آدرس پست الکترونيک [email protected]









چهارشنبه، 27 آبان ماه 1394 = 18-11 2015

تفاوت و شرایط صیغه و روسپی گری

سلامانه :برخی معتقدند ازدواج موقت یکی از منطقی ترین و مترقی ترین دستورات اسلام است که اگر با اندک تعقل و انصاف و آزاد اندیشی بدان نگریسته شود، همخوانی دستورات اسلام با واقعیت ها و نیازهای بشر و ضرورت های گوناگون زندگی آشکار می شود و به علاوه فاصله بسیار عمیقی بین این حکم مترقی و بین رفتارهای انحرافی مانند زنا و فحشا وجود دارد؛ هر چند در واقع ازدواج موقت به عنوان راهکاری برای مواقع غیر عادی و ضروری قرار داده شده، هم ‌چنان که طلاق حرام نشده و راهکاری برای مواقع خاص و اجتناب ناپذیر قرار داده شده است.

به همین خاطر در روایات، جز در برخورداهای سیاسی و به جهت مقابله با برخی بدعت ها (۱) ازدواج موقت تشویق نشده، بلکه به نوعی از اقدام بی مورد آن نهی شده است. (۲) در هر حال نگاه کلی اسلام در این خصوص نگاهی خاص و در مقام اضطرار و ضرورت های خاص است. اما فرق این راهکار با روسپی گری و زنا چیست و آیا ماهیت صیغه و ازدواج موقت مشابه ماهیت این رفتار شنیع با پیامدهای شناخته شده منفی آن نیست؟ برخی گمان می کنند که در ازدواج موقت همانند زنا و فحشا نوعی استثمار جنسی رخ می دهد و این دو مساله، دو روی یک سکه اند، اما باید گفت این ادعا به هیچ وجه صحیح نیست، زیرا: اولا: در ماهیت ازدواج موقت در اسلام هیچ گاه ارتباط جنسی کوتاه و صرف لحاظ نشده، بلکه ازدواج موقت راهکاری است برای بسیاری ازافراد که زمینه و تمکن و بستر تشکیل زندگی کامل و همه جانبه را به دلایل گوناگون ندارند، اما در عین حال نیازهای طبیعی و غریزی و روحی شان با ازدواج درجه دو و با تعهدات کم تر قابل حل است. در نتیجه کم نیستند.

افرادی که ازدواج موقتی طولانی مدت و محترمانه و با همه ابعاد روابط زوجین حتی با تشکیل خانواده دارند و از آن هم راضی هستند. دوم: ازدواج موقت نتایج و ثمرات متفاوتی دارد. تنها راهکاری برای بهره مندی جنسی نیست، بلکه در بسیاری از موارد این راهکار تنها راه حل بر طرف نمودن مشکلاتی از قبیل محرمیت ها است؛ در واقع در موارد بسیاری مانند فرزند خواندگی ها و پرستاری از افراد پیر و سالمند و یا ایجاد محرمیت های مصلحتی، ازدواج موقت، به دلیل پایین بودن حجم تعهدات و آسانی انجام و بی نیازی به طلاق، تنها راه کار حل مشکل است.

سوم: در مقوله ازدواج موقت سخن از انتخاب کاری ناشایست در برابر رفتار صحیح و مطلوب نیست، یعنی انتخاب گزینه ازدواج موقت به معنای رها کردن گزینه صحیح و منطقی به حساب نمی آید، بلکه در موقعیت لزوم انتخاب گزینه ای بین فحشا و روابط بی حد و حصر و یا روابط محدود و ضابطه مند است که اسلام گزینه دوم را برگزیده است.

چه ما قبول کنیم و چه نکنیم غریزه جنسی یکی از نیرومندترین غرائز انسانی است، تا آن جا که پاره‏ای از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان می‏دانند. تمام غرائز دیگر را به آن باز می‏گردانند. از سوی دیگر این یک قانون کلی است که اگر به غرایز طبیعی انسان به صورت صحیحی پاسخ داده نشود، برای اشباع آن متوجه طریق انحرافی خواهد شد، زیرا غرایز طبیعی را نمی‌توان از بین برد. بر فرض بتوان آن را به طور موقت سرکوب کرد، اما این به هیچ وجه پاسخی مناسب به یک نیاز اساسی و نیرومند نیست.

