بودجه سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی برای سال ۱۴۰۴ به میزان قابلتوجهی افزایش یافته و به حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان رسیده است. این رقم معادل بودجه ۱۰ وزارتخانه و یک و نیم برابر بودجه سال جاری این سازمان است.
علاوه بر بودجه اختصاصیافته از سوی دولت، صداوسیما حدود ۸ هزار میلیارد تومان نیز به عنوان درآمد پیشبینی کرده که مجموع اعتبارات این سازمان را به حدود ۴۳ هزار میلیارد تومان میرساند. این افزایش بودجه در حالی صورت میگیرد که صداوسیما با چالشهای جدی در جذب مخاطب روبرو است.
طبق نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در پاییز ۱۴۰۲، تنها ۱۱.۵ درصد از مردم فیلمها و سریالهای تلویزیون را دنبال میکنند و فقط ۱۲.۵ درصد اخبار را از صداوسیما دریافت میکنند. این آمار با ادعای مسئولان صداوسیما مبنی بر داشتن بیش از ۶۵ درصد مخاطب در تناقض است.
در سالهای گذشته و به ویژه در جریان اعتراضات سراسری، صداوسیما با انتقادات شدیدی روبرو شده است. معترضان این سازمان را به عنوان "بلندگوی حکومت" و نه یک رسانه ملی مورد انتقاد قرار دادهاند. صداوسیما متهم به سانسور گسترده اخبار مربوط به اعتراضات و نارضایتیهای مردمی است و همچنین به پخش اعترافات اجباری و تحت فشار قرار دادن متهمان و بازداشتشدگان متهم شده است.
علاوه بر این، صداوسیما با ساخت مستندها و گزارشهای جهتدار، اتهامات سنگینی را علیه مخالفان حکومت، محکومان به اعدام و بازداشتشدگان اعتراضات مطرح کرده است. این اقدامات باعث شده تا این سازمان از سوی دولتها و نهادهای بینالمللی غربی تحت تحریمهای گسترده قرار گیرد.
در مفهوم شکست و تحریم و طرد رسانههای حکومتی
بیش از چهار دهه است که تحریم و طرد رسانههای حکومتی از جانب اکثریت مردم ایران، نسل به نسل ادامه داشته و سال به سال بیشتر و گستردهتر میشود. تحریم رسانههای حکومتی، وجهی از تحریم کل حاکمیت ولایت فقیه است.
این رسانهها اعم از سمعی و بصری و مطبوعاتی، از همان آغاز صدارت خمینی، خودشان را با تبلیغ ابتذال بنیادین در تفکرات ارتجاعی معرفی نمودند. تفکرات و فرهنگی که هیچ سنخیتی با هویت ملی و ایرانی و تاریخ ایران نداشته و ندارند؛ تفکرات و فرهنگی برون آمده از حجرههای حوزههای آخوندی.
این رسانهها در تمام اعتراضات سال های گذشته در ایران، همواره طرف دیکتاتوری ولایت فقیه را داشتهاند و یا تلاش کردهاند فضا را علیه هرگونه اعتراض و تغییر و بهبود به نفع مردم، مشوش و مخدوش نمایند. فقط کافیست یادآوری شود که مردم ایران بارها در تظاهرات شعار سر دادهاند که: "ننگ ما ننگ ما، صداوسیمای ما"؛ یا "کیهان، رسالت ـ عامل هر جنایت". این است اعتبار اصلیترین رسانههای حکومتی در منظر مردم ایران!
این رسانههای حکومتی که میلیون میلیون خرجشان میشود، هرگز مسئولیت و رسالت انگشت گذاشتن بر روی آدرس درست مشکلات مردم ایران را بهجا نیاورده که برعکس، تلاش میکنند این وضعیت را برای مردم طبیعی و بیراهحل جلوه دهند تا در نهایت به همگان تفهیم نمایند که باید با همین حکومت بسازند!
رادیو ـ تلویزیون منفور حکومتی به اسم صداوسیمای جمهوری اسلامی که تحتامر مستقیم ولیفقیه قرار دارد، بارها و بارها در اعتراضات اقشار مردم ایران، سوژهٔ لعن و نفرین و طنین «سیمای الدنگ» واقع شده است.
این رسانه ضد ایرانی هیچ محتوایی برای مخاطب ایرانی ندارند و هیچ جاذبهای هم نمیتواند برانگیزد. از این رو دارای حداقل اعتبار رسانهای نزد مردم ایران نیست.
یکی از بازخوردهای چنین وضعیتی، اعتراف مرکز نظرسنجی حکومتی «ایسپا» در مورد صدا و سیمای دروغ پراکن و منفور خامنه ای است. این مرکز نظرسنجی نوشته است:
«کیفیت پایین برنامهها، جهتگیریهای سیاسی غیرحرفهای و هزینههای سرسامآور تولید محتوا در رسانه نظام، عرصهٔ اثرگذاری رادیویی و تلویزیونی را در اختیار شبکههای ماهوارهای و بسترهای اینترنتی قرار داده است».