شنبه، 20 خرداد ماه 1402 = 10-06 2023کشتن مخالفان به سبک روسی؛ با این قرصها وسواس گرفته بودم..پیکر بیجان سپیده فرهان (فرحآبادی)، زندانی سیاسی سابق، فعال مدنی و از معترضان دیماه ۱۳۹۶ ایران، روز جمعه ۱۹ خرداد در منزل شخصیاش در کرج پیدا شد. علت مرگ او هنوز مشخص نیست. سعید سیفیجهان، زندانی سیاسی سابق، از دوستان و همپروندهایهای خانم فرهان در گفتوگو با بیبیسی فارسی درگذشت این فعال مدنی را تایید کرد. به گفته آقای سیفیجهان، سپیده فرهان آخرین بار روز چهارشنبه ۱۷ خرداد باخانوادهاش بوده و پس از آن کسی او را ندیده است و به تماسهای خانوادهاش هم جواب نمیداد. خانم فرهان ساکن کرج بود و شنبه ۲۰ خرداد در آرامستان بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد. هنوز علت فوت او مشخص نیست و خانواده در انتظار نظر پزشکی قانونی است. به گفته اقای سیفیجهان، هنگامی که پیکر بیجان سپیده فرهان کشف شد، هیچ نشانهای از خودکشی وجود نداشت و از بینی و دهان او خون جاری شده بود. سپیده فرهان ۹ دی ۱۳۹۶ به همراه عده دیگر از دوستانش در جریان اعتراضات مقابل دانشگاه تهران شرکت کرد و همان روز به دست مأموران نیروی انتظامی به شدت مورد ضربوشتم قرار گرفت. چند روز بعد، در تاریخ ۱۲ دی ماه هنگامی که برای چندمین بار در اعتراضات شرکت کرده بود، به همراه چند تن از دوستانش بازداشت و به بازداشتگاه «دفتر پیگیری»، یکی از ساختمانهای معروف وزارت اطلاعات در نزدیکی چهار راه ولیعصر تهران منتقل شد. سپیده فرهان در این باره گفته بود: آنچه در بازجویی دفتر پیگیری تجربه کرده، شبیه به بازجویی همسر سعید امامی بوده است. او علاوه بر تحمل شرایط سخت سلول انفرادی و بازجوییهای دشوار، به خوراندن قرصهای غیرمعمول به زندانیان توسط بهداری زندان هم اشاره میکند و می گوید: «در دوران بازداشت، زمانی که برای دومین بار به سلول انفرادی منتقل شدم، به من قرص دادند. یک بار نمایندههای مجلس به دلیل ماجرای سینا قنبری که کشته شد به زندان آمدند و با من دیدار کردند. ابتدا قرار بود به همه سلولها سر بزنند ولی من را بیرون بردند و با من صحبت کردند که بعد یک گزارش سراسر دروغ را از این دیدار منتشر کردند و ادعا کردند از اعتراضهای دی ۹۶ هیچ زنی در بازداشت نیست و فقط یک زن بازداشت شده که علت بازداشت او ربطی به اعتراضات ندارد. این در حالی بود که به غیر از من در تمام سلولها -از طریق صداهایی که میآمد- فهمیدم که همه زن هستند. من یک روز در سوئیت بودم که این گزارش در روزنامه را دیدم و کنترلم را از دست دادم. من را به بهداری بردند و من تقاضا کردم که با رئیس بازداشتگاه ملاقات کنم. گفتم یک نفر اینجا کشته شده و من چنین گزارش دروغی را خواندهام. بعد آنها در واکنش آمدند روزنامههای سلول را جمع کردند. من به قدری عصبی شده بودم که آنها قصد داشتند به من آمپول بزنند. گفتم اجازه نمیدهم به من آمپول تزریق کنید. شما در این بازداشتگاه آدم کشتید و نمیخواهم از شما دارو بگیرم. گفتند پس چه میخواهی؟ گفتم یک نخ سیگار به من بدهید ... شخصی که در بهداری بود گفت خب الان برایت یک قرص مینویسم و در ۱۰ روز، هر روز ۹ قرص به من میدادند. بعدا وقتی تحقیق کردم متوجه شدم قرص ترک اعتیاد بوده و مخصوص کسانی است که اعتیاد شدید به مورفین دارند.» سپیده فرهان میگوید در طول ۱۰ روزی که به او این قرصها را میدادند حال بسیار بدی داشته و به وسواس شدید مبتلا شده بوده: «وسواس گرفته بودم. مدام لباسهایم را از تنم در میآوردم و میشستم. یا مدام لباسهایم را میشستم یا مدام خواب بودم. وقتی آنها را مصرف میکردم دیگر هیچ کنترلی روی حرف زدن و رفتارم نداشتم و به قدری افت فشار داشتم که وقتی میخواستم از جایم بلند شوم دوباره به زمین میافتادم. زمانی که قرصها را قطع کردند چند روز آخر بازداشت دیگر نمیتوانستم بخوابم. به همین دلیل به بهداری رفتم و پرسیدم چه قرصهایی به من میدادید چون از وقتی قطع شده من دیگر نمیتوانم بخوابم. شخصی دیگری در بهداری بود، پرونده من را نگاه کرد و وقتی دید چه قرصهایی به من دادهاند از چهرهاش مشخص بود که وحشت کرده .… شخصی که مسئول دادن قرصها بود را کناری کشید و گفت چرا این قرص را تجویز کردی؟ بعد طرف برگشت به من گفت قرصی که به تو دادهایم برای آبریزش بینی بوده نه آرامبخش .…»
به اشتراک بگذارید:
|