سرخوردگی و توقف در مسیر تعالی و کمال را به دنبال خواهد داشت؛ بنا بر این راه صحیح آن است که غرائز را از طریق معقولی اشباع کرده و از آن‏ها در مسیر زندگی بهره‌برداری نمود. باید بپذیریم که چه در گذشته و چه در حال به دلایل گوناگون، امکان ازدواج دائم برای بسیاری از افراد فراهم نبوده و نیست؛ در بسیاری از محیط ها و فرهنگ ها افراد در سنین خاصی قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت‏های طولانی و یا در مأموریت‏ها و یا به علل دیگری با مشکل عدم ارضای غریزه جنسی رو به رو می‏شوند؛ یا افراد متعدد به خصوص بانوان بعد از از دست دادن همسران شان به رغم نیاز شدید به همدم و همسر ، توان ورود در این عرصه را در خود نمی بینند و از برخوردهای بد جامعه هراس دارند.

در واقع زنانی که به هر دلیل ازدواج نکرده اند، ولی نیاز جنسی و عاطفی دارند، همچنین زنانی که همسر خود را از دست داده اند و امکان یا تمایل ازدواج مجدد و دائم ندارند، همچنین مردان یا جوانان مجردی که در موقعیت و وضعیت مالی و اجتماعی ازدواج نیستند و یا دسترسی به همسران خود ندارند و یا به هر دلیلی نیاز جنسی شان با همسر خودشان ارضا نمی شود، ارتباط مستقیم و جدی با مسئله ازدواج مجدد دارند که به نظر می رسد ازدواج مجدد تنها اره کار منطقی در برابر این افراد است. در خصوص مردانی که نیاز جنسی شان با همسرشان برآورده نمی شود.

( که البته بر اساس سرد مزاجی طبیعی در بانوان این مردان در همه جای دنیا کم هم نیستند) با در نظر گرفتن همه آنچه گفته شد، به علاوه این واقعیت که به دلایل گوناگون تعادل میان مرد و زن همواره به هم می‏خورد و زنان بدون همسر بیش تر از مردان در جامعه می مانند راهکاری منطقی و مفید برای مردان نیازمند و زنان دارای همین نیازها بهتر از یک ازدواج ضابطه مند و دارای بار معین حقوقی و البته درجه ۲ و کم مسئولیت تر نسبت به ازدواج دائم نیست. اسلام ورود در حوزه های انحرافی برای ارضای نیازهای جنسی را بسیار خطرناک به حال فرد و جامعه دانسته، آن را خروج از مرز و نوعی عدوان و تعدی قلمداد نموده است؛ تنها راهکارهای اسلام برای برخورد منطقی با این حقیقت وجودی، طبیعی ترین و جامع ترین راه کار ممکن یعنی ازدواج است که علاوه بر برخورد منطقی با این نیاز درونی زمینه ارضای سایر نیازهای روحی و روانی انسان و رشد و تعالی فردی و اجتماعی او و ایجاد جامعه ای بالنده و پیشرو را نیز فراهم می نماید.

البته چنان که ذکر شد در منظر اسلام شروط و قیود خاصی برای این رابطه خاص در نظر گرفته شده که خواندن صیغه عقد – که خود نوعی ضابطه معامله و قرارداد فی مابین محسوب می شود و به غیر از بار حقوقی اثر دیگری ندارد – یکی از آن هاست و چنانچه شرایط و مقررات تعیین شده از سوی شرع رعایت گردد، علاوه بر پاسخگویی طبیعی به یکی از غرایز انسانی، حقی هم از کسی پایمال نمی‏گردد. همچنین از فساد اخلاقی و رابطه بی حد و حصر و بدون ضابطه مردان و زنان جلوگیری می‌شود.

در مجموع راهکار ازدواج موقت، چه به جهت رفع نیاز جنسی یا روحی و عاطفی انجام شود و چه به جهت برطرف نمودن نیاز مالی از زن و یا مخلوطی از همه این امور، در هر حال حتی در بدترین اوضاع از جهت ضابطه مند بودن و قواعد دقیق و جدی که برای آن و نتایج آن در شریعت لحاظ شده، به مراتب بهتر از فحشا و بی بندوباری در روابط جنسی غربی و یا روسپی گری قانونی در این کشورها است.

تفاوت و شرایط ازدواج موقت با روسپیگری

۱– خواندن صیغه عقد، که به عربی صحیح خوانده می‏شود. اگر مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند، به هر لفظی که صیغه را بخوانند، صحیح است. لازم نیست وکیل بگیرند، اما باید لفظی بگویند که معنی «متعت» و «قبلت» را بفهماند، مثلا متعه کردم، قبول کردم.

۲– کسی که صیغه را می‏خواند، بالغ و عاقل باشد.

۳– زن و مرد به ازدواج راضی باشند.

۴– زن اگر دختر باکره باشد، باید از پدر یا جد پدر خود اجازه بگیرد.

