آدرس پست الکترونيک [email protected]









سه شنبه، 24 فروردین ماه 1395 = 12-04 2016

موج انباشته 5 میلیون نفری متقاضیان شغل

روزنامه خراسان: سخن گفتن در مورد اشتغال بسیار دشوار است. مثل این می ماند که از بالای کوه حرکت آب را مشاهده می کنی و مطمئن هستی که سیلی در کار است، اما شهروندان خواب اند. وضعیت بیکاری در کشور هم به گونه ای است که هر چه کارشناسان فریاد می زنند، گویا گوشی برای شنیدن وجود ندارد. آن هم در شرایطی که پیامبر اسلام فرمودند:« کسی که بار زندگی خود را بر دوش دیگران بیفکند و از دسترنج مردم امرار معاش کند (بیکار باشد)، رانده و طرد شده درگاه خداست»

در این مطلب می خواهیم نشان دهیم که اگر اتفاق خاصی در مورد اشتغال جوانان رخ ندهد، بحرانی نه چندان دیر دامن اقتصاد ایران را می گیرد. بحرانی که خیلی زود مسائل اجتماعی نظیر فقر و اعتیاد را به همراه می آورد که خود تبعات فراوانی خواهد داشت. اما چرا آن قدر نگرانیم؟بدون شک آنچه نگرانی های فراوانی در مورد وضعیت اشتغال در کشور ایجاد می کند، عدم تناسب ورودی های بازار کار و فرصت های شغلی موجود است. طبیعتا هر چه فاصله میان ورودی های بازار و فرصت های شغلی بیشتر باشد، بیکاری افزایش پیدا می کند. البته فرصت های شغلی باید متناسب با نیروی کار جامعه باشد تا فرایند جست و جو و تطبیق (search and match) به درستی صورت پذیرد. در ادامه توضیح خواهیم داد که در وضعیت فعلی و دورنمای اقتصاد ایران فاصله زیادی میان بازار کار و فرصت های شغلی وجود دارد.

نگاهی به تحولات جمعیتی

وقتی که به هرم جمعیتی کشور نگاه می کنیم، در می یابیم که جهش جمعیتی که در دهه 60 رخ داد، حالا به مرحله ای رسیده که آن ها باید کار کنند.

هرم سنی جمعیت ایران در سال 90 نشان می دهد که عمده جمعیت کشور (بیش از 40 درصد ) در فاصله سنی 15 تا 34 سال قرار گرفته اند. یعنی جمعیتی بالغ بر 30 میلیون نفر در سنی قرار دارند که نیاز به کار دارند. جمعیتی که نسبت به سرشماری سال 85 افزایش چشمگیری داشته است. حتی در سال های بعدتر و تا کنون نیز به این جمعیت افزوده شده است. یعنی متقاضیان فراوانی وارد بازار کار شده اند. اما زمانی این افراد خود را در بازار کار صاحب شغل می دیدند که رشد اقتصادی مثبتی اتفاق می افتاد. یعنی میزان تولیدات داخل کشور افزایش قابل توجهی می یافت. این گونه گفته می شود که اگر اقتصادی یک درصد رشد داشته باشد، حدود 100 هزار شغل ایجاد می شود. اما این سال ها، چه بر سر رشد اقتصادی آمده است.

رشد منفی تولیدات، بیکاران را دانشجو کرد

نمودار زیر تغییرات نرخ رشد اقتصادی در دهه 90 را نشان می دهد. آن چه روشن است، میانگین حسابی رشد اقتصادی ایران در طول این سال ها منفی بوده است. این مساله به ما می گوید که در این سال ها نه تنها فرصت شغلی اضافه نشده است، بلکه فرصت شغلی نیز کاهش یافته است. البته به این معنا نیست که شغل جدیدی ایجاد نشده است، بلکه به این معناست که احتمالا فرصت های شغلی ایجاد شده کمتر از فرصت های شغلی از دست رفته بوده اند. این مساله را شاید بتوان با آمار تعداد شاغلان در طول این سال ها نمایش داد. برای اینکه به خطای فصلی بودن این داده ها دچار نشویم، تعداد شاغلان را براساس فصل تابستان هر سال مقایسه می کنیم. اما زمانی که به آمار بیکاران نگاه می کنیم، متوجه اتفاقی عجیب می‌شویم. در این سال ها نرخ بیکاری کاهش یافته است و بعضا تک رقمی شدن بیکاری را جشن گرفته ایم. اتفاقی که در مقابل آنچه در بالا می بینیم رخ داده است. توضیح ساده است. جمعیتی که از پیدا کردن شغل ناامید بوده اند به سراغ تحصیل رفته اند. از کارشناسی گرفته تا دکترا و این بزرگترین خطر و همان سیلی است که در مورد آن سخن گفتیم.

انباشت بیکاران تحصیل کرده به منزله بمب ساعتی

جمعیتی که می بایست به صورت آرام جذب بازار کار می شدند، انباشت شده اند. این جمعیت یا تحصیل کرده اند و یا بیکار مانده اند. اکنون تعداد زیادی از افراد دهه شصتی هستند که بیکار مانده اند و در حوضچه بیکاری قرار گرفته اند. در این شرایط، جمعیت دهه 70 نیز کم کم به سن کار رسیده اند و آن ها نیز متقاضی کار شده اند. یعنی جمعیت انباشت شده بیکار گذشته و ورود جمعیت جدید سبب گردیده است تا وضعیت بیکاری به معضلی بزرگ تبدیل شود. معضلی که حل آن بسیار پیچیده و دشوار است. متاسفانه این افراد بیکار دقیقا در دوره جهش جمعیتی قرار دارند و تعداد بسیاری هستند. اگر قبول کنیم که هر درصد رشد اقتصادی 100 هزار شغل ایجاد می کند، برای ایجاد شغل برای 5 میلیون نفری که تقریبا نیازمند شغل هستند به رشد 50 درصدی در یک دوره کوتاه مدت نیاز داریم. آن هم رشدی که بتواند اشتغالزا باشد. البته این محاسبات دقیق نیست و تنها به منزله هشداری برای مسئولان و مردم است. هشداری که خیلی زود به مرحله خطر می رسد. خطری که می تواند جامعه ایران را با چالش های متنوعی رو به رو کند. آسیب های اجتماعی فقر، طلاق، اعتیاد و ... تنها بخشی از این آسیب هاست. بدون شک جامعه ای که دربند این مشکلات باشد، نمی‌تواند به کمال برسد. پس تا دیر نشده باید کاری برای اشتغال کرد.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: