آدرس پست الکترونيک [email protected]









دوشنبه، 21 تیر ماه 1395 = 11-07 2016

لیلاز: برجام قادر به رفع مشکلات ساختاری نیست

به لحاظ مقداری و درآمدی و رفع مشکلات ساختاری اقتصاد، برجام قادر به ایفای نقش نیست و فقط یک تحول مهم و با ارزش بوده و تنها قادر است یک مانع از پیش روی اقتصاد کشور برای رشد بردارد و خود به خود سبب حرکت اقتصاد نمی‌شود.

بهارنیوز: «پساتحریم»؛ کلمه‌ایست که از سال گذشته وارد ادبیات اقتصادی کشور شده است. برجام سندی که بر اساس آن تحریم های ایران بعد از قریب به یک دهه که با گشوده شدن پرونده هسته ای آغاز شد لغو می‌شود. در واقع تحریم‌ها در طی یک دهه گذشته سبب فشار اقتصادی مضاعف بر کشور شد اما این ساده انگارانه است که بگوییم لغو تحریم‌ها درمانی برای زخم های پیکر زخمی و بیمار ایران است. کاهش بهره وری ملی، فرار سرمایه، فسادو بسیاری از ویروس های مخرب اقتصادی که هر کدام به تنهایی می‌تواند سبب اضمحلال سیستم اقتصادی یک کشور شود اکنون در پیکره اقتصاد کشور تجمع کرده و جز با اصلاح ساختار اقتصادی و ایجاد فضای امن سیاسی و اقتصادی نمی توان برای دست یازیدن به این مهم امیدوار بود.

سعید لیلاز، کارشناس اقتصاد عمومی در گفتگو با بهار بر این مساله تاکید می‌کند که «به لحاظ مقداری و درآمدی و رفع مشکلات ساختاری اقتصاد، برجام قادر به ایفای نقش نیست و فقط یک تحول مهم و با ارزش بوده و تنها قادر است یک مانع از پیش روی اقتصاد کشور برای رشد بردارد و خود به خود سبب حرکت اقتصاد نمی‌شود. ما نیازمند قوای محرکه هستیم و این قوای محرکه قبل از دولت آقای احمدی‌نژاد نیز دچار مشکلات فراوانی بود در 10 سال گذشته به ویروس‌هایی آلوده شده که در تاریخ ایران سابقه نداشته است. کاهش چشمگیر تشکیل سرمایه، کاهش شدید بهره وری و حتی منفی شدن و همچنین عنصر فساد از جمله این ویروس هاست که اقتصاد ایران اکنون به شدت به آن آلوده است.» آنچه در پی می‌آید حاصل گفت و گو با این کارشناس اقتصاد است.

نقش بخش خصوصی و دولتی در دوره پسابرجام را چگونه می‌توان تعریف کرد؟
من برای بخش خصوصی و دولتی برای پس از برجام و یا دوره لغو تحریم‌ها نقش به خصوصی قائل نیستم، چرا که حادثه مهمی اتفاق نمی افتد. در این شرایط ما برای اولین بار بعد از نیم قرن درباره اقتصاد و سمت وسوی ایران در این دوره می‌توانیم تصمیم بگیریم. آنچه در حال حاضر برای ما مهم است اتفاقی که در برجام افتاده نیست، بلکه نقش پایانی دولت در اقتصاد کشور است، یعنی پایان تصدی و دولت در اقتصاد دولت که این یک بحث نظری بسیارمهم است. در این شرایط ما به عصر پایان دولت و هژمونی آن در اقتصاد ایران رسیده ایم. دولت به معنی خاص است نه دولت آقای روحانی یا احمدی نژاد. دولت به نظر من حکومت و تسلط دخالت گونه حکومت در اقتصاد، بعد از 50 یا 60 سال یعنی از ابتدای دهه 40 به بعد است. ازآن زمان تا کنون نقش دولت تا این حد در اقتصاد ایران ضعیف نشده بود.بنابراین باید درباره این مساله صحبت کرد که درغیاب درآمدهای نفتی موثری که حکومت را قادرمی سازد بدون بخش خصوصی به اداره کشور بپردازد و نیازی به مداخله بخش خصوصی نداشته و در کنار آن نیز نیازی به دموکراسی هم نباشد، چگونه بخش خصوصی نقش مفید و قابل اثر خود را باید ایفا کند.

در این شرایط با توجه به این که تا 10 ساله آینده سهم نفت به گونه ای نخواهد بود که دولت بتواند به کارکردهای سابق و سنتی خود در نیم اخیر بازگردد و خوشبختانه اقتصاد ایران بدون حضور و دخالت بخش خصوصی و یا افزایش چشمگیر سهم این بخش در فعالیت های بخش خصوصی قابل اداره کردن نیستمی توانیم برجام و لغو تحریم‌ها را که سبب ورود بخش خصوصی به صورت گشترده به عرصه اقتصاد می‌شود، نتیجه لغو تحریم‌ها عنوان کرد.

از سویی، از آن جایی که سهم نفت در اقتصاد ایران و در تامین درآمدهای دولت به شدت در حال کاهش است و حداقل در چشم انداز 10 ساله، من نقش قابل توجه و تعیین کننده ای برای دولت که بدون درآمدهای نفتی بتواند در اقتصاد ایران ایفا کند، اگر قیمت نفت در حالت خوشبینانه ای بالا برود، دولت با کسری بودجه همچنان روبروستکه نمی تواند عقلانیت اقتصاد را به عقب براند و تسلط خود رابرخلاف بخش خصوصی برقرار کند. به نظر می‌رسد یک دوران نسبتا طولانی و با چشم انداز باثبات از نظر گسترش و تعمیق سهم بخش خصوصی در اقتصاد ایران قابل رویت است که در آستانه آن قرار داریم.بنابر به تحولاتی که در ده ساله گذشته در اقتصاد ایران اتفاق افتاده سهم بخش خصوصی افزایش پیدا می‌کند و حکومت و یا دولت سهم آن در اقتصاد کاهش پیدا می‌کند، همچنین تصدی دولت در این شرایط نیز کاهش پیدا می‌کند و بیشتر نقش نظارتی و هدایتی بر عهده خواهند گرفت که به سمت اقتصاد های کلاسیک پیش خواهد رفت.

اتفاق مهمی که از آن سخن می‌گویید و در ده سال گذشته در اقتصاد ایران رخ داده، چیست؟
دو مساله که منشا حادثه در اقتصاد ایران شده یکی تخریب کامل اقتصاد ایران و بدهکار کردن و اتمام ذخایر و امکانات دولت در اقتصاد از طریق یارانه های نقدی و هزینه های جاری، دوم فقدان سرمایه گذاری در اقتصاد به خصوص در صنعت نفت کشور که سبب شده تا اطلاع ثانوی اجازه استفاده از درآمدهای نفتی را به دولت نمی دهد. اتفاق سومی هم در سطح بین المللی افتاده و آن کاهش شدید نفت است به گونه ای که همراه با دو عامل دیگر حتی اگر قیمت نفت به 60 یا 70 دلار برگردد باز دولت قادر به دخالت موثردراقتصاد نخواهد بود و فقط می‌تواند کسری‌ها و عقب ماندگی‌ها را جبران کند.

برخی منتظر یک اتفاق در آن واحد با لغو تحریم‌ها و البته توسط سند برجام هستند،این اتفاق چگونه خواهد افتاد؟
این یک توهم و حرف بی ربط است. اساسا مشکلات اقتصاد ایران تحریم نبوده و نیست که با لغو این تحریم‌ها تصور کنیم حل می‌شود. حداکثر اتفاقی که با لغو تحریم‌ها می‌افتد این است که 10 تا 20 و یا 30 درصد واردات ایران برای گران تر تمام می‌شود که در حکم افزایش مالیات ملی بر واردات متبلورمی شود. اگر ما ساختار اقتصادی سالمی داشتیم، لغو این تحریم هامانند جنگ تحمیلی به رشدتولید داخل و شکوفایی اقتصاد ملی می‌انجامید، در حالی که با وجودهمین تحریم‌ها اقتصاد ایران را در دوران جنگ ساختیم و با 6 میلیارد دلار درآمد نفتی کشور و جنگ را با هم اداره کردیم، در حالی که در سال 1390 با 120 میلیارد دلار درآمد نفتی نتواستیم کشور را اداره کنیم. بنابراین مشکل اقتصاد کشورهیچ گاه تحریم‌ها نبوده و نیست در واقع مساله اساسی کشور فقدان بهره وری،سرمایه گذاری و تسلط دولت بر اقتصاد و در 10 سال گذشته بیماری دیگری به پیکر اقتصاد در حال احتضار ایران اضافه شده به نام فساد که در تاریخ ایرانبی سابقه بوده است. به طور کلی باید گفت لغو تحریم‌ها معضلات ساختاری اقتصاد کشور را حل نمی کند و ما نیازمند یک انقلاب در اقتصاد هستیم.

لغو تحریم‌ها چه تاثیری بر قیمت نفت خواهد داشت؟
همانطور که در گذشته پیش بینی می‌شد از آن جایی که لغو تحریم‌ها به عرضه بیشتر نفت در دنیا منجر می‌شود در وهله اول، در وهله دوم به کاهش تنش‌ها در منطقه خاورمیانه ودرسطح ژئو پلتیک می‌انجامید که منجر به کاهش درآمدهای نفتی می‌شود، بنابراین افزایش درآمدهای حاصل از افزایش صادرات نفت خام از طریق کاهش قیمت نفت به شدت خنثی می‌شود؛ بنابراین پیش بینی می‌کنیم اگر حتی درآمدهای صادرات نفت خام ایران در سال 95 به بیش از 700 میلیون بشکه در روز برسد که یک برآورد خوشبینانه است، حداکثر درآمد نفتی ایران در سال 95 سی میلیارد دلار می‌شود که فقط 40 درصد درآمد نفتی در سال 92 است که بدترین سال تحریم‌ها بوده، بنابراین بهلحاظ مقداری و درآمدی و رفع مشکلات ساختاری اقتصاد، برجام قادر به ایفای نقش نیست و فقط یک تحول مهم و با ارزش بوده و تنها قادر است یک مانع از پیش روی اقتصاد کشور برای رشد بردارد وخوبه خود سبب حرکت اقتصاد نمی‌شود. ما نیازمند یک قوای محرکه هستیم و این قوای محرکه قبل از دولت آقای احمدی نژاد نیز دچار مشکلات فراوانی بود در 10 سال گذشته به ویروس‌هایی آلوده شده که در تاریخ ایران سابقه نداشته است. کاهش چشمگیرتشکیل سرمایه، کاهش شدید بهره وری و حتی منفی شدن و همچنین عنصر فساد از جمله این ویروس هاست که اقتصاد ایران اکنون به شدت به آن آلوده است.

هنگامی بحث برجام و لغو تحریم‌ها مطرح می‌شود بلافاصله موضوع سرمایه گذاری هم مطرح می‌شود. بسیاری خوشبین اند که لغو تحریم‌ها فضایی را برای سرمایه گذاری ایجاد می‌کند، چقدر این نگاه درست است؟
اگر منظور از سرمایه گذاری خارجی اصطلاح FDI باشد، اصولا تصور نمی کنم در ایران حتی یک میلیارد دلار از این نوع سرمایه گذاری انجام شود. اگر جذب فاینانس و اعتبار خارجی باشد در این زمینه امکانات بیشتری داریم. ما می‌توانیم مانند سال های بعد از جنگ بلافاصله 40 میلیارد دلار طرح های فاینانس خارجی جذب کنیم و این یک تحرک جدی در اقتصاد ایران خواهد بود. البته باید خاطرنشان کنم که این نوع سرمایه گذاری وام خارجی است. برای سرمایه گذاری باید فقط و فقط به نبیه بخش خصوصی داخلی اتکا کنیم و همه سال های قبل از دولت آقای احمدی نژاد تا 75 درصد تشکیل سرمایه در ایران را بخش خصوصی انجام می‌داده و هنوز نیز امکان این مساله وجود دارد. خود این مساله مستلزم بهبود فضای عمومی کسب و کار در کشور است. بهبود فضای عمومی کسبل و کار برخاسته از کاهش منازعات سیاسی در کشور است.

در واقع یک فضای امن در کشور است. البته تنش های موجود بین عربستان و ایران و یا گاهی با آمریکا اجازه تشکیل سرمایه ثابت در ایران را نمی دهد.البته ثبات سیاسی ایران در حال افزایش است و بیشتر هم می‌شود اما مقدار ثبات لازم برای این که به حداقل از تشکیل سرمایه برسیم را به دست نمی آوریم اما به تدریج به این مرحله خواهیم رسید که به سال های 80تا 84 برگردیم که بهترین سال های ایران در تاریخ کشور است.

در بحث سرمایه گذاری خارجی به مساله سرمایه گذاران ایرانی خارج از کشور هم باید بپردازیم. این افراد که به بازار ایران آشنایی دارند چگونه باید شرایط ورود این افراد را در شرایط پسا برجام فراهم کرد؟
این گونه سرمایه گذاری مستلزم برقراری یک آشتی و وفاق ملی در داخل است و دیگر این که مستلزم تغییر قوانین و دیگری نیازمند ایجاد ثبات در اقتصاد ایران است. یعنی هم ثبات سیاسی و اقتصادی نیازمند است و هم تغییر قوانین. یک ویژگی جهان معاصر این است که این تصور این که بین سرمایه داخلی و خارجی فرق قائل شویم یک اشتباه علمی و سیاسی بزرگ است. سرمایه مسلمان و مسیحی و داخلی و خارجی ندارد. سرمایه یک دید جداست و کاملا یک بحث علمی و جداگانه از ایدئولوژی ست.

اگر ما توانایی جذب سرمایه را نداشته باشمی ربطی به داخلی و خارجی بودن آن ندارد.بنابراین فرقی به اصول حاکم بر سرمایه داخلی و خارجی دیده نمی‌شود. اگر امنیت در داخل برقرار باشد و ثبات سیاسی و اقتصادی هم فراهم شود و مردم بتوانند به این که اقتصاد و فضای سیاسی ایران قابل پیش بینی است اعتماد کنند و امیدوار به ثبات ایران باشند حتما شاهد ابتدا کاهش فرار سرمایه و سپس ورود آن به کشور خواهیم بود. ما در حال حاضر به شدت با فرار سرمایه مواجهیم. در حالی که اقتصاد ایران به شدت زخمی و دچار خونریزی است تزریق خون عملی نیست. بنابراین برای بهبود شرایط اقتصاد ایران باید ساختار آن بازسازی شود و از اشاعه بیماری هایی که اقتصاد کشور به ان دچار است به تمام نقاط جلوگیری شود. به طور کلی برجام و لغو تحریم‌ها درمانی برای این درد نیست.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: