پنجشنبه، 25 شهریور ماه 1395 = 15-09 2016داستانی از تاریخ؛ بهرام گور چگونه پادشاهی بود؟یک پژوهشگر گفت: بهرام گور پادشاه باهوش و با ارادهای بود که تقریبا تمام امور ایرانشهر را سازماندهی میکرد. کوروش صالحی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، در خصوص اقدامات بهرام پنجم ملقب به بهرام گور اظهار کرد: روابط و سیاست خارجی ساسانیان از این جهت حایز اهمیت است که ما شاهد موفقیتها و دستاوردهای خوب و آموزندهای هستیم که در همه دورهها میتوان از آن بهره برد. وی افزود: شاید اهمیت تاریخ در این باشد که بتوان از اصول کلی که تقریبا ثابت است در بیشتر موارد به ویژه موضوع مطرح شده در روابط خارجی در جنگها، گفتوگوها و کارهای دیپلماتیک و سیاستهای کلی استفاده کرد و مجبور به تکرار تاریخ نشد. ساسانیان یک الگوی موفق در ابعاد مختلف بودند این نویسنده خاطر نشان کرد: در واقع ساسانیان تقریبا یک الگوی موفق از مردمداری، سیاست، روابط خارجی، اقتصاد، تجارت بینالمللی، صنعت و هنر را به ما نشان میدهند که میتوان قالب و الگوهای آن را به صورت امروزی، مورد استفاده قرار داد. وی عنوان کرد: بهرام پنجم پسر یزدگرد یکم بر اریکه سلطنت نشست و درباره او داستانهای شگفتانگیزی از به قدرت رسیدن بزم و رزمهایش وجود دارد که مضمون بخشی از داستانهای کهن ایرانی است که قسمتی از آن را فردوسی و نظامی به نظم در آوردهاند. صالحی خاطر نشان کرد: مناسبات خارجی بهرام بیشتر به درگیری با دشمنان گذشت اما در غرب، او وارث اقدامات شاپور دوم و یزدگرد یکم بود چرا که آرامش در مرزهای غربی حکم فرما بود. این پژوهشگرگفت: تحرک مسیحیها و برخورد با زرتشتیان سبب شد حاکمیت در برابر آنها موضعگیریهای شدیدی صورت دهد و هر چه تحرک مسیحیان بیشتر میشد طبیعتا برخوردهای حکومتی نیز با آنها افزایش مییافت. وی تصریح کرد: دولت ایران درخواست بازگشت فراریان از بیزانس را داشت اما رومیها از باز پس دادن فراریان امتناع کردند و در مقابل، دولت ایران کارگران رومی که در معدن طلا کار میکردند را دستگیر کرد. این پژوهشگر افزود: با بالا گرفتن اختلافات، درگیریهای کوچکی بین دو طرف صورت گرفت ولی این اختلافات نتیجهای نداشت، از این رو هر دو طرف کوشیدند تا به یک تفاهمنامه برای یک صلح بلند مدت برسند. مفاد صلح همان موارد گذشته در مرزها بود که ساسانیان در قرار دادهای قبلی بر آن تاکید داشتند و همچنین سه شرط که هر دو طرف موظف به انجام آن بودند. وی گفت: در ابتدا مقرر شد دو کشور، متعرض عقاید مذهبی شهروندان خود نشوند، دوم اگر از ایرانیان و عربهای تحت فرمانروایی ایران، کسی به رومیها پناهنده شد باز گردانده شود و در آخر تئودیوس موظف است برای حفظ گذرگاههای قفقاز، هر ساله مبلغی را به ایران پرداخت کند. وی اظهار کرد: مفاد این قرار داد نشان میدهد که رومیها از مسیحیان ساکن درایران به عنوان ستون پنجم استفاده میکردند و در موقعیتهای گوناگون با وجود تساهل و تسامح ساسانیان حتی با دین رسمی درگیر بودند و ایرانیان زرتشتی را تحقیر و مورد آزار قرار میدادند. این نویسنده با بیان روایتی از تاریخ طبری افزود: مهرنرسی از سوی بهرام با چهل هزار تن به قسطنطنیه میرود و درباره شرایط صلح و پرداخت باج و دیگر چیزها با رومیها مذاکره میکند، تئودوسیوس با مهرنرسی صلح میکند و همه شرایط بهرام را میپذیرد.در فارسنامه ابن بلخی اشاره شده است که بهرام به سوی یمن و نرسی به سوی روم رفتند و«هر دو مظفر و با کام دل و غنیمت بی اندازه باز آمدند و خراج بر روم و یمن نهادند». صالحی خاطرنشان کرد: بهطور شفاف درباره درگیری با روم سخنی به میان نیامده و تنها به بازگشت پیروزمندانه نرسی اشاره شده است که در این میان، شاهنامه نیز تنها از آمدن فرستاده قیصر روم یاد میکند و هیچ اشارهای به جنگ میان ایران و روم ندارد. درودی رسانم ز قیصر به شاه این نویسنده گفت: پروکوپیوس نیز از جنگ سخنی به میان نمیآورد و درباره معاهدات صلح گزارش میدهد که «وقتی تئودوسیوس به حد رشد رسید، یزدگرد وفات یافت و جانشین وی بهرام پادشاه ایران با لشگری جرار به خاک روم حمله کرد، لیکن بی آنکه خسارت و آسیبی وارد آورد و کاری از پیش ببرد مراجعت نمود». وی تصریح کرد: در ادامه روند مذاکرات، صلح را چنین توصیف میکند که «تئودوسیوس، آناتولیوس سردار شرق را تنها به سفارت نزد ایرانیان فرستاد اما، چون به اردوی ایران رسید از اسب خود فرود آمد و مسافتی را پیاده طی کرد تا به حضور بهرام برود». وی ادامه داد: بهرام او را دید و پس از استفسار از طرفین خویش دانست که وی سردار نامدار رومی است و به سفارت نزد وی آمده است، عرض سلوک و احترامگذاری فوق العاده او چنان در شگفت شد که فورا عنان اسب خویش را برگردانید و همه سپاهیان وی نیز به پیروی او، از خاک روم بیرون رفتند. این پژوهشگر عنوان کرد: بهرام به مرز کشور خود رسید سفیر روم را بسیار احترام کرد و صلح را به همان ترتیبی که پیشنهاد کرده بود پذیرفت و فقط یک شرط گذاشت که هیچ یک از طرفین حق نداشته باشند در سرحدات مجاور خاک یکدیگر قلاع و استحکامات جدید بنا نمایند پس از انعقاد عهدنامه مذکور، هر دو پادشاه به فراغ خاطر مشغول اداره امور داخلی کشور خویش مشغول شدند. این نویسنده تصریح کرد: هر دو از آمدن فرستاده رومیها به پیش بهرام سخن میگویند اما مذاکرات توسط فردوسی ثبت نشده است او اشاره میکند که فرستاده رومیها هفت پرسش از موبدان میپرسد و در نهایت اعلام میکند که در خواست باج از او سزاوار شاه است و به کشور خود باز میگردد. اگر باژ خواهی ز قیصر رواست صالحی افزود: این باج خواهی در واقع به معاهدات پیشین میان ایران و روم باز میگشت که براساس آن ایرانیان با ساختن قلعهها و برجهایی در گردونهای قفقاز و نگهداری از آنها از هجوم قبایل وحشی، هر ساله مبلغی را از رومیها میگرفتند. وی ادامه داد: این هزینه در واقع مربوط به مخارج دربندها میشد از آنجا که این قبایل هرگاه از دربندها میگذشتند یک منطقه وسیعی را در قفقاز و ارمنستان، کاپادوکیه و شمال سوریه و حتی انتاکیه را مورد هجوم، غارت و چپاول قرار می دادند. این پژوهشگر اظهار کرد: نگهداری این دربندها برای هر دو طرف گفتوگو، حایز اهمیت بود به ویژه رومیها در این مساله ذی نفعتر بودند. این پژوهشگر گفت: این پیمان صلح سبب شد روابط دوستانه ایران و روم ادامه یابد و در این میان بهرام آنچه را که به او رسیده بود در روابط دیپلماتیک و نیزمرزهای جغرافیایی حفظ کند و برای جانشینان خود به جا گذارد. بهرام كه در همه حيات گور مى گرفت دوست گرامی درست بنویس شاهپور درسته نه شاپور |