۵– مدت زناشویی معین شود.

۶– تعیین مهریه، زن و مرد به پول یا مال دیگری توافق کنند و در عقد ذکر نمایند.

در این میان ذکر سه نکته لازم است:

۱– چنانچه در عقد موقت فرزندی متولد شود، دارای حقوق فرزند متولد شده از زن دائمی است.

۲– زن می‏تواند در عقد موقت شرط کند شوهر با او نزدیکی نکند و فقط لذت‏های دیگر را ببرد.

۳– اگر در عقد موقت زن بالغ و غیر یائسه باشد و نزدیکی انجام گیرد، باید ۴۵ روز (دو حیض) عده نگه دارد.

این درحالی است که در زنا هیچ منع و محدودیتی وجود ندارد و حتی ممکن است زن شوهر دار خود را در این وادی آلوده بیفکند و برای روابط نامشروع خود نیز هیچ ضابطه و محدودیتی هم قائل نباشد که این امر لطمه های جبران ناپذیر شخصی و خانوادگی و اجتماعی را به دنبال دارد، در حالی که با دقت در مطالب گذشته و شرایط مقرر برای عقد موقت روشن می‏شود صیغه ماهیتش با رابطه جنسی از زنان خیابانی و مانند آن متفاوت بوده و در واقع یک نوع ازدواج زمان دار و تنها مربوط به زنان مجرد و بدون شوهر است و بعد از هر ازدواج فاصله ای معین باید لحاظ شود.

این امر به روشنی جلوی رفتار تجارت گونه و تن فروشی مدرن را می گیرد. ماهیت این عمل را به ازدواج دائم نزدیک می کند. در عین حال در این ازدواج هم وضعیت تعهدات طرفین در قابل هم روشن است، هم جلوی سوء استفاده از دختران ناآگاه و بی اطلاع گرفته شده؛ هم برای تبعات احتمالی این امر مانند تولد فرزند راهکار و ضابطه معین تعریف شده است و هم اقتضائات روحی و جسمی و اجتماعی و شخصیتی بانوان با توجه به وجود عده و ضوابط معین زمانی و فردی در این قانون به خوبی مورد توجه قرار گرفته است؛ در حالی که در زنا تقریبا هیچ یک از این موارد لحاظ نمی شود و وجود انواع مفاسد ذکر شده و مترتب بر زنا دلیل حرمت این عمل و تجویز متعه است.

در طول تاریخ خصوصا به جهت تبلیغات گسترده و هدفمندی که دشمنان اسلام برای اشاعه فحشا و منکر در جوامع اسلامی بر علیه این حکم مترقی اسلام نمودند به تدریج نوعی نگاه افراطی در بین عموم مردم حتی متدینین در مورد مسائل جنسی بوجود آمد و این افراط تا حدی بود که ازدواج موقت را نیز با این بهانه که بیشتر به هدف جنسی انجام می شود مورد نفرت قرار داده و منع نمودند، تا جائی که همانطور که خودتان اشاره فرمودید افراد معتقد و نیازمند نیز علنی نمودن چنین ازدواجی را ندارند.

لذا شما امروزه در جامعه شاهد هستید که همانطور که انجام زنا مورد نفرت واقع می شود بیش از آن ازدواج موقت نهی می شود، اما به هر حال همانطور که تلقی بد مردم صحت و درستی چنین حکمی را از بین نمی برد ، عدم رضایت خانواده دختر به اجرای چنین صیغه ای در مورد دخترشان ضرورت رضایت پدر در مورد صحت عقد ازدواج موقت را از بین نخواهد برد، چون همانطور که در صدر کلام اشاره شد وجود همین چند جمله با ضوابط و شرایط خاص خود ماهیت آن را تعیین می کند. روشن است که نباید به بهانه وجود سایر شرایط انسان از انجام عقد و خواندن صیغه که شرط اصلیش در مورد دختران باکره اجازه پدر دختر می باشد شانه خالی کرد. اگر چه حصول این شرط برای زنانی که قبلا یک بار ازدواج نموده اند و به هر دلیل بیوه شده اند نیاز نیست. اما می پذیریم که جلب رضایت پدر یک دختر برای ازدواج موقت دخترش ولو با کسی که احتمال بدهد بعدا ازدواج دائمی داشته باشند دشوار است، ولی با توجه به این که برای دختران جوان تن دادن به ازدواج موقت بدون اطلاع پدرشان آسیبهای فراوانی نظیر از بین رفتن بسیاری از موقعیت های ازدواج دائمی می گردد، مراعات این شرط در احکام اسلامی ضرورت یافته است.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: