شیوههای نوظهور خشونت در میان نوجوانان
«ابتکار» از افزایش شیوههای نوظهور خشونت در میان نوجوانان گزارش می دهد؛
ترک تحصیل اخلاق از مدارس
در سالهای اخیر خشونت به سنین پایین کشیده شده است. محل وقوع بزهها نشان میدهد که «افزایش جمعیت حاشیه نشین» و «فقر» کلید واژهای بیچون و چرای این وضعیت هستند. رفتارهایی که از روی عمد یا غیرعمد مرگ طرفین را نیز در بر دارد. هفته گذشته خبری منتشر شد مبنی بر به آتش کشیدن یک دختر 13 ساله توسط پسری 17 ساله با تینر. پیش از این نیز داستان پسر 17 سالهای را شنیده بودیم که پس از تجاوز به ستایش 6 ساله او را کشته و جنازه اش را در اسید سوزانده بود. در گذشته اگر قتلی صورت میگرفت یک سلاح سرد در آن نقش داشت، اما امروزه اسید، تینر، قطعه قطعه کردن جسد و شعلههای آتش به شدت در روایت قتلهای مربوط به نوجوانان دیده میشود. افزایش رخدادهای این چنینی چراغ قرمزی است از افزایش روش های نوظهور خشونت در سنین نوجوانی.
قاتلان نابالغ
در سال 87 خبرهایی از کاهش سن جرم به 15 سال منتشر شد. افزایش 20 درصدی زندانیان زیر بیست سال در سال 93 گویای این موضوع است. قتلهایی که نوجوانان در کشورهای غربی مرتکب آن می شوند بیشتر با سلاح گرم است، شنیدن خبر مرگ تعدادی از دانشآموران یک مدرسه در یکی از ایالتهای آمریکا خبری متداول به نظر میرسد اما در ایران سوق نوجوانان به سمت سلاح های سرد بیشتر بوده است. سلاح هایی که امروزه و با پیشرفت مشاهدات آن ها بعضا در سریالهای خشن و جنایی رنگ دیگری گرفته است. استفاده از اسید در معدوم کردن جسد، ریختن تینر یا بنزین برای ترساندن و روشهای دیگر از جمله نزاعهای پرخاشگرایانه در اطراف مدارس در ایران دیده میشود. فقر، تعداد فرزندان زیاد، زندگی در حاشیه شهرها و فقیرنشینی، افزایش شبکههای اجتماعی و عدم فرهنگ صحیح استفاده از آن و نداشتن الگوی سنی برای مشاهده فیلمها و سریال های روز دنیا و ایران غیر از اینکه موجبات و زمینه قتلها را فراهم میکند، بلکه ایدههای خشن را نیز در ذهن آنها به وجود آورده است.
مولفه های مشابه در قتل های +18
یازدهمین روز از خرداد ماه سال 95، دختری 13 ساله در اطراف فردیس کرج از خانه متواری میشود. یک شب بعد در یک ساختمان متروکه دخترک در شعلههای آتش پیدا میشود؛ او که 90 درصد بدنش سوخته بود به بیمارستان منتقل و روز پنجشنبه در اثر شدت سوختگی جان خود را از دست میدهد. این دختر از سال گذشته با پسری 17 ساله در آن روستا دوست بوده است. پسر در اعترافات خود آورده بود: از سال گذشته با هم دوست و به هم علاقهمند شدیم و حتی میخواستیم با هم از دواج کنیم، اما از چند روز پیش او به من گفت میخواهد به دوستیمان پایان دهد و نمیخواهد با من ازدواج کند. با شنیدن این حرفها بشدت از دست او عصبانی شدم. او گفته بود پس از ریختن تینر روی دخترک، قصد ترساندن دختر را داشت که پس از زدن فندک با تن آتش گرفته دختر مواجه شده و از محل گریخت.
مولفههایی مانند «ساختمان متروکه»، «فرار از خانه»، «دختر 13 ساله» ، «مرگ به روش آتش سوزی»، «ایجاد رابطه دوستی در سنین زیر 17 سال»،«عدم کنترل رفتار در پسری نوجوان» و در پایان «گریختن از محل جنایت در حالی که ممکن بود با تلاش از میزان آتش سوزی بکاهد» تا بدین جا جزء مولفههای اصلی این قتل است. در قتل ستایش 6 ساله نیز به دست پسر 17 ساله مواردی چون «استفاده از مشروبات الکلی»، «مشاهده فیلم های مستهجن در تلفن همراه»، «استفاده از اسید برای معدوم کردن جسد»، «تجاوز» و «حاشیه نشینی»، «استفاده از سلاح سرد و سپس اسید» به چشم می خورد. مواردی که هرکدام پاسخی داشته و یکی از آسیبهای اجتماعی موجود در جامعه فعلی کشور را در برمیگیرد.
ترک تحصیل اخلاق از مدارس
داور شیخاوندی، جامعهشناس در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی روزنامه «ابتکار» با اشاره به اینکه در سالهای اخیر شاهد خشونت روز افزون در جامعه بودهایم، میگوید: کمبود فضای شاد به طور عام برای مردم و به طور خاص برای نوجوانان اندک است. به همین جهت بسیاری از نوجوانان در فضاهای عمومی مانند پارکها رها شدهاند و امکانات تربیتی اخلاقی برای آنها اندیشیده نشده است. با توجه به اینکه مدارس ما شادیبخش نیستند و اخلاقآموزی در آن انجام نمی شود، می توان گفت اخلاق از مدارس ترک تحصیل کرده است. حال که نوجوانان در مدارس دولتی پس از اتمام ساعت کلاس به طور روزمره در خیابانها رها می شوند و تحت تاثیر آن فضای بسته رفتارهای خشونتآمیزی را انجام میدهند.
پسران برای تثبیت شخصیت به سراغ خشونت می روند
در سالهای اخیر و با افزایش شبکههای اجتماعی، جوانان و نوجوانان ابعاد گروهی خود را از دست دادهاند و به سراغ فردگرایی و سرگرمیها فردی میروند. تلفن همراه ها یکی از این موارد است که با توجه به معلوم نبودن محتویات آن، احتمال افزایش خشونت در جامعه را در پی دارد. این جامعهشناس میگوید: پسرها در کش و قوس انفرادی شدن سرگرمیهایشان، بیشتر به سراغ خشونت میروند و این کار را برای تثبیت شخصیت خود موثر میدانند. متاسفانه خشونتهای دولتی و دینی از طرفی جامعه خشنی تشکیل دادهاند و در این بین آرام بخشی کمتری به جامعه تزریق شده است، از وسایل نقلیه گرفته تا گردش در پارک و بسیاری از محدودیت های دیگری که در این راستا به وجود آمده می توان اشاره کرد. نگاه دقیق در پدیدههای اینچنینی نشان میدهد که خشونت نوجوانان چه در ابعاد سرقت و چه در ابعاد جنایی بیشتر در حاشیه شهرها صورت میگیرد. مردمانی که روستا زده شدهاند برای زندگی بهتر به سراغ شهرها میآیند و به عبارتی حاشیهنشینی درون شهری را رقم می زنند. شیخاوندی در ای باره میافزاید: مدنی شدن حاشیه نشینها و نظارت اندک بر آن ها در ایجاد حوادثی از این دست تاثیرگذار است. این افراد در شهرهای کوچک بیشتر به طور قومی و قبیلهای فعالیت میکردند و تا حدی قابل کنترل بودند اما با حضور در حاشیه شهرها نظارت بر آن ها کاسته شده و امکان وقوع چنین رفتارهایی را در نوجوانان افزایش میدهد.
این آسیب شناس تصریح می کند:در گذشته نزاع و قتل ها وابسته به چاقو بوده اما در حال حاضر قمه کشی متداول شده است. این موضوع است فراوان دارد که شخص در ملا عام دست به قتل می زند و کسی نیز از ترس قربانی شدن وارد نزاع نخواهد شد. استفاده از اسید نیز در میان دختران و پسران افزایش یافته است. گمنامی افراد و همچنین در دسترس بودن، افراد را به استفاده از چنین ابزاری برای قتل ترغیب میکند. نوجوانانی که در فضای بی اخلاقی و بیمدنی بودن بزرگ شده اند راحت تر به استفاده از این نوع روش ها اقدام میکنند. این دسته از افراد حرمت دیگران را در نظر نمی گیرند. نبود فضای شاد و عدم تربیت نوجوانان باعث می شود که هرکس با هر ابزاری علیه دیگران خشونت انجام دهد.
وی می گوید: استفاده از اسید یا تینر برای قتل یا معدوم کردن جسد راه آسانی است که به ذهن افراد میرسد. چرا که یک نوجوان پس از ارتکاب به قتل برای جابجایی جسد سراغ ایده های اینچنینی می رود.
هرچند به گفته کارشناسان کمبودهای آموزشی مدارس دانشآموزان و نوجوان را به جامعه ضعف هایی دارد اما خانواده ها و نوع آزادی ها و محدودیت هایی که در اختیار فرزندانشان قرار می دهند نیز در ایجاد این فضای ناامن بی تاثیر نیست.