (آفتاب يزد)، «سكوت در برابر اعتبارنامه نماينده حاشيهساز» (آفتاب يزد)، «آغازي با انفعال، پيروزي نادرخان»(قانون) و نيز در رسانههاي ديگرشان با الفاظي نظير «منافق خائن» خطاب كردند. گاهي نيز هيچ واكنشي نشان ندادند كه اين نيز رفتاري بيطرفانه محسوب نميشود و نشان از گسستگي رابطه رسانههاي اصلاحطلب با نمايندگان اصلاحطلب است. از همين جا معلوم ميشود كه چرا اصلاحطلبان از گذشته تاكنون به داشتن روزنامهها و رسانههاي متعدد (زنجيرهاي) علاقه نشان ميدادند. اين راهبرد آنان براي ادعاي همسويي ملت بزرگ ايران و شخصيتهاي سياسي و علمي و فرهنگي با آنان و تثبيت اين ادعا روي چندصد دكه مطبوعاتي پايتخت با چند هزار تيراژ مختصر بود! 2ـ رأي 11 نفره به كواكبيان و 103 نفره به عارف و در مقابل رأي 153 نفره به پزشكيان نشان ميدهد كه تركيب مجلس نه آن چيزي است كه بيبيسي دروغگو اعلام كرد و شمار اصلاحطلبان را 120 و همسويان دولت و مستقلان را 90 نفر در حساب آورد و نه آن چيزي است كه روزنامههاي زنجيرهاي بتوانند با تيتر «پيروزي» از آن ياد كنند، بلكه به نظر ميرسد مجلس دهم تركيبي دارد كه بيش از هر چيز تحت تأثير افراد خاص است تا گفتمانهاي خاص و مجلسي است كه در بزنگاههاي چهار سال آينده شديداً به اتاقهاي لابي فرو ميرود و نتيجه عملكرد آن چيزي نيست كه در صفحه يك روزنامههاي زنجيرهاي و در شبكه بيبيسي قابلپيشبيني يا اثرگذاري باشد. شايد به همين دليل بود كه سعيد حجاريان از لزوم تشكيل يك «مجلس در سايه» سخن گفت تا به گمان او بتوان در آن مجلس سايه، نمايندگان را با وظايفي كه اصلاحطلبان خارج از مجلس براي آنان تعيين ميكنند، آشنا ساخت! چيزي كه البته ديروز محمدرضا عارف آن را رد كرد و گفت اصلاحطلبان مجلس سايه تشكيل نخواهند داد. اين حداقل كاري بود كه عارف ميتوانست براي حفظ هويت مستقل نمايندگان اصلاحطلب مجلس انجام دهد. |