شنبه، 12 آبان ماه 1403 = 02-11 2024۷ اعدام به بهانه انفجار پرابهام در حسینیه؛ نامه منتشر نشده بیگناهانهفت اعدام به بهانه انفجار پرابهام در حسینیه شیراز؛ نامه منتشر نشده یکی از بیگناهان اعدام شده با اعدام جمشید شارمهد به بهانه طراحی انفجار در حسینیه شیراز در سال ۱۳۸۷، تاکنون هفت تن به اتهام نقش داشتن در این انفجار اعدام شدهاند که بیگناهی برخی از آنها محرز است. یکی از این افراد اعدام شده، آرش رحمانیپور نام داشت که در زمان انفجار ۱۷ ساله بود و به خاطر آنکه خانوادهاش تهدید شده بودند، به این جرمِ ناکرده اعتراف کرده بود. یکی دیگر مهدی اسلامیان بود که بدون هیچگونه فعالیت سیاسی، تنها به خاطر فعالیتهای سیاسی برادرش اعدام شد. یکی از نزدیکان مهدی اسلامیان، نامهای از او را در اختیار سازمان حقوق بشر ایران قرار داده است که برای نخستین بار منتشر میشود. روز ۲۴ فروردین ماه ۱۳۸۷ در حسینیه شهدا وابسته به کانون رهپویان وصال در شهر شیراز، انفجاری رخ داد که تا امروز هفت تن به بهانه شرکت داشتن در آن اعدام شدهاند. آخرین فرد جمشید شارمهد بود که در تاریخ ۷ آبان ماه امسال اعدام شد. جمشید شارمهد، شهروند ایرانی-آلمانی و مدیر رادیو تندر بود که مرداد ماه ۱۳۹۹ بهدست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی از دوبی ربوده و به ایران منتقل شده بود. اعدام این هفت زندانی سیاسی درحالی صورت گرفته که حتی موضوع عمدی بودن این انفجار بارها زیر سوال رفته است. مقامات امنیتی در ابتدا اعلام کرده بودند که این انفجار یک خرابکاری نبوده و احتمالا به علت سهلانگاری بوده است. اما پس از مدتی این انفجار را به یک گروه سیاسی بهنام انجمن پادشاهی ایران نسبت دادند که عقاید ملیگرایانه و ضد اسلامی را ترویج میکرد. اولین گروهی که در رابطه با انفجار در حسینیه شیراز اعدام شدند، محسن اسلامیان، ۱۹ ساله، علیاصغر پشته، ۲۰ ساله، هر دو دانشجو و روزبه یحییزاده، ۳۲ ساله بودند که در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۸۸ در زندان مرکزی شیراز (عادلآباد) اعدام شدند. این سه تن درطول پروسه دادرسی اجازه دسترسی به وکیل انتخابی را نداشتند و از ایشان اعترافات اجباری نیز اخذ شده بود. دومین گروهی که در ارتباط با این پرونده اعدام شدند، آرش رحمانیپور و محمدرضا علیزمانی بودند که در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۸۸ اعدام شدند. در زمان اعدام این دو زندانی سیاسی، دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد که این دو تن در ارتباط با اعتراضات عاشورای ۱۳۸۸ بازداشت و اعدام شدند. اما خیلی زود معلوم شد که بازداشت این دو به مدتها پیش از این اعتراضات بر میگردد. در بهمن ماه همان سال، محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه تایید کرد که آرش رحمانیپور و محمدرضا علیزمانی ماهها پیش از انتخابات در زندان بوده و اتهام آنها بمبگذاری فروردین ۱۳۸۷ در حسینیه شیراز بودهاست. آرش رحمانیپور در زمان وقوع این انفجار زیر ۱۸ سال داشته و کودک محسوب میشده است. نسرین ستوده، وکیل آرش رحمانیپور در آن زمان به بیبیسی گفته بود که در تنها ملاقاتی که با موکل خود داشت، آقای رحمانی پور گفت که خواهر باردارش را همراه او دستگیر کرده و گفته بودند تنها در صورتی خواهرش را آزاد خواهند کرد که خود او به «کارهای ناکرده» اعتراف کند. ششمین کسی که در ارتباط با این انفجار اعدام شد، مهدی اسلامیان نام داشت که برادر محسن اسلامیان بود که در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ همراه با چهار زندانی سیاسی دیگر از جمله فرزاد کمانگر، در زندان رجایی شهر کرج اعدام شد. شواهد و مدارکی که پس از اعدام مهدی اسلامیان منتشر شد ثابت کرد که او یک راننده تاکسی بوده که هیچ نوع فعالیت سیاسی نداشته و تنها به خاطر اینکه به برادر دانشجوی خود مبلغ ۲۰۰ هزار تومان (حدود ۲۰۰ دلار در آن هنگام) پول داده بود، اعدام شده است. در آن زمان دادستانی تهران اتهامات مهدی اسلامیان را مشارکت در بمبگذاری حسینیه شیراز اعلام کرده و افزوده بود که نوع همکاری او با برادرش «تلاش برای فراری دادن» و «خارج کردن برادرش محسن اسلامیان» بوده است. یکی از نزدیکان مهدی اسلامیان، نامهای منتشر نشده از او را در اختیار سازمان حقوق بشر ایران قرار داده است. او در بخشی از نامه خود که در سال ۱۳۸۹ در زندان رجایی شهر کرج و چند هفته پیش از اعدامش نگاشته، آورده بود: «کسانی که بخاطر اهداف شوم و از قبل طراحی شده، جوانان روشنفکر ما را بهپای چوبهدار میبرند تا زیباییهای خداوندی را در راه خود بهگور ببرند، بندگان خدا نیستند. کسانی که بهخاطر بهتر شدن زندگی مردم عزیز کشورمان نظریه میدهند و با سناریوهای شوم مبارزه میکنند، حقشان غل و زنجیر و زندان است؟» مهدی اسلامیان در بخش دیگری از نامه خود آورده است: «من یکی از آنانم که به خاطر برادر بودنم و مهر و عاطفه و غریزه، سالیان سال است که در سیاه چالهای شما میپوسم و بدون هیچ دشمنی با خدا و دین اسلام و کشور عزیزمان در برابر چوبهدار ایستادهام. من هم یکی از جوانان این مرز و بومم که متهم به انسانیتم و فدای یک سناریو و پازل کثیف بعضی اشخاص سیاهدل و کریه هستم که میخواهند بدون هیچ دلیل و مدرکی با کشتن من دشمنی دیرینه خود را با مردم این مرز و بوم و دنیا بیشتر کنند و دشمنی خود را بهپای ایران عزیز بگذارند. آیا کمک مالی ناچیز، آنهم به برادر کوچکتر از خودم، محاربه است؟ آیا شما تعریف محاربه را میدانید؟ کمک ۲۰۰ هزار تومانی به برادر کوچکتر از خودم، محاربه است؟»
|