آدينه، 7 اردیبهشت ماه 1403 = 26-04 2024چرا خامنهای شمشیر را از رو بسته؛ محاسبهای که شاید غلط از آب درآیدسایت داخلی امتداد در مطلبی با عنوان" مگر چه خبر است؟" نوشته: فضای سیاسی اجتماعی داخل کشور، با سلسله اتفاقاتی غیر عادی و قابل پرهیز، بی آنکه اتفاق خاصی افتاده باشد، به نحوی عجیب تند شده است. آخرین آنها صدور حکم اعدام توماج صالحی است که به اذعان حقوقدانان، فارغ از محتوای پرونده که چیزی جز شعر و ترانه با هر محتوای درست یا قابل نقد ندارد، خارج از رویه معمول عمل شده است و حکم پنج سال زندان که همان هم سنگین محسوب میشد، به رغم نظر دیوان عالی کشور، به صدور حکم اعدام بدل شد. این را بگذارید کنار اخباری چون تبعید ناگهانی و خارج از رویه سعید مدنی به زندان دماوند، اجرای حکم زندان چند فعال سیاسی و مدنی دیگر مانند عبدالله مومنی و بهشتی شیرازی و بهزادیان نژاد و ضیا نبوی و دیگرانی که مدتی بود حکم داشتند اما طی روزهای اخیر ناگهان با هم اجرا شدند. خود زندانیان سیاسی اوین را هم برخلاف رویه سالهای گذشته، بعضا در بندهای مختلف پراکنده کردهاند. رفتار بی سابقهای که با ورزشکاران میشود نیز در این راستاست. جریمه سنگین و غیر قابل درک نسبت به دروازهبان ملیپوش و بی حاشیه استقلال به خاطر یک حرف ساده و اتفاق معمولی در فضای فوتبالی یا مانعتراشی برای فعالیت حرفهای برخی بازیکنان و مربیان دیگر، اصلن عادی نیست و القاء فضای امنیتی و در آستانه بحران میکند. ماجرا چیست؟ یا گمان کردهاند که پس از تحقق انقلاب و نظام مطلوب و یکدست شدن حاکمیت، نوبت گام چهارم در جامعهسازی مد نظرشان است و به همان شیوهای که بر عالم سیاست و انتخابات مهار زدند، هوای در مشت خود گرفتن جامعه را دارند؟ یا اتفاقاتی شبیه جراحی اقتصادی در راه است و این فضاسازی امنیتی، بستن کمربندها برای آن زمان است؟ یا نوعی واکنش به جامعهای است که اکثریتش از مشارکت در انتخابات کناره گرفت و باید پیامدی منفی از قهر خود ببیند؟ شاید همه این دلایل با هم باشد و شاید هیچ کدام. اطلاعات ما از شرایط و پشت پردههای سیاست محدود است. اما آنچه در ظاهر دیده میشود، پمپاژ مساله و بحران به جامعهای است که ورای همه این التهابآفرینیها، با سختی کمرشکن معیشت و اشتغال و تورم بالا و نرخ ارزی که روزانه رکورد میزند دست به گریبان است و هنوز به درستی نمیداند که آن یکی بحران، مساله تنش نظامی با اسراییل و احتمال وقوع جنگ از سرش عبور کرده یا باید فکر آن را هم بکند. مخلص کلام آن که تضعیف دموکراسی و حاکمیت یکدست قرار بود دست کم کارآمدی و ثبات بیاورد. اما ظاهرن هیچ مسالهای را حل نکرده جز این که راه بر انداختن تقصیرها به گردن شرکای بی یال و دم و اشکم در قدرت بسته شده و باید خودشان پاسخگو باشند. نکته آخر اینکه چه تفاوتی بین عرصه داخلی و خارجی است که دو رویکرد کاملن متفاوت برای حل آنها دیده میشود (کوتاه آمدن در برابر آمریکا و اسرائیل)؟ جز این است که جامعه را به زعم خود ضعیف گیر آوردهاند؟ محاسبهای که شاید غلط از آب در آید.
خدمت سروران گرامی عرض کردم، مهمترین اصل و بند در فلسفه سیاستمداری و حکومتداری یا بقولی ( سیاست نداری و حکومت نداری ) این قشر نئاندرتال درست کردن مغلطه و بی ثباتی است، هیچی سرجایش نباشد، ثبات و عقلانیت درست مانند سیلابی این توده کثافت را به فاضلاب تاریخ ميبرد، بعد از افتضاح حمله موشکی و پهبادی به اسرائیل و حمله دقیق دژژژمن به قلب ایران، باید این شکست فورا از اذهان خودیهایشان پاک میشد! کی ضعیفتر و دَمِ دستی تر از مردم ایران! این شیخ های فرقه تبهکار و وحوش شکنجه گر و بچه کش آنان در حال سقوط آزاد هستنند قماربازی است که دهاوصدهامیلیارددلاربرای برنده شدن درمحو اسرائیل هزیه کرده است وتمام وکمال باخته است وباید به اهالی خانه اش جواب بدهد که هرانچه داشتیم درقمارت گذاشتی وسرانجام هم باختی پس چاره ای درضرب وشتم ونمایش قلدربودنش ندارد حکومت بشاراسد که برای مکیدن حکومت ضحاک اجازه داده بود پاسدارهایش درسوریه اطراق کنند چنان ضربه ای مهکک برحکومت ضحاک وخامنه ای وسپاهش وارد کرد ودرجنگ ومبارزه با اسرائیل شرکت نکرد وآسمان سوریه رابرای بمباران سپاهی واقشارش توسط اسرائیل آزاد گذاشت حتی حزب الله درلبنان با آن همه تسلیحات وموشک هابجزدرگیری های جزئی با اسرائیل ازحمله واقغی به اسرائیل اجتناب کرد حکومت ضحاک ورهبرجلادش تمام باخته که خشم شان زبانه می کشد برای خالی کردن عقده هایشان برسرمردم بی دفاع تازه شروع به زهرچشم گرفتن کرده اند دلواپسان برجام که الان در راس قرار گرفته اند خیلی دلواپس هستند نه از بابت خارجی که چون هیچ قدرت خارجی قصد و اراده مداخله ندارند از مردم معترض و مخالف برای اجرای برنامه های آتی بشدت دلواپسن |